طالبان در یک سال گذشته تغییرات گستردهای را در تمام بخشها و ادارات حکومتی افغانستان اعمال کردهاند و از آن بهنام اصلاحات در نظام یاد میکنند که برای برچیدن فساد انجام شده است.
از تغییراتی که بهتازگی در وزارت معارف تحت کنترل این گروه اعمال شده است، حذف و ادغام شماری از ریاستها و معینیتها و ایجاد ریاستها و معینیتهای تازه، تنقیض و تعلیق کارمندان، جابهجایی کارکنان مسلکی و استخدام شماری دیگر میباشد.
از دید بسیاری مردم، این تغییرات اما اصلاحات نه، بلکه آغاز شمارش معکوس برای فروپاشی ساختارهای آموزشی و شکنجهی کارمندان دانسته میشود.
حذف ریاستها
منابع از وزارت معارف طالبان میگویند که رهبری این وزارت بهتازگی ریاستهای تعلیمات عمومی، تعلیمات اساسی، نظارت تعلیمی، تربیه معلم، مرکز ساینس، تحرک اجتماعی و معینیت سوادآموزی را از ساختار وزارت معارف حذف کرده است. اما سخنگوی این وزارت میگوید که هیچ معینیت و ریاست وزارت معارف حذف نشده، بلکه بهمنظور اصلاحات با بعضی از ریاستها و معینیتها ادغام شده است.
عزیزاحمد ریان، سخنگوی وزارت معارف گروه طالبان میگوید: «اصلا معینیت سوادآموزی در زمان جمهوریت لغو شده بود و فعلا ریاست سوادآموزی داریم. معینیت تعلیمات عمومی قبلا داشتیم و حالا بهنام معینیت تعلیم و تربیه تبدیل شده است. ریاست تعلیمات اساسی داریم، فقط بهنام ریاست تعلیمات اساسی و ثانویه تبدیل شده است. ریاست نظارت تعلیمی هم داریم و لغو نشده است. ریاست تربیه معلم و ریاست ساینس مدغم شده و حالا به آمریت انکشاف مسلکی تبدیل شده است. ریاست تحرک اجتماعی نیز با ریاست تعلیمات اساسی و ثانوی مدغم شده است.»
تعلیمات بدیل
بهجای این بریدنها، وزارت معارف طالبان ریاستها و معینیتهای تازهای را نیز در وزارت معارف ایجاد کرده است. ریاستهایی که قرار نیست در آن کارمندان باتجربه وزارت معارف کار کنند.
یکی از ریاستهای تازهتشکیلشدهی وزارت معارف تحت کنترل گروه طالبان، ریاست تعلیمات بدیل است؛ ریاستی که به گفتهی مردم، روی افزایش نصاب دینی و آموزش آن کار خواهد کرد. تبصرههایی که به نگرانی مردم مبنی به تغییر نصاب درسی وزارت معارف و رشد بنیادگرایی در مکاتب دامن زده است.
اما عزیزاحمد ریان، سخنگوی وزارت معارف تحت کنترل طالبان میگوید که این اصلاحات مطابق به پلان دوران جمهوریت انجام شده است و روی افزایش یا تغییر نصاب معارف کار نمیکند: «تعلیمات بدیل یعنی تعلیمات غیرحضوری یا آنلاین. اینکه گفته میشود این ریاست روی افزایش مضامین دینی کار میکند، شایعه است.»
او اما جزئیات بیشتر ارائه نمیکند.
آمریت انکشاف مسلکی آموزگاران
در کنار ریاست تعلیمات بدیل، ریاست تربیه معلم و ریاست ساینس با هم مدغم شده و تبدیل به آمریت انکشاف مسلکی معلمان شده است. ادارهای که وظیفهی آن استخدام کادرهای آموزشی و ارتقای ظرفیت علمی آنان است. سخنگوی وزارت معارف میگوید که این آمریت کار ریاست تربیه معلم را انجام میدهد.
