چگونه یک افغانستان جدید بسازیم؟

منبع: فارین پالیسی

نویسنده: تمیم عاصی

برگردان: حمید مهدوی

هر روز سیاست‌مداران در غرب و در منطقه‌ی جنوب آسیا روز را با اخبار غم‌انگیز در مورد جنگ و دولت‌سازی در افغانستان آغاز می‌کنند. برخی از تحلیل‌گران می‌گویند که ایالات متحده و متحدان ناتوی آن باید افغانستان را به حالت خودش واگذار کنند؛ در حالی که دیگران از حضور اندک نیروهای خارجی در افغانستان و کمک‌های اقتصادی کمتر به حکومت پس از کرزی، برای فعال نگه‌داشتن دولت و جلوگیری از پیش‌رفت تروریستان سخن می‌گویند تا این کشور بار دیگر به بهشت امن، مرکز آموزش و محل راه‌اندازی حملات تروریستان تبدیل نشود. اما هرگونه خروج شتاب‌زده‌ی نیروهای امریکایی و ناتو و روی‌کرد غیرجدی، صرف به نفع تروریستان تمام شده و روحیه‌ی آن‌ها را تقویت می‌کند.

اکنون زمان برای یک چهره‌ی جدید با تفکر تازه فرارسیده است، تا به مسایل افغانستان و روابط حیاتی آن با غرب رسیدگی کند.

کلیدهای حکومت موفق و طرف‌دار اصلاحات پس از کرزی قرار زیرند:

ایجاد یک دید جدید، یک برنامه‌ی جامع برای اصلاحات و هم‌کاری سه‌جانبه بین افغانستان، کشورهای همسایه و جامعه‌ی جهانی. رییس جمهور کرزی در ایجاد و فروپاشی ائتلاف‌ها در سطح تاکتیکی یک بازی‌کن ماهر بود؛ اما او یک رییس جمهور با دید نبود. رییس جمهور آینده‌ی افغانستان باید یک چشم‌انداز بلندمدت را برای افغانستان فورمول‌بندی کند. او باید روابط آسیب‌دیده‌ بین افغانستان و متحدان ناتویش، به‌ویژه ایالات متحده‌ را بهبود دهد. این امر مستلزم مهارت‌های زمام‌داری و دیپلماتیک است تا از طریق یک تعهد قوی در امر مبارزه با فساد، تلاش در راستای حاکمیت قانون و گسترش خدمات دولتی در سطح ولایت‌ها با استفاده از برنامه‌های انکشاف اقتصادی و کاهش فقر، دوباره اعتماد کشورهای کمک‌کننده جلب شود.

از سوی دیگر، وضعیت سیاسی در منطقه پرتنش است و بازی‌های استخباراتی بین افغانستان و پاکستان در نقاط مرزی بین این دو کشور‌ که در حال افزایش است و توسط نایبان دوطرف بازی می‌شود، باید متوقف شوند. حکومت جدید افغانستان باید روحیه‌ی «اعلامیه‌ی هم‌سایگی خوب با کابل» را احیا کند یا میکانیزم دیپلماتیک دیگری را ایجاد کند و به هم‌سایه‌هایش اطمینان دهد که افغانستان کشوری برای فعالیت‌های اقتصادی است، نه جنگ‌های نیابتی.

این سه عنصر به‌خوبی با قرارداد سه‌جانبه بین افغانستان، همسایه‌هایش و جامعه‌ی جهانی سازگار است. اما این به زمام‌داری و تعهد به اجرای آن ضرورت دارد.

تقویت نیروهای ملی امنیتی افغانستان

دست‌آورد مهم حضور ایالات متحده و ناتو در افغانستان، اردوی ملی و پولیس ملی افغانستان است. این نهادها باید بیش‌تر تقویت شوند تا دیر بپایند و از سوی دیگر، با توجه به پیشینه‌ی کودتا در افغانستان، باید نظارت ملکی بر نهادهای امنیتی ما متعادل ساخته شود. افغان‌ها سال‌ها بدون هرگونه کمک خارجی قابل توجهی، کشورشان را حفظ کردند؛ اما برای حرکت به جلو، به آموزش، تجهیزات و توانایی‌های نظامی استراتژیک بیش‌تر نیاز دارد تا تهدیدهای نظامی منطقه‌ای را خنثا کرده و عملیات مبارزه با تروریزم را به پیش ببرد. افغانستان در جایی قرار گرفته است که برای مواجهه با تهدیدهای فراروی آن، کلاشینکوف برای ارتش آن کافی نیست.

جنگ افغانستان اساسا یک جنگ استخباراتی و جنگ مبارزه با تروریزم است که عناصر منطقه‌ای در آن دست دارند. این جنگ را صرف می‌توان با استخبارات مناسب به شکل مؤثر پیش برد. سازمان استخبارات افغانستان، ریاست امنیت ملی، تاکنون کار قابل توجهی انجام داده است؛ اما فاقد نظارت انتقادی و قابلیت‌های تحلیلی استخباراتی است. بنابراین، ایالات متحده و متحدان آن باید دوباره ببینند که چگونه می‌توانند این یگانه سرباز خاموش را در جنگ علیه تروریزم حمایت کنند.

در همین حال، سیاسی شدن نهادهای امنیتی افغانستان، صرف به فروپاشی حکومت افغانستان منجر خواهد شد. نخبگان و احزاب سیاسی افغانستان نباید از طریق سیاسی کردن این نهادها، منافع درازمدت افغانستان را قربانی قدرت‌طلبی کوتاه‌مدت‌شان کنند. کودتاهای خشونت‌آمیز گذشته شاهد‌ند که سیاسی کردن نهادهای امنیتی به نفع هیچ‌کسی تمام نخواهد شد.

