حسین رهیاب بلخی
اشاره:
بازی دوستانهی فوتبال بین دو تیم افغانستان و پاکستان نشان داد که یک مسابقهی فوتبال تا چه حد میتواند در یک جامعه تأثیر داشته و به دور از تمام تنشها، بهراحتی همهی افکار و سلایق را حول محور یک توپ گرد متحد کند. پیگیریهای رسانهای در روز بازی و بعد از آن، حاکی از آن بود که این مسابقه باعث شد مردم افغانستان در تمام جهان با فراموش کردن منافع شخصی، روی منافع ملی تمرکز کنند. این نکته به این مفهوم است که کشور ما ظرفیتهای بسیاری برای بسترسازی «وحدت ملی» دارد؛ اما در این مقاله کوشیدهام به بهانهی آن مسابقه، به نقش فوتبال در جوامع امروزی بپردازم.
در جهان مدرن كنوني، بشر به يمن عقل و نبوغ خود، راهها و روشهاي گوناگون و متنوعي براي سرگرم كردن و وقتگذراني خود، كشف و اختراع كرده است كه هركدام از آنها از جهاتي ميتواند جالب، عجيب، پيچيده، مهيج و… و قابل بررسي باشد. اما به نظر نميرسد كه تا زمان كنوني، بازي و سرگرمی مهيجتر، نشاطآورتر، سرگرم كنندهتر و… از بازي فوتبال به جامعهی انساني عرضه شده باشد؛ زيرا اگرچه در نگاه اول هركسي كه لحظاتي بينندهی يك بازي فوتبال باشد، احساس میكند كه تعدادي بازيكن به دنبال يك توپ گرد میدوند و تلاش میكنند تا آن را ربوده و به سوي دروازهی حريف شوت كنند؛ اما اگر بيننده كمی عاقل و تيزهوش باشد و از اوضاع و احوال جهان اطراف نيز آگاه باشد، اين احساس را فرو خورده و به حوادث و اطراف خود نيز دقيق خواهد شد. يك بينندهی زيرك و عاقل با مقداري بررسي، تحليل، ارزيابي و مطالعه میتواند به اين نتيجه برسد كه گرچه بازي فوتبال در ظاهر يك «بازي» است كه تعدادي به دنبال يك توپ گرد میدوند؛ اما در خارج و بيرون از ميدان مسابقه، محاسبات و دقایق و ظرايف عجيب، پيچيده و حتا خیرهکنندهای جريان دارد كه انسان بهراستي در میماند كه آيا اين بازي، يك بازي ورزشي است يا یک تقابل سياسي، فرهنگي، نظامي، مالي و…
در قرن بیست و یکم، كه از آن به دهكدهی جهاني تعبير میشود و در اين دهكده تمامی عناصر و جريانهای گذشته دگرگون شده و قالبهاي جديد و نویني به خود گرفته است، فوتبال نيز همگام با اين تحولات قدمهاي كلاني به پيش گذاشته و جلوتر از عناصر ديگر تبديل به يك جريان جهاني، تحول شگفتآور و شگفتانگيز شده است و به اين جهت توجه به برخي از جريانها و جهتها كه در فوتبال امروز بروز و ظهور يافته، میتواند براي ما مردمان جهان سومی، جالب و آموزنده باشد. پس لازم است كه خود را در قالب اين جريان قرار داده و از سوراخ آن به جهاني كه در دهكدهی جهاني تعبير میشود، نگاهي بيندازيم.
فوتبال، بازي ورزشي!
در اين كه فوتبال در وهلهی اول يك بازي ورزشي است، جاي هيچگونه شك و ترديدي وجود ندارد. اين بازي مانند بقيهی بازيها، فرم خاص خودش را دارد و قوانين و مقررات ويژهای تصويب و تأييد شده كه توسط همگان شناخته شده است. برد دارد و باخت، برنده و بازنده، داور، مربي، بازيكن و…
فوتبال، سياست جهاني!