حاکمیت روابط به ضوابط
منابع اما میگویند که این آمریت، توانایی آموزش کادرهای علمی را ندارد. آنان استدلال میکنند که تمام کادرهای این ریاست منفک و بهجای آنان کارمندان دیگر بدون توجه به درجهی تحصیل و تخصصشان نظر به روابط مقرر شدهاند.
این در حالی است که رییس عمومی انکشاف مسلکی، خسربرهاش را ابتدا در ریاست نظارت مقرر کرده بود و بعد از ادغام این ریاست او و دو فرد نزدیک به خودش را بدون توجه به تحصیلشان در ریاست عمومی انکشاف مسلکی معلمان مقرر کرده است.
نرمهای استخدام
پیش از این، استخدام کارکنان اداری و معلمان در بدنهی نظام آموزشی افغانستان تابع شرایط خاص بود.
جانآغا که تا پیش از این در ریاستهای تربیه معلم و ساینس در وزارت معارف کار میکرد، میگوید که از شرایط استخدام کارکنان و آموزگاران این بود که افرد میباید فارغ از دانشگاههای تعلیم و تربیه و علوم انسانی میبودند و نمرات خوب میداشتند.»
او میافزاید که به افرادی با درجه تحصیلات بالاتر اولویت داده میشد و از این رو متقاضیان تلاش میکردند که ظرفیت علمیشان را افزایش دهند.
دوستمحمد که تا پیش از این بهعنوان عضو نظارت و ارزیابی در وزارت معارف کار کرده است نیز میگوید: «افراد جدید بعد از سپری کردن آزمون و تثبیت توانایی بهعنوان کارمند و یا معلم استخدام میشدند.»
به گفتهی این منابع، سطح تحصیل برای استخدام معلمان در کابل و دیگر بزرگشهرها لیسانس و برای ولایات و ولسوالیهای دوردست چهارده بود. اکنون اما از این نرمها خبری نیست.
معیارهای جدید برای استخدام
به گفتهی منابع، اکنون اما معیارهای خاص دیگر در استخدام کارمندان و معلمان در نظر گرفته میشود. به گفتهی منابع، برای استخدام کارمندان مسلکی وزارت معارف و معلمان به افرادی که مدرک تعلیمات دینی از مدرسههای پاکستان دارند و یا پوشش خاص همراه با لنگی و ریش دراز داشته باشند، اولویت داده میشود.
افزون به این، تجربه جهاد علیه امریکا و متحدانش و قومیت نیز معیارهای دیگری است که برای استخدام در نظر گرفته میشود.
رویا که در بخش تعلیم و تربیه ماستری دارد و یکی از کارمندان ریاست نظارت تعلیمی است، میگوید: «من بیشتر از ۱۵ سال در بخشهای مختلف وزارت معارف کار کردهام. از من سوانح، ترانسکریب نمرات و مدارک را خواسته بودند، [برایشان] دادم. چون کادر فارغ شدهام. هیچ بهانهای نمانده بودم، اما از من پرسید که چرا به پشتو صحبت نمیکنم. آنجا من گفتم که من تاجیکم.»
افزون به این، کارمندان میگویند که اکنون بهجای آزمون تخصصی، در مصاحبه استخدام کارمندان و استادان در وزارت معارف معلومات زادگاه، محل دقیق زندگی، تعریف متقاضیان از داعش، نظر آنها در مورد نظام امارت و جمهوری، نظر متقاضیان وظیفه در مورد خلافت و… پرسیده میشود و تعلقات با افراد برجسته طالبان نیز ملاک است.
یکی از این منابع میگوید که حتا در روند استخدام مجاهدین نیز اولویت براساس ولایت است: «مجاهد غزنی، میدانوردک و ولسوالی غوربند اولویت بیشتر دارد، بهدلیل اینکه اعضای رهبری وزارت معارف بدست افرادی از همین ولایتها است.»
ارائه مدرک به ملا و مولوی
در حالی که وزیر معارف طالبان بهتازگی به معینیت تعلیمات اسلامی این وزارت وظیفه سپرده است تا «قاریها و ملاها» را ارزیابی کنند. اما منابع میگویند که در این معینیت نیز افراد غیرمسکلی جابهجا شدهاند. افرادی که توانایی ارزیابی را ندارند. به گفتهی منابع، کارمندان این معینیت از سواد کافی برخوردار نیستند.
مدارک رسیده به روزنامه اطلاعات روز نیز نشان میدهد که از میان ۱۶ کارمند این معینیت دستکم سه نفر مدرک لیسانس را ندارند. دو نفر فارغ صنف دوازده و یک نفر فارغ صنف چهاردهم اند؛ افرادی که قرار است توانایی علمی کارمندان جدیدی را به چالش بکشند و به آنان مدرک بدهند.
پیش از این کارمندان معینیت نظارت و ارزیابی از طریق رقابت آزاد و سپری کردن آزمون مقرر میشدند و اکثریت مدرک ماستری و دکترا داشتند.
اکادمی تربیه معلم
در کنار این ریاستها و معینیت، اکادمی تربیه معلم نیز در وضع مشابه است.
سلیمان، کارمند اکادمی تربیه معلم است که با داشتن مدرک ماستری سالها در این اکادمی کار کرده است. اما اکنون اضافهبست شده و میگوید: «سه نفر از کارمندان گذشتهی اکادمی مانده است. افرادی که میزان تحصیل و تخصص شان نسبت به بسیاری از افراد منفکشده کماند.»
او میگوید که ارزیابی و مدرکدهی به استادان و تربیهکنندگان معلم معیارهای خاصی دارد و این در توان هرکس نیست.
پیش از این، ریاست تعلیم و تربیه وزارت معارف به منظور بالا بردن ظرفیت علمی معلمان به آنان زمینههای آموزشی خاص مرتبط به وظیفهیشان را فراهم میکرد.
این ریاست بعد از بررسی مدارک، برای معلمان فارغ از صنف دوازده، زمینهی آموزش خاص معلمی دوساله را فراهم میکرد و بعد از ختم آن به معلمان سند چهارده میداد.
در کنار این برای معلمان چهارده و لیسانس نیز هرازگاهی سمینارها و ورکشاپهایی آموزشی ارتقای ظرفیت برگزار میکرد.
اکنون اما منابع میگویند که از این پروسه و معیارها خبری نیست و افراد با واسطه، روابط و مکتوب وزیر سرپرست وزارت معارف در هر بست بدون توجه به تخصصش استخدام میشوند.
منابع اضافه میکنند که تمامی بستهای معلمان را افراد نزدیک به طالبان پر کردهاند.
جانآغا، یکی از این منابع میگوید: «اکنون بحث پول و رشوت در روند استخدام نیست، اما واسطه و ارتباط خیلی مهم است و براساس همین موضوع افراد در هر بخشی که خواسته باشند، استخدام میشوند.»
کنارگذاشتن افراد مسلکی
در کنار این استخدامها و تغییرات در وزارت معارف، نزدیک به یک هزار کارمند باتجربه و متخصص این وزارت برکنار شدهاند. عملکردی که از دید کارشناسان آموزش و پرورش به معنای آغاز شمارش معکوس فروپاشی نظام آموزشی افغانستان است.
منابع میگویند که وزارت معارف گروه طالبان، افراد باتجربه را به بهانههای مختلف از وزارت معارف منفک کرده و میکنند.
این در حالی است که وزارت معارف گروه طالبان در ماههای گذشته بیش از ۶۵۰ کارمند مسلکی زن و مرد را از ریاستهای تعلیمات اساسی، تربیت بدنی، سارندوی، مرکز ساینس، تربیه معلم، تحرک اجتماعی، اکادمی تربیه معلم، نظارت تعلیمی، ریاست پلان و ریاست مکاتب خصوصی اضافهبست کردهاند.
