گرایش‌های بنیادگرایانه در میان دانشجویان در محیط‌های دانشگاهی افغانستان

رابرت زمان

عبدالاحد محمدی

انستیتوت مطالعات استراتیژیک افغانستان

برگردان: جواد زاولستانی

بخش چهارم

یافته‌های تحقیق

این تحقیق سه یافته‌ی مهم دارد. نخست، اکثر دانشجویان نگران آینده‌ی شغلی شان پس از فراغت هستند تا خواست‌های ایدیولوژیک. همین دانشجویان، طرفدار ارزش‌های بین‌المللی دموکراتیک و حقوق بشر هستند. با این‌حال، این دانشجویان برای کاهش عملیات نظامی ایالات متحده در افغانستان و تلفات غیرنظامیان نظامیان نیز تظاهرات می‌کنند. دوم، در حالیکه ما دریافتیم که اکثر دانشجویان و استادان دیدگاه‌های بنیادگرایانه و افراطی و خشونت را نکوهش می‌کنند،‌ پاسخ نسبتا خشم‌آلودتری نسبت به سیاست‌های دولت افغانستان و نیز دخالت مسلحانه‌ی بین‌المللی در افغانستان توسط دانشجویان و کارمندان دانشگاه‌های کابل، قندهار و ننگرهار مشاهده شد که دلالت بر خصوصیات متفاوت محیط‌های دانشگاهی در سراسر کشور دارد. پاسخ‌ها در سه دانشگاه ذکر شده، بازتاب‌دهنده‌ی تمایل قوی‌تری به بنیادگرایی بود. سرانجام، دانشگاه به مثابه یک نهاد، نقش قوی در بنیادگرایی/بنیادگراشدن دانشجویان بازی نمی‌کند، اما گروه‌های بیرونی از بسیج دانشجویان برای گسترش تبلیغات و پروپاگندای گروهی شان استفاده می‌کنند و در نتیجه، به بنیادگرایی/بنیادگراشدن دانشجویان سهم مساعدت می‌کنند.

ویژگی‌های تظاهرات‌ دانشجویی در افغانستان

در افغانستان، اکثر دانشجویان دانشگاه‌های نگران آینده‌ی شغلی شان پس از فراغت هستند تا بلندپروازی‌های ایدیولوژیک. به شکل مشابه با ویژگی سیکولار اعتراض‌های دانشجویی از نگاه تاریخی به خاطر نگرانی‌های سیاسی و اقتصادی (شفیق، مسون، سیبولت و دی‌لوکا،‌ 2014؛ واسراستروم، 1991)، انگیزه‌های ضدجنگ (مک‌کورمیک،‌2000؛ گارفینکل،‌1995؛ کوکسن،‌1982)،‌ حقوق و آزادی‌ها (مسون، 2000؛ رایت،‌2001)، اعتراض‌های دانشجویی در افغانستان اغلبا برای جلب توجه برای بهبود خدمات به دانشجویان (سلطانی، 2013) و اقدام علیه تبعیض در محیط‌های دانشگاهی، تلفات غیرنظامیان که شورش جاری در کشور و عملیات‌های نظامی که به رهبری نیروهای ایالات متحده سبب آن است (ولیزاده، 2009)، و از بین بردن فساد و قوم‌وخویش پرستی (ودسم، 2013) بوده است. با آنکه احتمال دارد دانشجویان برای جلب حمایت برای مدعای شان در جریان اعتراض از مذهب استفاده کنند، خصوصیات و انگیزه‌های که در عقب برخی اعتراض‌ها قرار دارد، نشان می‌دهد که آنان به همان اندازه بر ابزارهای سیکولار نیز تأکید دارند.

