چرا افغانستان در تلاش گسترش روابط با چین است؟

منبع: نیویورک تایمز

نویسنده: زلمی خلیلزاد، سفیر پیشین ایالات متحده در افغانستان، عراق و ملل متحد

برگردان: جواد زاولستانی

رییس جمهور جدید افغانستان، اشرف غنی، هفته‌ی گذشته به چین سفر کرد و این نخستین سفر دولتی او به بیرون بود. محاسبه‌ی اشرف غنی که بیجینگ می‌تواند جای خالی کاهش حمایت‌های امریکا و غرب را پر نماید، معمای استراتژیک درازمدت خلق می‌کند. و آن معما این است که آیا افغانستان می‌تواند سرمایه‌گذاری و کمک امنیتی چین را جذب و در عین حال، از خطر وابستگی بیش از حد به بیجینگ پرهیز نماید؟

ترکیبی از واقعیت‌های کوتاه‌مدت و اهداف درازمدت به آقای غنی انگیزه داده است که به‌سوی چین رو‌ آورد. کاهش در کمک‌های کشورهای غربی در زمانی اتفاق می‌افتد که حکومت افغانستان نه از نگاه مالی خودکفاست و نه توانایی شکست دادن طالبان شورشی را دارد که توسط پاکستان پشتیبانی می‌شوند. در کوتاه‌مدت، گزینه‌ها و بدیل‌های اندکی برای کمک بین‌المللی وجود دارند که بتوانند دولت افغانستان را فعال نگه‌دارند.

با این حال، در درازمدت، افغانستان امیدوار است که با اتکا به دو سرمایه‌اش به ثبات و خودبسندگی واقعی دست یابد: منابع طبیعی و موقعیت استراتژیک آن که در میان ایران، پاکستان و کشورهای آسیای میانه واقع شده است. توسعه‌ی زیربنایی افغانستان می‌تواند این کشور را به پل زمینی منطقه‌ای تبدیل کند. افغانستان می‌تواند از دسترسی آزاد به بازارهای منطقه‌ای و جهانی بهره ببرد و همزمان با آن، پول ترانزیتِ فعالیت‌های بازرگانی منطقه‌ای را به دخل خود بیندازد.

حمایت متداوم واشنگتن برای عملی کردن دیدگاه تبدیل شدن افغانستان به پل زمینی منطقه‌ای کافی نبوده است. با آن‌که ایالات متحده 4 بیلیون دالر را برای ساختن جاده‌ها مصرف کرده است، برای تکمیل شدن این پروژه به پول بیش‌تر و ثبات سیاسی ضرورت است. بانک توسعه‌ی آسیایی تخمین زده است که برای ساختن جاده‌ها و خطوط حمل‌ونقل، 2 بیلیون دالر دیگر لازم است و برای ساختن پایپ‌‌لاین‌ها، خطوط آهن و تجدید زیربناهای منطقه‌ای، افغانستان به پولی بیش‌تر از این مبلغ نیاز دارد. اما چالش‌های متداوم امنیتی توجه و منابع را از تمرکز بر این ابتکار منحرف می‌سازد.

البته چین یگانه قدرتی است که انگیزه، منابع و اراده‌ی ملی برای تبدیل این رؤیای بلندپروازانه‌ی افغانستان به واقعیت را دارد. چین پیش از این، سرمایه‌گذاری قابل ‌توجهی در معدن مس و استخراج نفت در افغانستان انجام داده است. توافق‌نامه‌ی 3 میلیارد دالری انکشاف معدن مس عینک شامل این سرمایه‌گذاری چین می‌شود. چین به منابع گاز طبیعی افغانستان نیز چشم دوخته است. شرکت‌های غربی که از حمایت کافی دولت‌های‌شان برخوردار نیستند، معلوم شده است که اراده‌ی کافی برای سرمایه‌گذاری ‌یا توانایی سرمایه‌گذاری بزرگ در مقایسه با شرکت‌های چینی را ندارند. اگر چین برای توسعه‌ی زیربناهای افغانستان سرمایه‌گذاری کند، دهلیز ترانزیتی جدید تجارت چین به طرف غرب به ایران و خاورمیانه و به طرف جنوب به بندر گوادر پاکستان را زمینه‌سازی می‌کند.

با وجود این‌ واقعیت که با تبدیل شدن افغانستان به پل زمینی، پاکستان به بازارها و تولیدات آسیای مرکزی دسترسی پیدا می‌کند، تنها فشار امریکا برای قطع حمایت این کشور از شبه‌نظامیان کافی نبوده است. رهبران غیرنظامی پاکستان به شکل روزافزونی پذیرای مصالحه میان دولت افغانستان و طالبان می‌گردند. اما عدم پیشرفتِ کل روند مصالحه، بار نامتعادلِ هزینه‌ی کلان حمایت از نیروهای امنیتی افغانستان را به دوش ایالات متحده می‌اندازد.

