هیولای فقر

هیولای فقر؛ کارمندان دولتی: «دیر بجنبید مُردیم»

بعد از فروپاشی دولت سابق به رهبری محمداشرف غنی می‌گذرد بازار کار کساد شده و کسب‌وکارها تعطیل یا به حالت تعلیق درآمده است. خیلی‌ها شغل‌شان را از دست داده و بخش زیادی از کارمندان دولتی چندین ماه می‌شود دستمزدی دریافت نکرده‌اند.

نبود کار و بلندرفتن قیمت مواد اولیه زندگی افغانستان را با بدترین بحران انسانی چند دهه اخیر روبه‌رو کرده ‌است. جدیدترین آمار برنامه غذایی سازمان ملل متحد می‌گوید که امنیت غذایی نزدیک به ۲۴ میلیون شهروند افغانستان از بین‌ رفته است. آمار غیررسمی نشان می‌دهد که نزدیک به ۹۸درصد نفوس افغانستان زیر خط فقر زندگی می‌کند.

کارشناسان و نهادهای مددرسان می‌گویند اگر به زودی کمک‌های بشردوستانه به این کشور نرسد افغانستان در زمستان پیش‌رو شاهد فاجعه بزرگی خواهد بود.

کارمندانی با دستمزد پایین در صحبت با روزنامه اطلاعات روز می‌گویند که نزدیک به سه ماه است که دستمزدی نگرفته و حالا که نرخ مواد غذایی با گذشت هر روز بلندتر می‌رود مجبورند شب‌وروزشان را با «نان خشک» و «چای تلخ»ی بگذرانند.

به بازار مواد غذایی سر زدم؛ قیمت اغلب مواد اولیه زندگی در بازار کابل تا دو برابر نسبت به قبل از تسلط طالبان، بلند رفته و مردم ناتوانند از خرید آن. به طور مثال قیمت هر دانه تخم مرغ بیش‌تر از یک‌ونیم برابر افزایش یافته و از هفت افغانی به ۱۲ افغانی رسیده است.

ناامید از دریافت دستمزد «بخور، نمیر»

مصطفا شایان ۱۵ سال است که با دستمزد «بخور، نمیر» آموزگاری‌اش، چرخ زندگی خود و خانواده‌ای چهار نفره‌اش را چرخانده، اما حدود سه ماه می‌شود از آن هم خبری نیست.

زمستان در راه است و هوا هر روز سردتر می‌شود، آن‌هایی که دست‌شان به دهان‌شان می‌رسند موادسوخت و آذوقه برای زمستان تهیه می‌کنند، مصطفا اما فقط می‌تواند نان خشک و مواد غذایی که فقط اسمش برنج است را برای خانواده تهیه کند چون نرخ مواد غذایی به صورت سرسام‌آوری بلندرفته و توان خرید سایر اقلام را از او گرفته است. مصطفا می‌گوید که همین‌های را که تهیه می‌کند با پول قرض است.

روزهای خوش مصطفا و خانواده‌اش زمانی بود که هفته‌ی حداقل یک‌بار گوشت و شوروا می‌خوردند، روزهایی که شاید برنگردد. خانواده شایان هفته‌هاست که با گوشت بیگانه شده‌اند و غذای هر روزشان کچالو، بادنجان و غذاهای خیلی ارزان است: «در روزهای خوش، ماکارونی و برنج می‌خوردیم. حالا از ماکارونی خبری نیست و برنج قبلی جایش را به چیزی داده که نامش برنج است و نانی برای زنده‌ماندن. بوجی برنج معروف به یک هزار که در بهترین حالت شوله می‌شود.»

مصطفا شایان از آموزگاران لیسه قلعه قاضی – عکس: ارسالی به روزنامه اطلاعات روز

مصطفا: «از دکان مواد غذایی را به قرض می‌گیرم و با پول قرض گرفته‌شده از دوستانم، بدهی‌ام را با دکان‌دار تسویه می‌کنم. شاید خیلی از آموزگاران چنین وضعی داشته باشند.»

اگر دستمزد ماه سنبله و میزان مصطفا که ۱۹ هزار و ۸۰۰ افغانی می‌شود، پرداخت شود او باید کرایه خانه، پول برق و هزینه مصرف آب را تصفیه کند: «روی‌هم‌رفته از دوستانم ۲۱ هزار افغانی قرض‌دارم.»