مکتوب شماره چهارده وزارت معارف که روز سهشنبه (۱۱ اسد ۱۴۰۱) با امضای مولوی نورالله منیر، سرپرست این وزارت صادر شده، نشان میدهد که در نتیجهی ادغام ریاست عمومی تربیه معلم، نظارت تعلیمی، مرکز ساینس، تحریک اجتماعی و سوادآموزی، ۵۲۹ کارمند اضافهبست شده که از این میان ۱۳۰ نفر دوباره جذب و متباقی بیسرنوشت ماندهاند. افرادی که همه دارای مدارک بالای تحصیلی اند.
جانآغا، یکی از این کادرها است. او با داشتن مدرک ماستری ۱۲ سال در وزارت معارف کار کرده است، اما اکنون اضافهبست شده است. او میگوید که بهجای او فردی بدون داشتن تجربه و تخصص به کار گماشته شده است.
افزون به این، بنا به گفتهی منابع، کارمندانی که اسناد تحصیلی از دانشگاههای دولتی نداشتهاند و افرادی که لباس افغانی نپوشیدهاند نیز منفک شدهاند، اما آماری از این کارمندان بدست نمیدهند. در عکسهای منتشرشده از سوی وزارت معارف گروه طالبان نیز دیده میشود که از کادرهای گذشته این وزارت خبری نیست و تمام بستهای مهم و تخصصی این وزارت به افراد طالبان سپرده شده است.
کارشناسان آموزشی، منفکی کادرهای آموزشی و تحصیلکرده و اعمال تغییرات سلیقهای در وزارتهای آموزشی را خلاف نرمهای جهانی آموزشی عنوان میکنند و میگویند که این عملکرد گروه طالبان نظام آموزشی افغانستان را نابود میکند.
میرویس بلخی، وزیر پیشین معارف افغانستان پیشتر گفته بود: «هر روز که میگذرد، معارف کشور یک بخش مهم از کادرها و زیربناهای خود را از دست میدهد. تشویش من این است که پس از اندک زمان، دیگر زیربناهای بهنام معارف در کشور باقی نماند و ما مجبور شویم از صفر شروع بهکار کنیم که این یک بحران بزرگ و غیرقابل جبران برای افغانستان خواهد بود.»
جذب دوباره
در همین حال، در مکتوبی که توسط مولوی منیر امضا شده، آمده است: «این کارمندان دارای تجارب مفید در عرصه تعلیم و تربیهاند و ریاست منابع بشری میتواند آنها را در سایر بخشهای خالی توظیف نماید.»
عزیزاحمد ریان، سخنگوی وزارت معارف تحت کنترل طالبان نیز میگوید که قرار است این افراد جذب وزارت معارف شوند. اما مشخص نمیکند که افراد اضافهبستشده را در کدام بخشها دوباره استخدام میکنند.
اما کارمندان «اضافهبستشده» میگویند طالبان آنها را منفک کردهاند و هیچ اقدامی برای جذب دوبارهی آنها در این وزارت انجام نمیدهند. این کارمندان میگویند که تاکنون چندین بار با رهبری وزارت معارف طالبان صحبت کردهاند، اما پاسخ رد دریافت نمودهاند.
محمد، یکی از افراد اضافهبستشده است که دارای سند ماستری میباشد و بیش از ۱۵ سال در بخشهای مختلف وزارت معارف کار کرده است. او میگوید: «در جسله دادخواهی ما که روز سهشنبه ۲۵ اسد در وزارت معارف برگزار شده بود، وزیر معارف طالبان به ما گفتند که ۸۰۰ بست تنقیص داریم و دیگر چاره نیست.»
جانآغا نیز میگوید: «در جلسه، رؤسای مرکزی به همکاران گفتند که بیست سال شما دولت را خوردید، حالا نوبت مجاهدین است.»
یک منبع دیگر از وزارت معارف اما میگوید که رهبری وزارت معارف با روشهای متفاوت همهی افرادی که در نظام گذشته در بستهای مهم وزارت کار میکردند را منفک میکنند و ارادهای به جذب دوبارهی آنان ندارد.
منبع اضافه میکند: «یکی از ترفندها برای اخراج افراد مسکلی و باسابقه وزارت معارف این است که آنان از سوی وزیر سرپرست معارف تحقیر میشوند و در بستهای بسیار پایین بهکار گماشته میشوند تا افراد خودشان مجبور به ترک وظیفه شوند.»