عرصهی مهم ديگري كه امروزه در فوتبال جستوجو میشود، بروز و ظهور آن در عرصهی سياست جهاني است و اين مورد عملاً به صورتهاي گوناگون مورد بهرهبرداري قرار گرفته است. استفاده از فوتبال براي رسيدن به قدرت سياسي، نابود كردن و نابودي رقيبان از طريق برد فوتبالي، تحقير دشمنان در زمين ورزشي، اعلام سلطه و اقتدار سياسي از طريق زمين ورزشي، كسب محبوبيت سياسي و جذب رأي مردم با پيروزي بر حريفان در ميدان مسابقه و… از جمله كاركردهاي بسيار معمولي و طبيعي است كه سياستمداران بسیاری در زمين مسابقهی فوتبال به دنبال آن بوده و براي آن سر و دست میشكنند.
فوتبال، هويت يابي!
عرصهی ديگر در مسابقات فوتبال، رسيدن و دستيابي به هويت از دست رفته يا تلاش جهت تحقير و نابودي هويت ديگران است كه گاهي میتواند نقش بزرگي در اتحاد و وحدت ملي يك كشور ايفا نمايد. شكست فرانسه از سنگالیا در يكي از جامهاي جهاني، همانقدر بر زخم استعمار آن كشور توسط فرانسه مرهم گذاشت كه شكست انگليس از آرجانتين و برعكس. گرچه سنگالیا روزي مستعمرهی فرانسه بود؛ اما با شكست آن كشور، احساس هويت، قدرت و آقايي كرد و در مقابل جهانيان سربلند بيرون آمد. آرجانتين نيز با شكست انگليس، قدرت نظامی و سياسي آن كشور را به سخره گرفت و احساس تحقير را به خانه خانهی انگليسها هديه كرد.
فوتبال، وحدت ملي!
آنچه كه تجربهی عملي به ما آموخته است، اين كه فوتبال عامل بسيار مهمی در تقويت هويت و وحدت ملي ملتها میباشد؛ زيرا زماني كه تيم ملي یک کشور در مقابل رقيب قرار میگيرد، تمام مردمان آن کشور در هركجاي جهان و با هرعقيده، دین و مذهبي كه باشند، دوست دارند كه کشورشان برندهی بازي باشد و اين قضيه به عنوان يك مصداق، نه فقط در اروپا و امریکا، كه در تمام دنيا از يك حقيقت و واقعيت محض برخوردار است.
از طرف ديگر، در زمانی که تیم ملی یک کشور در مقابل تیم رقیب قرار میگیرد، مردم آن سرزمین حتا اگر به ادیان و مذاهب مختلف تعلق داشته و هرکدام دارای فرهنگ و زبان و هویت مستقل نیز باشند و با هم در حال جنگ و درگیری باشند، بازهم در چنین حالتی و در زمان شروع مسابقه، تمامی مردم آن سرزمین یک آرزو دارند و آن چیزی نیست جز پیروزی تیم فوتبال کشورشان بر تیم مقابل.
فوتبال، الگوسازي!
نقش فوتبال و بازيكنان آن در الگوسازي برای جوانان، نوجوانان و… چنان غيرقابل انكار است كه سادهترين، معموليترين و پيش پا افتادهترين روش رفتاري آنان، يكشبه به الگوي طولانيمدت و حتا هميشگي افراد تبديل میشود. ماشين كردن يا تراشيدن موي سر، زماني با اقبال عمومی روبهرو میشود كه فلان بازيكن با سر تراشيده وارد ميدان میگردد، در حالي كه قبل از آن تراشيدن سر، یک عمل پيرمردانه تصور میشود، ولي با عملي شدن آن در چمن سبز، تبدیل میشود به رفتاري جوانانه و عامهپسند و در نتيجه در جوامع مختلف بهشدت مورد تقليد و بهرهبرداري قرار میگیرد.