روز برای آموزگاران «لیسه قلعه قاضی» با بازگوکردن مشکلات‌شان برای هم‌دیگر شروع می‌شود. مصطفا می‌گوید در صورت حل‌نشدن موضوع دستمزدشان، آن‌ها تصمیم دارند با شغل آموزگاری خداحافظی کنند چون طالبان به آموزگاران در قسمت پرداخت دستمزدشان تضمین نداده و این‌که چه زمانی معاشات آموزگاران را اجرا می‌کند: «چه زمانی معاش ما اجرا می‌شود؟ زمانی که آبروی معلم برود یا از گرسنگی بمیرد؟»

مصطفا می‌گوید در صورت دریافت‌نکردن دستمزدش، به کارکردن در بازار می‌رود با وجودی که می‌داند بازار کار راکد است اما شاید بتواند از این طریق حداقل مصارف ابتدایی خانواده‌اش را تأمین کند: «ترک کشور تصمیم بعدی‌ام است تا به امنیت روانی برسم و آینده کودکانم خوب‌تر شود می‌خواهم از دوستانم پول قرض بگیرم. می‌دانم احتمالش کم است چون در شرایط فعلی کسی پول اضافی ندارد. اگر از یکی نتوانستم حداقل از چند نفر مبلغی بگیرم تا هزینه سفر تأمین شود.»

غذای شب‌وروز که خانواده ۹ نفره‌ی انور دانشور میل می‌کنند پنج بوجی کچالویی است که برادرش از غزنی برای‌شان فرستاده است.

انور ۱۱ سال است که آموزگار است و دستمزدش ۱۰ هزار افغانی. اما دستمزد او مثل سایر آموزگاران نزدیک به سه ماه است که پرداخت نشده و معلوم نیست که دستمزدش پرداخت می‎‌شود یا نه، و اگر پرداخت شود چه زمانی این کار می‌شود؟

انور علاوه بر تدریس در مکتب دولتی، در یک مکتب خصوصی هم آموزگار بود. دستمزد مکتب دولتی را صرف تأمین مایحتاج خانواده‌اش می‌کرد و آنچه از مکتب خصوصی در می‌آورد را پس‌انداز می‌کرد تا در روزهای اضطراری عصای دستش باشد. اما حالا ذخیره اضطراری‌اش تمام شده: «سه ماه میشه معاش نگرفتم. قبل از آمدن امارت اسلامی خوب بود روزگار برابر می‌شد و من در یک مکتب خصوصی، بخش اناث هم معلم بودم و توانسته بودم حدود ۲۰ تا ۳۰ هزار افغانی ذخیره کنم اما با آمدن امارت مکاتب اناث شروع نشد و ذخیره‌ام در این دو ماه تمام شد.»

علی‌احمد فکور آموزگار لیسه عبدالرحیم شهید – عکس: ارسالی به روزنامه اطلاعات روز

انور و برادرش تنها نان‌آوران خانواده هستند. برادرش کارگر سرچوک است و بازار کار تعطیل و چشم امید همه به سوی انور: «قبل از حکومت امارت، سه بوجی برنج خریدم و البته سه بوجی گندم و آن‌را آرد کردم. برادرم از غزنی پنج بوجی کچالو فرستاد از آن استفاده می‌کنیم.»

انور می‌گوید چون دست‌وبالش تنگ است وقتی چیزی در خانه نیاز می‌شود مجبور است از دکان‌دار محله قرض بگیرد. قرض‌های انور از دکان‌دار به بیش‌تر از ۲۵ هزار افغانی می‌رسد.

انور: «اگر معاش ما پرداخت نشود ممکن است خیلی از آموزگاران ترک وظیفه کرده و شاید هم با خانواده‌های‌شان تظاهرات کنند. من در صورت دریافت‌نکردن معاش، مجبورم پول قرض کنم و یک کراچی ترکاری‌فروشی بگیرم. اما این‌که دوستی پول قرض بدهد ۵۰ درصد است.»

فیض (مستعار) روزانه تا ۷۰ افغانی کرایه موتر می‌پردازد تا به وظیفه برود. می‌گوید به سختی پول کرایه موتر پیدا می‌کند و اگر پرداخت دستمزدش بیش‌تر از این به تعویق بیفتد قادر نیست خودش را تا دفترش برساند.