نارضایتی پاکستان از ایالات متحده، تعهد و التزام افغانستان با چین را تقویت کرده است. از سال 2001، چین باقی ‌ماندن در حاشیه را انتخاب کرده، در حالی که، ایالات متحده رهبری جبهه‌ی مبارزه علیه تروریزم را به عهده گرفته است. با استفاده از امنیتی که با حضور نظامیان امریکایی در افغانستان فراهم شده است، چین در افغانستان همواره به‌دنبال منافع اقتصادی‌اش بوده است. در عین زمان، چین مناسبات دوستانه‌اش با پاکستان را حفظ کرده و از انتقاد بر نظامیان پاکستانی برای تغییر رویکردشان در مبارزه با تروریزم پرهیز کرده است.

با این حال، در این اواخر دیده می‌شود که پالیسی چین در حال تغییر است. بیجینگ نشان داده است که مخالف برگشتن طالبان به قدرت است و باور دارد که سهم‌گیری طالبان در قدرت سیاسی، مشروط به ‌دست کشیدن این گروه از خشونت باشد. حتا چین پیش‌نهاد میانجی‌گری گفت‌وگو بین کابل و طالبان را داده است. این نشان می‌دهد که چین دیگر به مناسباتش با افغانستان به حیث گسترش روابطش با پاکستان نگاه نمی‌کند. و نیز چین در صدد تقویه‌ی این دیدگاه است که به مصالحه در افغانستان به حیث اجماع منطقه‌ای دیده شود و طرف‌دار برگزاری نشست‌های سه‌جانبه میان چین، افغانستان و ایالات متحده است.

دولت افغانستان تا کنون از تلاش‌های چین برای تقویه‌ی روند مصالحه استقبال کرده است. واکنش طالبان که متأثر از نتیجه‌ی گفت‌وگوها بین بیجینگ و اسلام‌آباد خواهد بود، تا کنون روشن نیست. با در نظرداشت این‌که چین برخلاف امریکا، اعتماد نظامیان پاکستانی را در جریان چندین دهه‌ به‌دست آورده است، چین در موقعیت بهتری برای آوردن تغییر در پالیسی پاکستان قرار دارد.

منافع امنیتی مهم‌ترین عامل در ارزیابی مجدد چین بوده‌اند. بیجینگ به تهدیدی که بنیادگرایان مسلمان به تمامیت ارضی آن کشور متوجه می‌کنند، گرچند دیر، اما پی برده است. تروریست‌های ایالت ناآرام سینکیانگ چین، در اردوگاه‌های پاکستان آموزش می‌بینند و مهارت‌های نظامی‌شان را در جنگ در افغانستان بالا می‌برند. ترس چین این است که با خروج امریکایی‌ها از افغانستان، این کشور به پناه‌گاه بزرگ‌تری برای تندروان ضددولت چین تبدیل شود. این واقعیت که جدایی‌طلبی مسلمانان از چین تبدیل به یک آرمان مشترکِ اسلام‌گرایان سراسر جهان می‌گردد، از توجه این کشور به دور نمانده است؛ دولت اسلامی (داعش) پیش از پیش سوگند خورده است که سینکیانگ را «آزاد» کند.

کمک اقتصادی و امنیتی از چین برای دولت افغانستان بدون خطر نیست. نهادهای افغانستان به قدر کافی نیرومند نیستند که اطمینان دهند که سرمایه‌گذاران چینی تعهدات قراردادی‌شان را عملی ‌سازند و برای مردم افغانستان کار ایجاد کنند، معیارهای بین‌المللی بهداشتی و محیط‌زیستی را رعایت و از میراث‌های باستانی حفاظت کنند.

اگر مناسبات ایالات متحده با چین خراب شود، دولت افغانستان مجبور به انتخاب یک گزینه خواهد شد. تهدید وابسته شدن افغانستان به چین، به‌ویژه‌ زمانی حاد خواهد شد که ایالات متحده بخواهد پایش را از افغانستان پس بکشد. در واقع، در سال‌های نخست جنگ سرد، افغانستان به‌طور همزمان از سرازیر شدن کمک‌های ایالات متحده و اتحاد شوری سود برد تا این‌که ایالات متحده تصمیم تعیین ‌کننده‌ای گرفت و افغانستان را به شوروی واگذار کرد.

این نگرانی‌ها به معنای جدل در برابر گسترش روابط افغانستان با چین نیست. اما می‌تواند عوامل جیوپولیتیکی (Geopolitical Factors) تأثیرگذار را تضعیف کند. افغانستان باید اطمینان دهد که روابط نزدیک‌ترش با چین به قیمت پایان مشارکت و همکاری غرب با این کشور تمام نمی‌شود.

واشنگتن باید نقشش را با اشتراک در نشست‌های سه‌جانبه بازی نماید. اما این کشور باید از وسوسه‌های ترک کردن افغانستان یک‌بار دیگر، پرهیز کند و منطقه‌ی گسترده‌تری را برای نفوذ به چین تسلیم ننماید.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *