درست یک هفته قبل از سقوط نظام جمهوریت، بنابر گفتههای سخنگوی پولیس، خبر کشته شدن مسئول کمیسیون نظامی طالبانِ یکی از ولایتهای شمالی را در پی حملات هوایی نشر کردیم. اما آن مرد فعلا والی ولایت است. همین که ما را میبیند، ژستی به خود میگیرد و در مورد هر چیزی که ما سخن بزنیم آن را رد میکند و گفتههای خود را تأیید میکند؛ ما هم سر تکان میدهیم و میگوییم: «بلی آقا حرف شما درست است».
خوب چهکار میتوانیم. جمع شرانداز و منفیگرا هستیم. از سوی هم، از بازماندگان جمهوریت (بارها این سخن را از مقامهای طالبان شنیدهام) هستیم.
همینکه امیرالمؤمنین طالبان اعلام کرد که فلان کس به فلان ولایت والی تعیین شده است، من دلهره پیدا کردم. چون یکبار خبر کشته شدنش را اعلام کرده بودیم. با خود فکر میکردم که نه، شاید او این موضوع را فراموش کرده باشد.
مدتی گذشت. جمعی از خبرنگاران مشوره نمودیم که باید با والی تازهآمده معرفی شویم و خوش آمدید بگوییم و در مورد فضای حاکم چیزی بگوییم و همکاریاش را بخواهیم. پس از دیدار با والی نشستیم و خوش آمدید گفتیم. سر سخن را باز کرده و در مورد دسترسی به اطلاعات به موقع همکاریاش را تقاضا نمودیم. یکبار دیگر ما را یکی یکی از چشم گذراند و گفت: «تلویزیون ملی کجا است». ما همکاران تلویزیون ملی را با خود نبرده بودیم چون احساس کردیم که دولتی است و شاید خودشان بیایند.
گفت: «هرچند مواد برای کار شما کم شده چون در زمان حکومت گذشته کشتار زیاد بود و شما نشر میکردید، حالا این کشتار ختم شده که کار شما نیز سبک شده است. ما هم مطابق شریعت اسلامی با شما همکاری میکنیم.»
دو همکار ما در مورد کسی که در زمان جمهوریت به اتهام فساد مالی زندانی شده بود مطالبی در فیسبوک نشر کرده بودند. آن شخص نیز علیه این خبرنگاران دوسیه انداخته بود اما دوسیهی آنان نیمهتکمیل ماند و جمهوریت سقوط کرد. حالا آن شخص برایش لقب «ملا» گذاشته و وظیفهی خوبی در زمان حکومت طالبان گرفته است. دوسیهی نیمهتکمیلاش را دوباره علیه خبرنگاران باز کرده است. از والی خواستیم که در مورد این قضیه برای ما همکاری نماید چون خبرنگاران ما به جز حقیقت چیزی ننوشتهاند. والی فورا حدیثی خواند و گفت: «عیب دیگران را نگویید که خدا عیبهای شما را میپوشاند.» همگی مأیوس شده برآمدیم.
آنجا فهمیدم که مقامهای طالبان هیچ ارزشی به رسانه و خبرنگار آزاد نمیدهند و ما را بازماندگان جمهوریت (حکومت غیراسلامی) میدانند.
تلویزیون ملی یگانه رسانهای با اعتبار نزد مقامهای محلی طالبان است. بارها رییس تلویزیون ملی در ولایتی که من زندگی میکنم، در نشستهای جمعی ما گفته است که برای مقامهای طالبان فقط تلویزیون ملی ارزش دارد و دنبال رسانه و خبرنگاران آزاد نمیگردند.
برفباری و یخبندان اخیر همهی باشندگان ولایت را نگران کرده بود. برای جلب همکاری نزد والی رفتیم تا خدمات امبولانس برای یخزدگان خدمات مبارزه با حوادث طبیعی را زودتر فعال کند و به مردم اطمینان خاطر بدهد.
دوباره موقع برابر شد و از عدم دسترسی به اطلاعات و عدم ارائهی معلومات از سوی رؤسای ادارات گله کردیم و خواستار همکاری والی شدیم. والی گفت: «هر وقت میخواهید که از رییسی یا از جایی دیگر معلومات بگیرید و نیاز دارید، به رییس تلویزیون ملی بگویید، او برای شما همکاری میکند.» والی طالبان رییس تلویزیون ملی را بالای خبرنگاران آزاد قبولانده است و بهخاطر گرفتن هر معلوماتی از ادارهها، مجبور میشویم که اول رییس تلویزیون ملی را در جریان بگذاریم.
همکاری سرد مقامهای محلی طالبان و عدم اعتماد بالای خبرنگاران آزاد چالشی بزرگ در برابر خبرنگاران است. بهجای اینکه برای این مشکلات رسانهها و خبرنگاران آزاد رسیدگی شود با گذشت هر روز قیودات از سوی طالبان، بالای خبرنگار و رسانههای آزاد واقعگرا افزوده میشود.
خبرنگارانی که در ولایتها زندگی میکنند، با مشاهدهی هر رفتار طالبان خودشان را در خطر میبینند و روزها به این فکر اند که بهخاطر پخش کدام واقعیت روز، مورد آزار و اذیت و تهدید قرار بگیرند.
اما این خطر از جایی بیشتر شد که مسئولان وزارت اطلاعات و فرهنگ طالبان اعلام کردند که در مورد رسانههای آزاد و رسانههایی که «خلاف پالیسی طالبان کار میکنند» محکمهی غیابی دایر میکنند. خبرنگاران آزاد منتظر روزهای هستند که بهخاطر پخش واقعیتها به اتهام همکاری با رسانههای آزاد (خلاف پالیسی طالبان)، روزهای تاریک را ببینند.