نزدیک به 75 درصد مصاحبه‌شوندگان، طرفدار ارزش‌ها و نورم‌های دموکراتیک بودند در حالیکه ‌25 درصد دانشجویان مصاحبه‌شده که اکثر شان از دانشگاه کابل، قندهار، ننگرهار و قندوز بودند به این باور بودند که یک نظام سیاسی که ریشه‌ی عمیق در اسلام داشته باشد، برای کشور ضروری است. دانشجویان دانشگاه بامیان که طرفدار عملی شدن نورم‌های پذیرفته‌شده‌ی بین‌المللی بودند، اظهار داشتند که علی‌رغم اینکه «ما حقوق بشر و دموکراسی را بپذیریم و قبول کنیم که تصمیم‌گیری درباره‌ی حکومت به مردم واگذار شود، مشکل از آنجا می‌خیزد که این {مقوله‌ها} در افغانستان چگونه برداشت و تفسیر می‌شوند.» کسانی که با تطبیق نورم‌های بین‌المللی مخالفت دارند، مانند دانشجویان دانشگاه ننگرهار، استدلال می‌کردند که این نورم‌ها «ارزش‌های خانوادگی را نقض کرده… و آزادی جنسی زنان را مشروعیت بخشیده» تا در نهایت آنان را منحرف سازد. دانشجوی دیگر از دانشگاه ننگرهار ادعا کرد که پیامدهای این آزادی‌ها نشان می‌دهد که دموکراسی «فرهنگ کافران» است. دانشجویانی که در وسط قرار دارند، مانند دانشجویی از دانشگاه بامیان، استدلال می‌کنند که نورم‌های بین‌المللی مکمل شریعت هستند. او تأکید می‌کند که با وجود آنکه «به دموکراسی و حقوق بشر احترام دارد، اما وقتی به نقطه‌ای برسد که پذیرش آن نورم‌ها به سنت و ارزش‌های مذهبی ما، زیان برساند احترام او محدود خواهد شد.»

دانشجویان دانشگاه‌های کابل، قندهار، ننگرهار و قندوز مخالفت قوی‌تری در مقابل نهادینه‌تر شدن نورم‌ها و ارزش‌های دموکراتیک نشان می‌دهند، اما هم‌چنان در حال وزن کردن خوبی‌ها و بدی‌های آن هستند تا بهتر تشخیص دهند. به صورت مشابه، دانشجویانی که به طرفداری از نورم‌ها و ارزش‌های دموکراتیک استدلال می‌کردند، نیز، منتقد بودند.

از میان دانشجویانی که باور دارند دلیل اصلی نارضایتی از ایالات متحده و غرب، اساسا سیاست خارجی آن کشور است، تعداد زیادی به طالبان اشاره داشتند که ظهور آنها نتیجه‌ی سیاست خارجی ایالات متحده در دهه‌ی 1980 است. دانشجویانی از دانشگاه بامیان ادعا کردند که این (حمایت از طالبان) «کثیف‌ترین سیاست خارجی» ایالات متحده بود و اینکه ایجاد وحدت میان مردم افغانستان الزاما برای ایالات متحده اولویت ندارد. برخی از دانشجویان دانشگاه هرات تا آنجا پیش رفتند که ادعا نمودند، «ایالات متحده مانند اتحاد شوروی، می‌خواهد افغانستان را اشغال نماید… و از منابع طبیعی آن استفاده کند.»

در قندهار که نزدیک به 30 درصد دانشجویان علیه عملیات‌های تلاشی خانه‌ها اعتراض دارند، به طور فزاینده‌ی ایالات متحده را مسئول فساد و فعالیت‌های جنایت‌کارانه در کشور می‌دانند. این دانشجویان به این باور اند که دلیل حضور دوامدار ایالات متحده  جستجوی منافعش در افغانستان و دنبال کردن هدفی برای ویران کردن ساختار جامعه‌ی افغانستان است. آنان با اشاره با تلفات ملکی ادعا می‌کنند که این کشتارهای بی‌هدفانه دلیل اصلی خشم و نارضایتی آنان است. احساسات مشابهی در دانشگاه جلال‌آباد که در آن اکثر دانشجویان توافق داشتند که تلفات غیرنظامیان تا حدود زیادی دلیل نارضایتی آنان است، به مشاهده می‌رسید.