۲۵ هزار افغانی دست‌مزد ماهانه فیض در ریاست برق‌رسانی «برشنا» است، اما نزدیک به سه ماه می‌شود آن‌را دریافت نکرده: «برشنا قبلا دو تا سه روز قبل از اتمام برج معاش را پرداخت می‌کرد حالا نه. از این و آن دکان قرض گرفتیم. به بن‌بست رسیدم. وقتی به برشنا مراجعه می‌کنم از این‌که صلاحیت ندارند حرف می‌زنم و می‌گویند که جواب مکتوب که به رییس‌الوزرا فرستاده را دریافت نکرده است.»

به گفته‌ی فیض کارمندان شرکت برق‌رسانی «برشنا» نه در کابل و نه در دیگر ولایات، دستمزدشان را دریافت نکرده ‌است.

فیض: «اعضای خانواده‌ام هفت نفر است، قبلا معاش می‌گرفتیم و نفقه عیال می‌شد، اما حالا سه ماه است که معاش نگرفتیم. همکاران مشوره کردند که اعتصاب کنیم اما به خاطر این که خانه‌های مردم تاریک می‌شود و از نظر اقتصادی شرکت ضربه می‌خورد منصرف شدیم. اگر مشکل حل نشود اعتصاب می‌کنیم، در صورت نتیجه‌ندادن، ممکن است وظیفه را ترک کنیم.»

در دوونیم ماهی که دستمزد کارمندان برشنا اجرا نشده، فیض در حدود ۷۰ هزار افغانی از دکان‌ها و دوستانش قرض کرده تا شب‌وروزش را بگذراند.

وضعیت اقتصادی شکننده‌ی فیض کار را به جایی رسانده که به فرزندانش اجازه‌ی ورود به مکتب «خصوصی» را نمی‌دهد و از طرف دیگر هنوز موادسوخت برای زمستان پیش‌رو نخریده است.

بشیر یعقوبی می‌گوید او و همکارانش میان گزینه‌ی مردن در زیر لحاف و اعتراض، دومی را انتخاب کرده اما در صورت نرسیدن به حق‌شان، بیم این‌که زیر لحاف بمیرند وجود دارد.

۱۰ سال می‌شود بشیر یعقوبی معلم است. خانواده‌ هفت نفره‌ی او حالا نان بخور نمیری دارند که ممکن است به زودی همان هم تمام شود. بشیر می‌گوید نه سوخت زمستانی دارد و نه از کرایه خانه که قرار است پرداخت کند خبری است.

بشیر لیسانس ریاضی از یک دانشگاه دولتی دارد و اقتصاد را در دانشگاه خصوصی کاتب خوانده است. دستمزدی که او از دولت بابت تدریس روزانه‌اش دریافت می‌کند ۱۰ هزار و ۵۰۰ افغانی است. علاوه بر آن، او شبانه هم تدریس می‌کند: «حق‌الزحمه شبانه ساعت ۸۰ افغانی است و ما هر شب تا چهار ساعت درس می‌دادیم که ماهانه ۷ تا ۸ هزار افغانی و در زمستان به ۶ هزار افغانی می‌رسید. معاش شبانه ما را (در قرنطینه تعطیل بودیم) از برج قوس ۱۳۹۹ به بعد دریافت نکردیم که ۶۰ هزار افغانی می‌شود.»

آموزگاران معترض در کابل. عکس: شبکه‌های اجتماعی

بشیر اضافه‌تر از ۹۱ هزار افغانی از دولت طلب‌کار است. این در حالی است او کرایه ‌خانه، هزینه برق و پول آب را تصفیه نکرده است: «پنج هزار افغانی کرایه ‌خانه می‌دهیم، از صاحب‌ خانه می‌خواهیم تا آمدن معاش صبر کند، از دکان‌دار سودا می‌گیریم می‌گویم معاش بیاید خلاصه از هرکسی قرض‌داریم می‌گویم معاش برسد. روی‌هم‌رفته ۳۰ تا ۴۰ هزار افغانی قرض‌دارم.»

فاصله خانه بشیر تا مکتب ۴۵ دقیقه است، مسیری که او قبلا با موتر طی می‌کرد اما حالا بشیر این مسیر را پیاده می‌پیماید.

بشیر: «جلوی کلاس درس، یک‌باره مشکلات زندگی به یادم می‌آید و رشته درس از دستم خارج می‌شود.»

