اطلاعات روز

وقتی هوا تاریک شد، کتاب بخوان

یک سال از زندگی زیر پرچم سفید طالبان گذشت. روز‌های زیادی‌ است که مردمان افغانستان، به‌ویژه زنان روزگار عجیب زندگی را سپری می‌کنند.

روز‌هایی که روایت‌های گوناگون زنان از داخل این کشور، توجه‌ی رسانه‌های غربی را به خود جلب کرده و سرخط روزنامه‌ها هم بیشتر «زندگی زنان زیر پرچم طالبان» شده است.

روز‌های که رنگ‌های پنهانِ سیاست، تصمیم رهبران جهان، فرار اشرف غنی و سرنوشت مبهم نزدیک به ۳۵ میلیون نفر را که نزدیک به نصف آن زنان هستند، بیان می‌کند.

با گذشت دوازده ماه پیام‌های گوناگون از زنان افغانستان از گوشه کنار کشور، از کابل تا بامیان، بدخشان، پنجشیر، ننگرهار و… دریافت می‌کنم اما با چه عنوانی؟ «دیگر انگیزه زندگی زیر این پرچم را نداریم، ما را تباه کردند، آرزوهای مان را دفن کردند و با آینده‌ی ما بازی کردند».

حجم این درد و ناامیدی در‌ زنان و مردان به‌ویژه نسل نو به وضاحت دیده می‌شود. اما طرف دیگر زنانی اند که تلاش می‌کنند این حضور، ولو اندک، دیده شود.

کارزار دعوت به کتاب‌خوانی؛ شیوه‌ی جدید مبارزه زنان با محدودیت‌های وضع‌شده از سوی طالبان است.

ژولیا ۳۷ ساله، فارغ از دانشکده ادبیات فارسی و با گذشته‌ی کار در شورای عالی مصالحه ملی می‌گوید که با جمعی از دوستانش تلاش کرده تا در قلب کابل -زیر پرچم طالبان- کتاب‌خانه‌ای را ایجاد کند که همه‌ی زنان بتوانند لحظه‌ی در فضای آرام بیاندیشند و کتاب بخوانند.

ژولیا می‌گوید: «این کتاب‌خانه را به منظوری تشویق زنان به کتاب‌خوانی ایجاد کردیم تا دختران و زنانی که از اجتماع دور مانده‌اند و از یک سال به این‌سو در تبعید خانگی به سر می‌برند، دوباره با اجتماع یک‌جا شوند.»

ژولیا با خوشحالیِ که در تُن صدایش به گوشم می‌آید می‌گوید: «خوشبختانه تعداد زیادی از دختران و پسران در جمع‌آوری کتاب‌ها سهم‌ گرفتند و به ما کتاب اهدا کردند تا کتاب‌خانه را آماده افتتاح کنیم.»

ژولیا در تشریح وضعیت فعلی زنان اضافه می‌کند که در وضعیت زنان از هر نگاه تغییر آمده است. کار خود را از دست داده‌اند، فضای نامناسب تحصیلی در دانشگاه‌ها و حذف زنان از دولت و نهادها باعث شده زنان به‌طور کلی نه تنها روحیه‌ای کتاب‌خوانی بلکه روحیه زندگی کردن در افغانستان را از دست بدهند.

او اضافه می‌کند: «هدفم در آینده این است تا دخترانی که از رفتن به مکتب‌ها باز مانده‌اند در این کتاب‌خانه بیایند. شاید بتوانیم این‌طور دوباره در اجتماع ادغام‌شان کنیم و به طالبان بفهمانیم که ما به عقب برنمی‌گردیم.»

او اضافه می‌کند: «شما هرقدر می‌توانید محدویت وضع کنید ما دوباره جوانه می‌زنیم و در مقابل تان می‌ایستیم و به هر نوع  که شده در مقابل بی‌عدالتی‌ها مبارزه می‌کنیم و تاریخ شاهد این مبارزات خواهد بود. شما با میل تفنگ بیاید، ما با قلم و زبان ما».

او می‌گوید که از سوی هیچ‌کسی یا نهادی حمایت مالی نمی‌شوند و تنها با پول شخصی و همکاری دوستان‌شان در کارزار جمع‌آوری کتاب موفق شدند در دو ماه نزدیک به هزار جلد کتاب را جمع‌‌آوری کنند.

لیلا بسیم، یکی دیگر از گردانندگان این کارزار می‌گوید‌: «این کارزار مقاومت فرهنگی و آزادی زنان در برابر سخت‌گیری‌هایی‌ است که این‌ روزها از‌ سوی طالبان بالای زنان صورت می‌گیرد.

 او این کارزار را نوعی از مقاومت مدنی زنان در برابر طالبان می‌داند.

تاکنون شماری از جوانان و شاعران کتاب‌های‌شان را به این گروه اهدا کرده‌اند و شماری از دختران نیز به اندازه‌ی توان‌شان کتاب خریده‌اند؛ تا جایی که برای گردهمایی و کتاب‌خوانی دختران فعال شوند.

با فاطمه، دختر ۱۵ ساله که در غرب کابل زندگی می‌کند صحبت کردم. او در یکی از‌ مکاتب‌ کابل دانش‌آموز بود‌ که حالا اجازه‌ی رفتن به مکتب را ندارد. از دید او، برای دختران، کتاب‌ خریدن و کتاب‌خوانی روزنه‌ی امید است، بخصوص پس از آن‌که گروه طالبان بر افغانستان مسلط شده و مکاتب دوره‌ی متوسطه و لیسه‌ دخترانه تا حال که یک سال و چند روزی می‌گذرد، مسدود نگه‌داشته شده‌اند.

فاطمه که به این کارزار پیوسته است و از پول شخصی‌اش کتاب خریده است، می‌گوید: «در برهه‌ی زمانی تاریک و سکوت وحشتناکی که سراسر افغانستان را فراگرفته است، روزها و شب‌های آن جز تکراری زجرآور چیزی بیش نیست، اما کتاب تنها نوری است که مرا از این همه بی‌عدالتی‌ها به‌سوی آینده‌ی روشن امیدوار می‌سازد. و از دیگر دختران هم می‌خواهم کتاب بخرند و این روزهای سیاه را با خواندن کتاب به امید فردای روشن سپری کنند.»

در قفسه‌های این کتاب‌خانه کتاب‌های متفاوت به چشم می‌خورد؛ از کتاب «انسان» تا «تاریخ معاصر افغانستان».

ژولیا می‌گوید که قرار است به‌زودی مکانی را در شهر کابل اجاره بگیرند و در آن کتاب‌خانه کوچک شان را افتتاح کنند و مدیریت این کتاب‌خانه هم بدست همین دختران خواهد بود.

پس از آن‌که در ۱۵ اگست سال گذشته افغانستان به طالبان تسلیم داده شد، این رژیم با صدور فرمان‌هایی، مرحله‌به‌مرحله محدودیت‌هایی را به زندگی زنان در این کشور وضع کردند. یکی از آن فرامین جلوگیری از ادامه تحصیل دختران از صنف ششم به بالا بود که با انتقاد گسترده‌ی جهانی مواجه شده است.