منبع دیگر میگوید که قرار است یک شمار افراد بهعنوان معلم به مناطق دوردست فرستاده شوند. مناطقی که معاش معلمی حتا کرایه موتر آنان را تأمین نخواهد توانست.
شکنجهی کارمندان دولتی
با این وجود، کارمندان اضافهبستشده میگویند که طالبان مکلفاند برای مردم زمینهی اشتغال ایجاد کنند، نه این که کار را از دست افراد بگیرند.
آنان میگویند در حالی که نرخ مواد اولیه بهگونهی بیسابقهای در افغانستان افزایش یافته است، بیکاری شکنجه و انتقامجویی از آنان است. این کارمندان استدلال میکنند که هیچ نقشی در سیاستهای نظام جمهوری نداشتهاند و بهعنوان مأموران پایینرتبه برای مردم کار کردهاند و اکنون نباید قربانی زدوبندهای سیاسی شوند.
سلیمان، تنها نانآور خانوادهی ششنفریاش است و تا پیش از این با کار در اکادمی تربیه معلم مخارج خانوادهاش را تأمین میکرد. او میگوید که طالبان با راهکارها و اقدامات غیرمعقول و ناعادلانه حتا نان افراد را از دستشان میگیرند: «نانآور خانوادهام هستم و دو مریض هم دارم. حالا با داشتن سالها تجربه و با مدرک علمی کاری برای انجامدادن و نانی برای خوردن ندارم.»
او اضافه میکند که هشت صد نفر از همکارانش نیز در وضع مشابه قرار دارند.
جانآغا که نانآور خانوادهی هشت نفریاش است نیز میگوید: «اگر حتا شمار افراد منفکشده را ۶۵۰ نفر تصور کنیم و هر نفر نانآور پنج نفر دیگر در نظر بگیریم، ۳۹۰۰ نفر از همین ماه به بعد نانی برای خوردن ندارند و این مرگ تدریجی مأموران دولتی است که به جرم مأمور بودن و کارکردن به مردم مستحق آن شدهاند.»
در همین حال و با آنکه افرادی اضافهبستشده وزارت معارف تا بیستم ماه اسد سال روان کار کردهاند، اما طالبان حتا از پرداخت معاش ماه اسد آنان نیز خوداری کردهاند.
لیلا که شوهرش را سالهای پیش از دست داده، یکی دیگر از کارمندان اضافهبستشدهی وزارت معارف است. او تا پیش از فروپاشی حکومت اشرف غنی بدست طالبان، ۳۰ هزار معاش داشت. اما با اصلاح سیستم معاشات در طول یک سال گذشته ۱۴ هزار معاش دریافت میکرد، مقدار اندک که مایهی دلگرمی و منبع تأمین مخارج خانوادهاش بوده است.
اما از این پس او این مقدار معاش را نیز دریافت نمیکند و میگوید که نگران خانوادهاش است: «با آنکه عفو عمومی اعلام کردهاند، اما به روشهای مختلف از کارمندان دولت انتقام میگیرند و شکنجه میکنند. یک سال است که پسرم بهدلیل کارش در نظام تحت تعقیب است. من با معاشم مخارج خانوادهاش را تأمین میکردم. اکنون با بیکاری و گرسنگی همهی ما را شکنجه میکنند.»
او با گریه میگوید که کاش طالبان بهجای این شکنجه به یکبارگی آنان را از «دنیا» رخصت میکردند (از بین میبردند).
در پی فروپاشی حکومت بدست طالبان، بسیاریها کارهایشان را از دست دادند. از کارمندان دولت تا افرادی که در بخشهای سکتور خصوصی مشغول بودند.
چنانچه بهتازگی سازمان جهانی کار نیز اعلام کرده است که در پی بیثباتی سیاسی در افغانستان ۹۰۰ هزار فرصت شغلی از بین رفته است. عددی که به معنای افزایش فقر تا ۹۷ درصد در افغانستان است.