از طرف دیگر، بیشتر از هفتاد درصد دانشجویان بامیان در رابطه به حضور دوامدار ایالات متحده در افغانستان خوش‌بین بودند و باور داشتند که حضور آنان در حفظ صلح و ثبات دوام‌دار حیاتی است. اکثر آنان باور دارند که ناآگاهی عمومی در میان مردم و تأثیرپذیری آنان از فضای تبلیغاتی کشورهای همسایه، به خصوص ایران و پاکستان، سبب می‌شود که دیدگاه و موضع شان نسبت به حضور دوامدار ایالات متحده در افغانستان تغییر کند. برعلاوه، آنان استدلال می‌کنند که باوجود تلاش ایالات متحده برای ساختن یک افغانستان متحد، مردم هنوز هم پارچه پارچه و قطب‌بندی شده باقی مانده اند که دلیل آن ناآگاهی مردم و اعتماد آنان به منطق تبلیغاتی کشورهای همسایه است.

در نگاه آن عده دانشجویانی که باور به تفا‌ت‌های دینی دارند نوعی تنفر نسبت به آمریکا و غرب نیز دیده ‌ی شود. عده زیادی این دسته دانشجویان اشاعه و ترویج فرهنگ غربی را نوعی تهدید تاریخی به فرهنگ بومی افغانستان می‌پندارند. به باور یک دانشجوی دانشگاه بلخ، سیاست فرهنگی غرب نوعی تهدید در برابر سنت افغانی است. این در حالی است که دانشجوی دیگری در دانشگاه هرات با استناد به آیه قرآن می گوید: یهود و مسیحی هیچگاهی دست دوستی به مسلمان نمی‌دهد. دانشجوی دیگری در دانشگاه قندهار به این باور است که دلیل بیزاری او از غرب این است که غربی ها هیچگاهی قادر به درک و فهم سنت اسلامی نیستند. این دانشجو به این باور است که بازرسی خانه‌ها دلیل این بی‌توجی غربی‌ها به سنت‌های مردم افغانستان است.

زمانی که درباره‌ی زندگی آنان در محیط دانشگاه پرسیده شد، اکثر دانشجویان باور داشتند که گوناگونی محیط دانشگاه به آنان اجازه داده است که فراتر از باورهای قبلی و دیدگاه تبعیض‌آلود شان نسبت به گروه‌های دیگر گام بردارند. روابط آنان با دوستان محیط دانشگاهی شان باعث تشویق آنان شده است تا سطح تحمل شان را بالا ببرند. دانشجویان دانشگاه کابل ادعا می‌کنند که خوابگاه مشترک که در آن تا شش دانشجو از گروه‌های قومی مختلف و پس‌زمینه‌های مذهبی متفاوت یکجا زندگی می‌کنند، برای آنان تجربه‌ی آموزشی مثبت بوده است. یک دانشجو از دانشگاه بامیان ادعا کرد که دیدگاه‌های منفی که از کودکی در او ایجاد شده بود، اکنون که او در محیط دانشگاه روزانه با دانشجویان از قوم‌ها و مذهب دیگر تعامل دارد،‌ از بین رفته است. با آنهم، این احساسات و انگیزه‌ها در محیط‌های که دانشجویان احساس می‌کنند گروه‌ خاصی بر آنان ترجیح داده می‌شود، با تناقض همراه می‌شود؛ مانند دانشگاه کابل که این احساسات منجر به بروز خشونت گردیده است. دانشجویان کابل استدلال می‌کنند که هنگامی که این «نزاع‌ها و برخوردها در میان دانشجویان فرقه‌های های مختلف اوج می‌گیرد، دیدگاه من تغییر می‌کند…خشونت میان دانشجویان هزاره و سنی‌ در خوابگاه،‌ دیدگاه تعداد زیادی از دانشجویان را تغییر داده است.» اکثر دانشجویان با یکدیگر هم نظر اند که فساد، به ویژه، به شکل قوم‌وخویش پرستی فضای تبعیض‌ را تقویه می‌کند که نتیجه‌ی آن چنین برخوردهای نامنصفانه است که سرانجام، آنان را به اعتراض می‌کشاند. دانشجویانی که ادعا داشتند در احساس شان نسبت به گروه‌های قومی و مذهبی دیگر تغییری نیامده است، اکثر شان دارای گذشته‌ی متغیر و گوناگون بوده اند که محیط رنگارنگ و گوناگون را پیش از این تجربه کرده اند.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *