اطلاعات روز

رسالتمندی یا سرمایه‌گذاری؟

نقدی بر کارکرد رسانه‌های دیداری و شنیداری در بیست سال پسین

حیدر جویا

[یادداشت روزنامه اطلاعات روز: اطلاعات روز دیدگاه‌های مختلف در مورد مسائل گوناگون جامعه‌ی افغانستان را بازتاب می‌دهد. این دیدگاه‌ها لزوما منعکس‌کننده‌ی نظر و موضع اطلاعات روز و گردانندگان آن نیستند. اطلاعات روز فقط مجالی برای بیان دیدگاه‌ها فراهم می‌کند و درباره‌ی دیدگاه‌های وارده نفیا و اثباتا موضع‌گیری نمی‌کند. تمام دیدگاه‌های بیان‌شده در مقالات و یادداشت‌ها و صحت و سقم ادعاهای مطرح‌شده به خود نویسندگان مربوط است. اطلاعات روز از نقد دیدگاه‌های منتشر شده در بخش مقالات وارده نیز استقبال می‌کند.]

در گذشته انسان‌ها از کمبود اطلاعات رنج می‌بردند و همین کمبود اطلاعات سبب می‌شد که انسان‌ها گاهی سر درگم شوند. اما در جهان فناورانه‌ی امروزی چالش انسان‌ها این است که در میان انبوه اطلاعات درست و نا‌درست سر درگم می‌شوند. تراکم بیش از اندازه‌ی اطلاعات سبب افزایش رسانه‌ها نیز شده است. رسانه‌داری در جهان مدرن از یک کار رسالتمندانه به یک کار و کاسبی پر درآمد مبدل شده است. افراد زیادی آگاهانه یا نا آگاهانه و با بینش‌های گوناگون وارد کسب‌و‌کار رسانه‌ای شده و اکثرا از رسانه به‌عنوان ابرازی برای کسب در‌آمد‌ استفاده شده است. از آن‌جایی که رسانه یکی از مهم‌ترین ابزار کسب اطلاعات در جهان مدرن است، پس در جهت‌دهی ذهنیت اجتماع‌ نیز نقش بارزی را ایفا می‌کند. بر این اساس نیاز است تا آنچه را که رسانه‌ها به خورد مخاطبان می‌دهند بی‌مصرف و اضافی نباشد. زیرا اطلاعات بی‌محتوا ممکن است تنها به درد سرگرمی بخورند و هیچ سودمندی به طرز فکر مخاطبان نداشته باشند.

این نوشته‌ی کوتاه به واکاوی کارکرد رسانه‌ها در بیست سال پسین و تأثیرگذاری آنان بر ذهنیت مردم به‌ویژه نسلی که در پرتو این آگاهی‌دهی رسانه‌ای شکل گرفته‌اند، با تمرکز خاص به رسانه‌های  دیداری و شنیداری می‌پردازد. با درنظرداشت این‌که رسانه‌های دیداری و شنیداری ساحت گسترده‌ی را احتوا می‌کنند، مسأله‌ی اصلی این نوشته بررسی تأثیر برنامه‌های آموزشی، فرهنگی، تفریحی و سرگرمی بر بینندگان و شنوندگان و به‌خصوص بر کودکان و نوجوانان می‌باشد.  

کار رسانه‌ای در افغانستان نو‌پا، جدید و شکننده است. بنابراین، تا رسیدن به ثبات، مسیر طولانی را در پیش دارد. رسانه‌های داخلی در مدت نزدیک به بیست سال مسیری پر از فراز و فرودی را پیموده‌اند که با کمال تأسف رسالتمند نبوده، بلکه بیشتر به فعالیت تجارتی شباهت داشته است. از جمله مهم‌ترین رسانه‌های دیداری که بیشترین بیننده را در سطح کشور داشتند می‌توان از تلویزیون‌های طلوع و آریانا نام برد. برنامه‌های آموزشی، تفریحی‌ و سریال‎هایی را که این دو رسانه در بیست سال گذشته پخش کرده‌اند اکثرا تجارتی و به منظور کسب درآمد بوده‌اند. به همین دلیل کم‌تر مورد ارزشمندی در آن‌ها دیده شده است. این انتقاد حتا به مهمانانی که در برنامه‌های آموزشی، فرهنگی و ادبی رسانه‌ها دعوت شده‌اند نیز وارد است. بیشتر مهمانان در این برنامه‌ها آدم‌های کم‌دانش و سطحی‌نگر بوده‌اند.

استخدام کارمندان در این رسانه‌ها نه براساس درایت و شایستگی بلکه براساس سلیقه‌ها بر معیار پوشش، شکل موی و مانند این‌ها بوده است. نویسنده بدین باور است که این یک اشتباه جدی بوده که ریشه در بینش بنیان‌گذاران رسانه‌ها داشت. مالکان رسانه‌ها کسانی نبودند که معیار‌شان فهم و دانایی بوده باشند. بنابراین، آن رسانه‌هایی را بنیان گذاشتند که تنها متمرکز به درآمد مادی بودند. مالکان این رسانه‌ها که بهتر است به آن‌ها تاجر یاد شود معمولا در پی انتخاب کارمندان براساس مد و استایل بودند و همین امر سبب وفور برنامه‌های تولیدی چون موسیقی، سرگرمی و مودیلینگ شده بود. افزایش برنامه‌های سرگرم‌کننده سبب بازاری شدن مخاطبان نیز شد. زیرا نشرات زرد و هرزه به مثابه‌ی نشرات پر بیننده جا باز کردند و مخاطبان به مثابه‌ی ارقام و آمار مارکت‌های تجارتی این رسانه بدل شدند. این داد‌و‌ستد سبب شد که در نهایت لباس روزانه‌ی گویندگان برنامه‌های تلویزیونی سوژه‌ی داغ بینندگان شود. بنابراین، افت محتوایی تولیدات رسانه‌ها تأثیر مخرب و زیانباری بر ذهنیت‌ مخاطبان گذاشت.

در مقدمه‌ی بحث اشاره کردیم که در جهان مدرن رسانه‌ها مهم‌ترین ابزار رساندن اطلاعات به مردم هستند. اکنون می‌خواهم بگویم که رسانه‌داری مانند هر راهکار دیگری می‌تواند مورد سوءاستفاده قرار بگیرد. سوءاستفاده از رسانه‌های دیداری و شنیداری در بیست سال پسین در راستای اهداف سرمایه‌داری یکی از نمونه‌های بارز این به‌کارگیری سوء است. تاجران با استفاده از رسانه‌ها به ذهنیت مردم اثر سوء گذاشتند. همه‌ی فعالیت‌ها زیر روپوشی از دموکراسی به مردم اجرا شدند. جا دارد گفته شود که تفسیر خاص تاجران اطلاعات از دموکراسی تا آن‌جا درست بود و کاربرد داشت که به سود خودشان بود. این رسانه‌ی زرد تفسیر‌های خلاف میل‌شان از دموکراسی و نظام دموکراتیک را که شامل ارزش جهانی می‌شد و نیاز مبرم یک جامعه‌ی نو پا به‌شمار می‌آمدند لاپوشانی و سبوتاژ کردند.

نسل تأثیرپذیری که از این روزنه به دموکراسی آشنا شدند، کج‌فهمی بزرگی از دموکراسی در ذهن‌شان شکل گرفت. این‌که تاجران رسانه‌ای در راستای تحقق اهداف‌شان از چه ‌چیزی بهره بردند نیز قابل بررسی است که این نوشته گنجایش آن بحث را ندارد.

اکنون اندکی تمرکز می‌کنم به ترفند دیگر از رسانه‌ها که زیر نام روانشناسی انگیزشی تبلیغ می‌شود. رسانه‌ها اخیرا برای تحقق کامل پروژه‌ی بازاری شدن اذهان، از خودبیگانگی و همچنان ایجاد اعتماد به نفس کاذب مخاطبان از راهکار‌های دیگری به‌نام روانشناسی انگیزشی استفاده می‌کنند. اگر فرض را بر این بگیریم که افغانستان در مرحله‌ی گذار از یک جامعه‌ی جزم‌اندیش به یک جامعه‌ی نسبتا آزاد‌اندیش است، راهکار جدید رسانه‌ها که مخاطبان فراوانی را نیز به خود شان اختصاص داده‌اند در درازمدت مخاطبان را به برزخی تمام‌عیار رهنمون خواهند کرد. زیرا اطلاعات خامی که به منظور تحریک احساسات افراد به‌کار گرفته می‌شوند کارایی درازمدت ندارند. بنابراین، مخاطبانی که به این اطلاعات تکیه می‌کنند دیری نخواهد گذشت که سرخورده خواهند شد. با این حال، این فاجعه برای تاجران رسانه‌ای چندان اهمیتی ندارد، زیرا آن‌ها با تلقین افکار و انگیزه‌های کاذب و ایجاد اعتماد به نفس واهی در پی کسب سود خویش اند. رسانه‌های زرد برای جذب مخاطب و گردش چرخ درآمد‌شان شماری را تحت عنوان روانشانسان انگیزشی فربه ساختند. برای برجسته‌سازی چهره‌های کاذب، این رسانه‌ها طی بیست سال گذشته به ترویج و نهادینه‌سازی ترفند انگیزشی روی آوردند و در این راستا به‌گونه‌ی مداوم برخی از مهمانانی زیر نام روانشناسان‌ انگیزشی را به استدیو‌های‌شان دعوت کردند.

فعالیت‌های محافظه‌کارانه‌ی رسانه‌های زرد و تجارت‌محور افغانستان با آمدن طالبان کاملا برملا شد. چنان که دیده می‌شود اکنون برنامه‌های آموزشی، فرهنگی و ادبی این رسانه‌ها به‌شدت متأثر از گروه طالبان اند. این رسانه‌ها با روپوش کار فرهنگی تا سطح تحقیر و توهین بر فرهنگ و ادبیات نیز پیش رفتند. در تازه‌ترین مورد که شاید خیلی‌ها آن را یک شوخی دانستند، تلویزیون‌های طلوع و آریانا آدم بی‌نام و نشانی را به‌عنوان شاعر «زبان دری» دعوت کردند. دعوت این‌گونه آدم‌ها با برچسب شاعر زبان فارسی توهین آشکار بر زبان و ادبیات غنامند فارسی است. زبانی که هزاران شاعر و نویسنده‌ی توانا را در دامان خویش پرورده است. در نتیجه می‌توان گفت که نخست، تلویزیون‌های طلوع و آریانا در جریان فعالیت‌های‌شان در بیست سال پسین به ارزش‌های رسانه‌ای پابند نبوده و اکنون نیز به آن ارزش‌ها توجهی ندارند. دوم، اساس و بنیاد این رسانه‌ها رسالت رسانه‌ای نه بلکه فعالیت تجارتی است و به هر سمت و سوی که سود‌شان تأمین شود به همان سمت تمایل نشان می‌دهند، حتا اگر بنا باشد که این میل ارزش‌های را که در گذشته به آن پابند بودند، پایمال کند.