فوتبال، اعتماد سازي
در ميدان نبرد، تيمی پيروز است كه داراي اعتماد بهنفس بالا باشد و اين اعتماد نه فقط در ميان بازيكنان، كه در ميان كادر فني، تماشاگران و… نيز مشهود میباشد. طبيعي است، ملتي كه اعتماد بهنفس ندارد، ملتي حقير و شكست خورده است و تيمی كه اعتماد بهنفس ندارد، از پيش بازنده؛ اما تيمی كه برندهی بازي است، میتواند اعتماد بهنفس بيشتري به دست آورد و به ملت و مردم خود نيز روحيه بدهد. در جام جهاني، يا جام ملتها يا هرجاي ديگر نيز اگر تيمی ضعيف در اولين بازي خود بر حريف برتر و صاحب نام خود چيره شود، در ادامه میتواند با روحیهی مضاعف، با دیگر حریفان روبهرو شود و بازيهاي بهتر و درخشانتري ارائه كند.
فوتبال، كار و تلاش جمعي
در يك بازي 11 نفر براي رسيدن به يك هدف میدوند و آن رسيدن به دروازهی حريف است و اين مهم زماني به دست میآيد كه 11 نفر با تمام توان و همهباهم در خدمت هم قرار بگيرند و همه براي تقويت و رشد و پيشرفت يكديگر بكوشند. در فوتبال تيمی موفق است كه كار جمعي انجام میدهد و بازي گروهي. در مقابل تيمی ناموفق است كه هركدام از بازيكنان آن به صورت انفرادي عمل میكنند. عمل جمعي و در خدمت يكديگر بودن سخت است؛ اما زمين فوتبال نشان میدهد كه اين كار با تمرين و ممارست به دست میآيد.
كار جمعي زماني معنا میيابد كه هركدام از بازيكنان منافع خود را در جمع بيابند و منافع فردي خود را براي منافع جمعي قرباني نمايند، كه در اين صورت منافع فردي در پرتو منافع گروه تضمين و تأمين خواهد شد. اين خود يك درس بزرگ براي همهی مردم جهان است كه آنان نيز اگر يكپارچه و متحد باشند و به دنبال منافع جمعي و ملي باشند، علاوه بر دستيابي به منافع فردي و شخصي، به منافع بلندمدت و كلان جمعي و ملي نيز دست خواهند يافت.
فوتبال، بازار سرمايه
فوتبال امروز بر محور پول و سرمايهی ملي میچرخد. خريد و فروش نجومی بازيكنان، رد و بدل شدن پولهاي هنگفت، دادن پاداشهاي آنچناني و… از نمونههايي است كه امروزه كسي از شنيدن آنها تعجب نمیكند و عموماً براي دولتها و ملتها توجيه كننده و قابل قبول است. فوتبال به گونهای اغواگرانه و فریبنده است که پرداخت مبالغ هنگفت و پولهای نجومی از جیب «ملتهای بیچاره»، که خود به نان شبشان محتاجاند، بسیار طبیعی جلوه میکند!
در جهان امروز، صادرات بازيكن میتواند از صادرات نفت، ارزآورتر و به صرفهتر باشد و واردات بازيكن متقابلاً هزينهبر و مشكلآفرين. در بازار جهانی خرید و فروش بازیکنانی چون مهاجم، دروازهبان، هافبک و دفاع باشگاهها، حرف اول و آخر را میزنند. پرجاذبهترين تبليغات و پردرامدترين تبليغات در زمين فوتبال میچرخد. خلاصه يك فوتبال است و سرمايههاي عظيم و هنگفت جهاني كه از سر و تن آن بالا میرود و…
فوتبال، ایجاد رشد، تحول و پویایی
همهی بازيهاي فوتبال يك آغاز دارد و يك پايان، ولي آنچه كه موجب تفاوت ميان تيمها و بازيكنان میشود، نه آغاز و پايان بازي، كه بين آغاز و پايان به وجود میآيد. برخي از تيمها همانگونه كه آغاز كردهاند، ادامه داده و در نهايت به همان صورت بازي را به پايان میرسانند؛ اما برخي ديگر لحظه به لحظه با توجه به شرايط مختلف تغيير كرده و قالب عوض میكنند. در حدي كه گرچه آغاز كننده و ادامه دهنده همان 11 نفراند؛ اما اگر چشمان تيزبين و دقيق فقط آغاز را ديده باشد و سپس در دقيقهی بيستم به جمع بينندگان بپيوندد، در وهلهی اول تصور خواهد كرد كه اين افراد، همان بازیکنان اولیه نيستند، ولي او میداند كه اینان، همانهااند، ولي مرتب تغيير كرده و متحول و بالنده شده و به سوي رشد و شكوفايي قدم برداشتهاند. اين نه طبيعت فوتبال كه طبيعت جامعهی انساني نيز هست. جامعهی پويا بايد مرتب تغيير كند و متحول شود. رشد و بالندگي لازمهی ضروري و اساس يك جامعهی زنده است.
فوتبال، رقابت، رفاقت و جوانمردي
فوتبال همانقدر كه ميدان رقابت ميان بازيكنان دو تيم و حتا ميان بازيكنان يك تيم است، ميدان رفاقت، دوستي، محبت، صداقت، انسانيت، جوانمردي و… نيز است. جوانمردي در ميدان مسابقه حكم میكند كه اگر تيمی چند گول عقب باشد و توپ هم در اختيار همين تيم باشد و در همين حين يكي از بازيكنان تيم رقيب، مصدوم شود يا به زمين بيفتد، بهتر است تيم بازنده توپ را اوت كند تا به وضعيت بازيكن تيم رقيب رسيدگي شود. گرچه هيچدليل قانوني براي اين عمل وجود ندارد؛ اما عموماً بازيكنان اين روحيهی انسانگرايي و اخلاقمحوري و جوانمردي را به نمايش میگذارند.
همچنين اگر تيمی در يك بازي تشريفاتي حضور میيابد كه نتيجهی آن هرچه باشد، تأثيري در سرنوشت آنان ندارد، ولي نتيجهی اين بازي میتواند برای تيمهای ديگر گروه، سرنوشتساز بوده و منجر به صعود يكي از ديگر تيمها و سقوط دیگری شود، آن تیم باید بدون توجه به مسایل حاشیهای، حب و بغض بيروني، مسایل نژادي، زباني، قومی، حتا مذهبي و… با تمام توان در مقابل رقيب صفآرايي كرده و تا آخرين نفس براي پيروزي مبارزه کند. در این بازی آنچه که ارزش دارد، همان بازی جوانمردانه است که باید انجام شود.
فوتبال، بازتاب فرهنگ ملل
در هربازي فوتبال، خصوصاً اگر جام جهاني باشد، همانگونه كه ميدان مسابقه رنگ و بوي خاصي دارد، جايگاه تماشاگران نيز از اهميت ويژهاي برخوردار است. ملتهاي گوناگون، از چهار قارهی جهان، با رنگها، رسمها، سنتها و فرهنگ خاص خود، علاوه بر تشويق و حمايت از تيم خودي، فرهنگ خود را نيز در معرض تماشاي جهانيان میگذارند. اين فرصت گرانبها براي برخي كشورها تا امروز به دست نيامده و شايد تا ابد نيز به دست نيايد. براي برخي ساليان دراز، حتا چندقرن به طول میانجامد. برخي عمري را در آرزوي رسيدن به آن سپري میكنند و برخي…
به هرصورت، حضور تيم فوتبال يك كشور در جامهاي معتبري چون جام جهاني و حتا جام ملتها، يك فرصت مغتنم براي دستيابي به بسياري از مسایلی است كه يكي از آنها معرفي آن كشور به جهانيان و بازتاب دادن فرهنگ، رسوم و آيينهاي كهن آن سرزمين به مردمان ديگر سرزمينها میباشد. در این مورد خاص، فوتبال نقش محوری و بسیار تعیین کننده دارد. در حدی که برخی از کشورها حاضرند چندین میلیارد دالر بیزبان را هزینه نمایند تا فقط و فقط نام کشور شان فقط در مرحلهی نهایی جام جهانی به ثبت برسد!