شکل‌دهی یک اقتصاد پویا و یک‌پارچه با منطقه

اقتصاد افغانستان از زمان سقوط طالبان، رشد دو رقمه را تجربه کرده است؛ اما اخیرا به‌دنبال بن‌بست انتخاباتی جاری، خروج نیروهای خارجی و دلایل دیگری چون سوء مدیریت و فساد، این رشد 10 درصد کاهش یافته است. با در نظرداشت منابع طبیعی گسترده در کشور، از مواد معدنی گرفته تا هایدورکاربن و منابع آبی و استعداد عمل کردن به عنوان مرکز ترانزیت انرژی بین جنوب و مرکز آسیا و شرق میانه، افغانستان ظرفیت عظیمی برای خوداتکایی و خودکفایی اقتصادی دارد. هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه‌ی پیشین، مفهوم جاده‌ی ابریشم به عنوان یک مرکز تجارتی و انتقال فرهنگی حیاتی و پل زمینی برای تاجران آسیایی و اروپایی‌ را احیا کرد؛ اما این ابتکار عمل به دلیل فقدان اراده‌ی سیاسی و تعهد و دیگر اولویت‌ها، تا حدودی از اجرایی شدن بازمانده است. ایده‌های توسعه‌ی اقتصادی کافی نیستند، عملی کردن آن‌ها به حکومت همه‌شمولی ضرورت دارند که نسبت به اصلاحات و حاکمیت قانون متعهد باشد.

در افغانستان زمان آن فرارسیده است که یک اقتصاد بومی و متکی به خود در کشور انکشاف داده شود و از وابستگی به کمک‌های خارجی جلوگیری شود. این صرف می‌تواند از طریق یک برنامه‌ی جامع اصلاحات اقتصادی تحقق یابد و به رییس جمهوری ضرروت دارد که با داشتن یک دید نسبت آینده‌ی کشور، این برنامه را از طریق موافقت عمومی داخلی و کمک‌های بین‌المللی عملی کند.

تقویت نهادهای دموکراتیک و اپوزیسیون معتبر

افغانستان یکی از دموکرات‌ترین و آزادترین طرح قانون اساسی در سطح منطقه را دارد. افغان‌ها یک پارلمان پرتحرک، بیش از بیست و چهار حزب سیاسی، یکی از آزادترین و پرتحرک‌ترین مطبوعات و رسانه‌ها در سطح منطقه و در نهایت، یک سیستم قضایی نوپا دارد. با این حال، هریک از شاخه‌های حکومت شکننده است و در معرض دست‌کاری سیاسی کارگزاران محلی قدرت و مردان قدرت‌مند در محلات‌شان قرار دارند. این نهادها باید از طریق سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌های آن و منابع بشری، بیش‌تر تقویت شوند. این کار به یک دید نسبت به آینده‌ی کشور و به یک رییس جمهور متعهد به اصلاحات و سرمایه‌گذاری‌های ثابت نیاز دارد.

یکی از چالش‌های اساسی‌ای که افغانستان با آن مواجه است، فقدان یک جا‌‌گزین برای رییس جمهوری کرزی است که کشور را رهبری کند. چنین گفته‌ها در رژیم‌های خودکامه برای توجیه حکومت یک نفر معمول است. افغان‌ها و متحدان غربی آن‌ها باید روی رهبران اپوزیسیون قابل اعتماد سرمایه‌گذاری کنند. در سال‌های اخیر، افغان‌ها یک دسته از رهبرانی را داشته‌اند که ظرفیت تبدیل شدن به رهبران آینده‌ی افغانستان را دارند و در این میان می‌توان از عمر داوودزی، وزیر داخله‌ی کنونی، امرالله صالح، رییس پیشین ریاست امنیت ملی افغانستان و داکتر رنگین دادفر اسپنتا، مشاور امنیت ملی نام برد.

سرمایه‌گذاری در نهادهای حرفه‌ای

موجودیت نهادهای دولتی معتبر، حرفه‌ای و اصلاح شده از قبیل وزارت‌خانه‌های وزارت معارف و صحت عامه، راه‌حل ثبات درازمدت در افغانستان اند. این چیزی است که مردم افغانستان در سیزده سال گذشته نداشتند، به دلیل این‌که رییس جمهور کرزی به جای تکیه بر نهادهای دولتی، به‌شدت به شبکه‌های گسترده‌ی غیررسمی بزرگان قبیله‌ای خودش‌ اعتماد کرده بود.

موجودیت نهادهای داخلی معتبر و حرفه‌ای نه تنها مشروعیت حکومت افغانستان را در سطح داخلی گسترش می‌دهد، بل‌که انگیزه‌ی بسیاری از عساکر طالبان را که به دلیل فساد یا نبود فرصت‌های شغلی می‌جنگند، نیز تضعیف می‌کند. این امر به روند صلح در افغانستان نیز کمک می‌کند.

وضعیت به اندازه‌ای که در رسانه‌ها و مطبوعات انعکاس داده می‌شود، بد نیست. افغانستان ظرفیت بودن یک همکار قابل اعتماد برای ایالات متحده و متحدانش در منطقه را دارد؛ اما صرف به نظارت و زمام‌داری درست و تعهد درازمدت از طرف همکاران بین‌المللی ما نیاز دارد.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *