اطلاعات روز

قحطی در روسیه و اوکراینِ پس از جنگ جهانی، چگونه قرن بیستم را شکل داد؟

نویسنده: اولیویا بی واکسمن

ادامه‌ی جنگ روسیه علیه اوکراین، کارشناسان تمام جهان را برآن داشته تا نسبت به تأثیر مخرّب بالقوه‌ی این درگیری بر عرضه‌ی جهانی غذا هشدار دهند. به گزارش آسوشیتدپرس، اوکراین و روسیه با هم یک‌‌سوم صادرات جهانی گندم و جو را تأمین می‌کنند. ذرّت آماده‌ی کاشت است و گندمی که در زمستان کاشته شده به زودی برای برداشت آماده می‌شود، اما بسیاری از کشاورزان اوکراینی در حال مبارزه هستند. محموله‌های سوخت و کود نیز در ایست‌های بازرسی متوقف می‌شود.

باید دید زنجیره‌ی غذایی چقدر مختل خواهد شد. تاراس ویسوتسکی، معاون وزیر سیاست کشاورزی و غذایی اوکراین، به رسانه‌های محلی گفته است که این کشور ذخایر غذایی کافی دارد، از جمله ذخیره‌ی کافی روغنِ آفتاب‌گردان برای پنج سال، ذرّت برای دو سال و شکر برای یک‌ونیم سال؛ اما سایر کشورهایی متکی به واردات مواد غذایی از اوکراین نیز در معرض خطر قرار دارند.

وندی شرمن معاون وزیر امور خارجه‌ی امریکا، در ۳۰ مارچ در شورای امنیت سازمان ملل گفت: «ما به‌ویژه نگران کشورهایی مانند لبنان، پاکستان، لیبی، تونس، یمن و مراکش هستیم که برای تأمین غذای جمعیت خود به‌شدت به واردات اوکراین متکی هستند.»

این اولین جنگی نیست که به گرسنگی در سراسر جهان دامن می‌زند. درگیری، تجارت بین‌المللی را متوقف و کشاورزان را از مزارع دور می‌کند و منجر به بروز اختلالاتی می‌شود که حتا پس از برقراری صلح نیز ادامه می‌یابد. در واقع، یکی از برجسته‌ترین نمونه‌های چنین وضعیتی در تاریخ مدرن دقیقاً حدود یک قرن پیش روی داد که اوکراین و روسیه را در ارتباطی تنگاتنگ قرار داد و روسیه برای از سرگذراندن یکی از بدترین قحطی‌های تاریخ به اوکراین متوسل شد؛ فاجعه‌ای که واکنش به آن زمینه‌ی بازتعریف نقش‌های جهانی را به شیوه‌هایی فراهم کرد که هنوز هم پابرجا است.

در آن زمان -همانند اکنون- ایالات متحده نقش کلیدی در تلاش‌های امدادی در منطقه ایفا کرد؛ تلاش‌هایی مشابه‌ آن‌چه که در طول جنگ جهانی اول شکل گرفت. و در رأس آن یک قهرمان بی‌بدیل بود: هربرت هوور، مردی که شاید می‌توانست به عنوان یکی از بدترین رئیس‌جمهور تاریخ امریکا شناخته شود، اما مورخان می‌گویند که یکی از بهترین برنامه‌های امداد بشردوستانه‌ی این کشور را اجرا کرده است.

وظیفه‌ی هوور به عنوان هماهنگ‌کننده‌ی کمک‌های غذایی در پاییز ۱۹۱۴، اندکی پس از اشغال بلجیم توسط آلمان‌ها آغاز شد. این کشور ۷ میلیون نفری در معرض خطر گرسنگی قرار داشت، زیرا تقریباً برای تأمین تمام مواد غذایی خود به منابع خارجی وابسته بود.

دُران کارت، متصدی ارشد موزه و یادبود جنگ جهانی اول، می‌گوید: «این [جنگ] نیز هم‌زمان با فصل برداشت بود و بنابراین تولید غذا به‌طور باورنکردنی به دلیل جنگ مختل شد.»

هوور که در لندن به عنوان انجنیر معدن کار کرده بود، برای اداره‌ی کمیسیون امداد در بلجیم انتخاب شد، تلاشی بین‌المللی برای رساندن غذا، به‌ویژه آرد و صابون به بلجیکی‌ها و در مقیاسی کوچک‌تر به پناهندگان بلجیکی ساکن شمال فرانسه.

جورج اچ. ناش، مورخ و نویسنده‌ی کتاب «زندگی هربرت هوور: استاد شرایط اضطراری» می‌گوید: «کاری که هوور انجام داد بی‌سابقه بود، زیرا ما در سال ۱۹۱۴ جهانی پر از سازمان‌های غیردولتی با فعالیت‌های تخصصی نداشتیم.»

هنگامی که ایالات متحده در سال ۱۹۱۷ وارد جنگ شد، هوور سازمان غذای ایالات متحده را اداره می‌کرد و مدیریت مصرف غذا در کشور و ارسال مواد غذایی در زمان جنگ به متفقین را برعهده داشت.

