از قبیله‌ی‌شان هستی؟ خاطرت جمع باشد!

در بعضی از برنامه‌های تلویزیونی امروزی افغانستان کسانی به‌صورت حضوری شرکت می‌کنند که قبلا در حکومت جمهوری مقام‌های دولتی داشتند. این افراد دو گونه صحبت می‌کنند:

– بعضی با احتیاط حرف می‌زنند و حتا در کلام خود نشانه‌هایی از تأیید سیاست‌های طالبان می‌گذارند.

– بعضی دیگر طوری حرف می‌زنند که گویی هنوز حکومت جمهوری برپاست و آزادی بیان آن دوره تا امروز نیز تمدید شده است. این گروه با شجاعت و صراحت بیشتری حرف می‌زنند.

چرا چنین است؟

یک توضیح این مسأله این است که افراد با هم تفاوت شخصیتی دارند. بعضی محتاط و یا ترسو هستند و نمی‌توانند مکنونات ضمیر خود را با صراحت و روشنی بیان کنند. بعضی دیگر افراد متهوری هستند که در هر حالتی آنچه را در دل دارند بی‌باکانه بر زبان می‌آورند.

در حکومت طالبان، به مشکل بتوان این توضیح شخصیتی را پذیرفت. عده‌یی از شجاع‌ترین آدم‌های افغانستان پس از آن‌که سخنانی نقدآمیز در مورد طالبان گفتند و به‌خاطر آن حرف‌ها از سوی طالبان تهدید شدند و آزار دیدند، یا برای همیشه خاموش شدند یا وطن را ترک کردند و به کشورهای دیگر رفتند. در ضمن، نمی‌توان قبول کرد که هرکس که دری‌زبان باشد ترسو است و هرکس که پشتوزبان باشد شجاع است. ترس و شجاعت که این‌گونه توزیع نشده است.

توضیح درست این تفاوت این است:

آن عده از مقامات حکومت پیشین که از لحاظ قومی پشتون هستند و در کابل مانده‌اند یا بعدا از خارج به وطن برگشته‌اند، در حکومت طالبان چیزی برای ترسیدن نمی‌بینند. چرا؟ به این دلیل که اولا، میان اندیشه‌ها و آرمان‌های قومی-مذهبی خود و طالبان تفاوت چندانی احساس نمی‌کنند. ثانیا، طالبان به آنان تضمین‌هایی داده‌اند و خاطرشان را جمع کرده‌اند.

یک نمونه:

ضیاء‌الحق امرخیل، والی پیشین ننگرهار در زمان جمهوریت در برنامه‌ی «شام آرزو» در تلویزیون آرزو از این که حکومت جمهوری سقوط کرد اظهار تأسف کرد. او در همین برنامه گفت که تا آخرین روز در کنار سربازان و سایر نیروهای امنیتی حکومت ماند و بارها به خط اول جنگ رفت. امرخیل صریحا گفت که ما به‌خاطر اشتباهات خود حکومت جمهوری را «از دست دادیم». کسی که این مصاحبه و مصاحبه‌های دیگر امرخیل را تماشا کند، باورش نمی‌شود که او در تحت حاکمیت طالبان چنان سخنانی می‌گوید. ضیاءالحق امرخیل یادداشت‌های بسیار تند ضد طالبانی خود در فیس‌بوک را نیز همچنان در صفحه‌ی خود نگه داشته است.

آیا طالبان امرخیل را نمی‌شناسند یا احترام طالبان به آزادی بیان و حقوق فردی شهروندان در حدی است که به خود اجازه نمی‌دهند امرخیل را مجازات کنند؟ هیچ‌کدام. طالبان طبعا والی پیشین ننگرهار را می‌شناسند و می‌دانند که او از فعالان حکومت غنی بود. طالبان به آزادی بیان و حقوق فردی شهروندان هم احترامی ندارند؛ اگر داشتند، این همه آدم پایین‌رتبه و در حکومت قبلی کارکرده‌ی دیگر را -پس از اعلام عفو عمومی- نابود نمی‌کردند. ده‌ها شهروند دیگر تنها به این خاطر بازداشت، شکنجه و کشته شدند که در حکومت قبلی حاضری امضا می‌کردند و معاش‌گیر بودند.

چرا طالبان به امرخیل کاری ندارند؟ چه‌طور است که مقامات پشتون حکومت غنی یکی پی دیگری به کابل برمی‌گردند و در میدان هوایی مورد استقبال امارتیان قرار می‌گیرند؟ آیا اگر عطامحمد نور (والی پیشین بلخ) به کابل برگردد و مثل امرخیل (والی پیشین ننگرهار) به تلویزیون آرزو برود و از سقوط جمهوریت و دست‌آوردهایش اظهار تأسف کند و بگوید که تا آخرین روز با طالبان جنگیده است، طالبان با او همان برخوردی را خواهند کرد که با امرخیل می‌کنند؟

ملایمت بسیار طالبان در برابر مخالفان پشتون خود و شدت عمل‌شان در برابر دیگران یکی-دو مورد نیست. طرفداری چشم‌بسته‌ی طالبان از هم‌تباران خود در همه‌ی نزاع‌ها و در تمام حوزه‌ها دیگر چیزی نیست که کسی بتواند آن را با شعار اسلام و تقوا و برابری مؤمنان بپوشاند. اگر در غزنی دعوایی هست، حق با طرف پشتون است. اگر در تخار میان کوچی و جایی نزاعی هست، حق با طرف پشتون است و جایی‌های فارسی‌زبان یا ازبیک باید کوچانده شوند. اگر در ادارات پایتخت چهار نفر از اقوام مختلف مراجعه کنند، اولویت از کسی است که هم‌تبار طالبان باشد. اگر کمک خارجی می‌رسد و باید میان شهروندان نیازمند افغانستان توزیع شود، همه‌ی کمک‌ها به مناطق پشتون‌نشین برده می‌شوند. اگر لوحه‌ی یک نهاد آموزشی به فارسی و پشتو باشد، فارسی‌اش دریده و دور انداخته می‌شود. اگر قرار باشد که کسانی وظیفه‌ی چرخاندن امور خرد و کلان حکومتی را عهده‌دار شوند، از خردترین تا بزرگ‌ترین مقام‌ها و موقعیت‌ها باید به پشتون‌ها داده شوند. حکومت طالبان حکومت دینی نیست. حکومت قومی است در چارچوب کُدهای شرعی. تردیدی نیست که حکومت دینی در هیچ جای دنیا خیری برای هیچ مردمی نداشته است. اما حکومت طالبان همان حکومت دینی نیز نیست (که اگر بود هم فاجعه بود).