افزایش سرسام‌آور قیمت مواد غذایی

یحیا عسکری، دکان خرده‌فروشی مواد غذایی در شهر کابل دارد. او قبلا کارتن تخم مرغ که ۱۸۰ دانه بود را به یک هزار و ۵۰ افغانی می‌خرید حالا یک کارتن تخم مرغ را به ۱۸۰۰ افغانی می‌خرد: «قبلا قیمت هر دانه تخم مرغ که می‌فروختم هفت افغانی بود حالا به خودم هر دانه به ۱۰.۲ افغانی تمام می‌شود و مجبورم به ۱۲ افغانی بفروشم.»

به گفته‌ی یحیا عسکری، قیمت تمام اقلام غذایی افزایش یافته است. یک جعبه چهاردانه‌ای روغن با ۵۰ درصد افزایش، از یک هزار و ۹۶۰ افغانی به سه هزار افغانی رسیده است و هر بوجی ۲۵ کیلویی لوبیا و نخود قبلاً به دو هزار و ۳۰۰ تا دو هزار ۳۵۰ افغانی بود اما حالا به دو هزار و ۶۶۰ افغانی رسیده است.

زمانی یحیا عسکری روزانه تا ۱۰ هزار افغانی عاید داشت حالا با ۷۰ درصد کاهش درآمد و مشتری روبه‌روست: «براساس برآورد قبلی در یک هزار افغانی، ۱۶۰ افغانی فایده می‌کردم حالا در یک هزار افغانی ۸۰ افغانی فایده می‌کنم. اگر روز سه هزار افغانی دخل کنم مفادش ۲۴۰ افغانی می‌شود در حالی که مصرف کرایه موتر و غذای روزانه‌ام ۱۰۰ افغانی می‌شود. من به کرایه دکان و خرچ خانه‌ام در ماندم.»

یحیا از وضعیت مشتری‌هایش می‌گوید که حتا به خاطر یک افغانی در تخم مرغ هم چانه می‌زنند.

یک ‌سال پیش محمدظاهر با سرمایه‌گذاری بیش‌تر از ۳۰ هزار دالر وارد بازار خریدوفروش مواد غذایی شد؛ بازاری که این روزها با رکود شدیدی مواجه است و قیمت مواد غذایی هر روز افزایش می‌یابد: «زمانی یک تُن آرد را به ۳۸۰ دالر می‌خریدم حالا همین مقدار را به ۴۵۰ دالر می‌خرم.»

محمدظاهر می‌گوید قبل از حکومت پیشین قیمت هر بوجی آرد به یک هزار و ۷۰۰ افغانی می‌رسید حالا قیمت هر بوجی آرد تا به دو هزار و ۲۰۰ افغانی رسیده است.

محمدظاهر: «در گذشته، یک نانوا روزانه از ما پنج بوجی آرد می‌برد این روزها دو بوجی می‌برد. قبلا یک نفر برای خانه‌اش یک بوجی آرد می‌خرید این روزها دو سیر می‌خرد. مردم حتا پول خرید پیاز و کچالوی که ارزان است را ندارند چه برسد به خرید گوشت.»

دستیار محمدظاهر می‌گوید قبلا مشتری‌ها یک قوطی پنج کیلویی روغن را می‌خرید اما حالا به اندازه‌ی ۱۰ تا ۲۰ افغانی می‌خرند.

طالبان در ۵ عقرب (۱۴۰۰) طی مکتوبی از معطل قراردادن اجرای معاشات کارمندان دولتی خبر داد. در این مکتوب گفته شده بود که آن‌ها اجرای معاش کارمندان را تا زمانی که جدول معاشات اصلاح نشود معطل می‌کند. انعام‌الله سمنگانی، معاون سخن‌گوی طالبان گفت که به‌زودی معاشات کارمندان دولت پرداخت می‌شود. او اما تاریخ دقیق برای اجرای معاشات ذکر نکرد.

به دنبال شکایت آموزگاران از پرداخت‌نشدن دستمزدشان، صندوق حمایت از کودکان سازمان ملل متحد (یونیسف) اعلام کرد که دستمزد آموزگاران را به صورت مستقیم به خود معلمان پرداخت می‌کند. رییس آموزش این نهاد گفته که آن‌ها در حال برنامه‌ریزی است تا در روند پرداخت دستمزد آموزگاران، طالبان دخالتی نداشته باشد اما این‌که چه زمانی برنامه‌ریزی آن‌ها تکمیل شده و دستمزد آموزگاران را می‌پردازند معلومات نداده است.