ناش می‌گوید: «در همان زمان، هوور به یک قهرمان بین‌المللی تبدیل شد.»

«غذا بر جنگ پیروز خواهد شد» به شعار این کارزار مشهور شد. برای این‌که ارسال غذا به متحدان اروپایی میسر شود، امریکایی‌ها شروع به «هووِرایز» یا جیره‌بندی غذای خود کردند، کره بادام‌زمینیِ بیشتری می‌خوردند و به طرح‌های «دوشنبه‌های بدون گوشت» و «چهارشنبه‌های بدون گندم» می‌پیوستند. اما در دوران جنگ زیردریایی‌ها، انتقال محموله‌های مواد غذایی از طریق اقیانوس اطلس به اروپا، عملیاتی پرخطر بود، بنابراین تمام چیزهایی که ذخیره می‌شد به مقصد نمی‌رسید. به گفته‌ی کارت، «بسیاری از این کشتی‌های امدادی غرق شدند.»

و پایان نبرد در سال ۱۹۱۹ به معنای پایان مشکلات امنیت غذایی جهان نبود. در سال ۱۹۲۰، خشک‌سالی در شوروی آغاز شد که منجر به برداشت ناموفق و سپس قحطی تابستان ۱۹۲۱ شد. کشاورزان مازادی نداشتند که به آن تکیه کنند،‌ چرا که مجبور بودند آن را به بلشویک‌ها بسپارند. گفته می‌شود (در آن دوره) تا ۵ میلیون روس از گرسنگی مردند. اختلالات و جابه‌جایی‌های ناشی از جنگ جهانی اول و انقلاب روسیه بحران را تشدید کرد. با وجود این‌که اوکراین از این بحران مصئون نبود، رهبری شوروی از مردم آن‌جا خواست تا به روس‌ها در مناطق دیگر کمک کنند. (اتحادیه شوروی در سال ۱۹۲۲ اوکراین را به خاک خود ملحق کرد.)

برتراند ام. پاتنود، نویسنده‌ی کتاب «نمایش بزرگ در بولولند: اکسپدیشن امدادرسانی امریکایی به روسیه شوروی در قحطی ۱۹۲۱»‌ می‌گوید: «[شوروی‌ها] مردم گرسنه در جنوب اوکراین را ترغیب می‌کنند تا غذا به ولگا بفرستند.»

در این دوره، هوور به کارهایی که در طول جنگ آغاز کرده بود ادامه داد و سازمانی به نام اداره‌ی امداد امریکا را تحت اداره داشت که برای مبارزه با قحطی بزرگی سال ۱۹۲۱ فعالیت می‌کرد. او ترتیبی داد که شوروی نیز بذر ذرّت و گندم را از غربِ میانه‌ی امریکا خریداری کند.

پاتنود می‌گوید: «بذر امریکایی محصول سال ۱۹۲۲ را نجات داد. برداشت بسیار خوبی بود.»

به گفته‌ی پاتنود، در تابستان ۱۹۲۲، امریکا به ۱۱ میلیون شهروند شوروی در روز غذا می‌رساند. کمک‌های غذایی نیز نوعی از قدرت نرم بود، تا به قول او به روس‌ها «ماهیت سخاوت‌مندی سرمایه‌داری» را نشان دهد.

اما در زندگی فردی هوور به خاطر شرایط سختی که در آن رشد یافته بود، بیشترین اهمیت را برای برنامه‌های ویژه‌ی تغذیه‌ی کودک قایل بود.

ناش می‌گوید: «او پیش از ۱۰ سالگی یتیم شد و همیشه علاقه‌ی خاصی به بچه‌های کوچک داشت، به این معنا که وقتی رنج‌کشیدن آن‌ها را می‌دید، متأثر می‌شد. در اصل این هوور بود که ایده‌ی تأسیس یونیسف را در سر داشت.»

برنامه‌های کمک غذایی هوور، الگویی برای نقش ایالات متحده در شرایط اضطراری بحران‌های انسانی ارایه کرد. امروزه، ایالات متحده بیش از هر کشور دیگری به اوکراین کمک‌های بشردوستانه ارایه می‌کند.

جنگ جهانی اول، نقطه‌ی عطفی در گسترش نقش ایالات متحده به عنوان یک رهبر در تلاش‌هایی کمک‌های بشردوستانه‌ی خارج از کشور محسوب می‌شود. این نقشی است که بخش مهمی از پویایی جهان را به عهده دارد، حتا در شرایطی که مردم در سراسر جهان درباره‌ی چگونگی آن و این‌که آیا ایالات متحده به آن عمل می‌کند یا خیر بحث می‌کنند. ناش می‌گوید: «برای مدت مدیدی این فرض شکل گرفته است که اگر فاجعه‌ای در جهان رخ دهد، امریکایی‌ها، چه در ظرفیت خصوصی و چه در ظرفیت دولتی، حضور خواهند داشت و من فکر می‌کنم ردپای بسیاری از این انتظارات را می‌توان در تلاش‌هایی یافت که هوور انجام داد.»