فوتبال، اميد و مبارزه تا آخرين لحظه!
فوتبال بيانگر مبارزهی لحظه به لحظه و نود دقيقهاي است و در واقع حضور 22 بازيكن در ميدان بهمدت 90 دقيقه، به اين معنا خواهد بود كه هرلحظه احتمال دارد شرايط به نفع يكي از تيمها تغيير كند و نمیتوان تا سوت پايان بازي، نتيجهی قطعي را پيشبيني كرد. به همين دليل، اميد به آينده، موجب مبارزهی سخت و نفسگير ميان دو رقيب میشود و همين اميد به آينده است كه گاهي در دقيقهی 90 موجب تغيير شرایط و نتيجهی بازي به نفع دیگری میگردد.
فوتبال، میدانی برای نبرد واقعی
گرچه فوتبال يك بازي است كه داراي برد و باخت میباشد؛ اما با ورود تيمهاي رقيب به زمين، چنان جنگي آغاز میشود كه بيننده تصور میكند ناظر يك ميدان نبرد واقعي است كه در آن دو طرف براي نابودی يكديگر از هيچتلاش و كوششي فروگذار نمیكنند. طراحي، نقشهكشي، برنامهريزي، جناحبندي، صفآرايي، فرماندهي، مديريت، تداركات و… به گونهاي است كه میتواند گوياي يك نبرد واقعي، بزرگ و مدرن باشد و اين را اگر به نبردهاي جسماني و تن به تن گاه و بيگاه بازيكنان و تماشاگران اضافه كنيم، میشود يك نبرد حقيقي كه غير از فوتبال، كمتر در مسابقهاي میتوان شاهد آن بود.
فوتبال، «بازی» و ديگر هيچ!
با همهی آنچه آمد، بينندهی عادي فوتبال در زمان تماشاي يك مسابقه، به تنها چيزي كه نمیانديشد، قدرت، سياست، تبليغات و… مسایلی از اين دست است. با این وجود، یک مسابقهی فوتبال، جریانسازی موجود در این میدان و حواشي دنياي فوتبال بر روح و روان تمام تماشاگران تأثير خواهد گذاشت. در این میدان افراد از خوشحالی یا ناراحتی جان میدهند و برای دیدن یک بازیکن یا امضا گرفتن از وی، حاضرند بهراحتی با جان عزیزشان بازی کنند. شبها در صف طولانی تهیهی بلیت میخوابند یا با پرداخت مبالغ کلان از بازار سیاه آن را تهیه میکنند تا درون ورزشگاه احساسات خود را تخلیه کنند. میدانی كه سراسر آن مستقیم یا غیرمستقیم تبليغ است وایجاد باورهای کاذب، مبارزه، الگوسازي، تلقين و… در این میدان انسان باید «جریانساز» باشد و خود توان رقابت با دیگران را داشته باشد، وگرنه مجبوراست تحتتأثیر «جریانسازی» دیگران قرار بگیرد و اگر خیلی زرنگ باشد و به شکلی خود را از هیجانها و مسایل حاشیهای فوتبال دور نگهدارد. اما یقینا توان دور نگهداشتن دیگران را ندارد. به همین دلیل، افراد شدیدا در قبال حواشی این «بازی» آسیبپذیر بوده و دنیای فوتبال در تعلیم و تربیت و شخصیت و آیندهی فرد فرد جامعه بسیار تأثیرگذار خواهد بود. این درحالی است که گرچه «فوتبال» برای برخی همهچیز است؛ اما برای بسیاری فقط «بازی»، «سرگرمی»، «دیدن»، «وقت صرف کردن»، «هیجان» و… است و دیگر، «هیچ!»