علاقهمندی امیر تیمور گورگانی به هنر، تأثیر فراوانی به بازماندگانش گذاشت. او خودش حامی هنر و هنرمند بود. وی از آغاز سلطنتش در صدد گردآوری هنرمندان در سمرقند شد و هر سرزمینی را که تسخیر میکرد هنرمندانش را به سمرقند کوچ میداد تا در آنجا از آنها به خوبی حمایت و پشتیبانی کند. این میراث با تمام قوت به فرزندان و نوههای او رسید، تا اینکه طرح ایجاد مکتب هرات توسط فرزندان و نوههای او عملی شد. مکتب هرات در گسترهی فرهنگ خراسان که افغانستان امروزی وارث برحق آن است، شکل گرفت و در این مکتب به انواعی از هنرها پرداخته شد. یکی از هنرهای فاخری که به شکوفایی و تعالی رسید موسیقی بود.
شاهرخ در زمان حیات پدرش حکمران هرات و نواحی اطراف آن بود. او در ساحهی تحت حکمرانی خویش مرکز مهم فرهنگی بهوجود آورد که صنعتگران و هنرمندان را در این حوزه تشویق و حمایت میکرد. پس از تختنشینی شاهرخ در سال ۸۰۷ هجری قمری، دربار او در هرات مرکز بزرگی از تجمع هنرمندان گشت. درست در همین موقع موسیقیدان بزرگ خراسانی، عبدالقادر مراغی پا در قلمرو شاهرخ گذاشت و یکبار دیگر وارد حکمروایی تیموریان شد. خوافی در توصیف مراغی که در آن عصر از توانایی و نبوغ خاصی برخوردار بوده چنین مینویسد: «چنان که صاحب غنا و الحان بود و در انواع فضیل و کمال ذوفنون بود، فضل بسیار داشت و قاری بینظیر بود و شعر خوب گفتی و خط نیکو نوشتی و در علم موسیقی سرآمد ادوار بود.»
مراغی با نوشتن سه کتاب مهم در حوزهی موسیقی چون «جامعالالحان»، «مقاصدالالحان» و «کنزالالحان» که این کتابش بعدها مفقود گردیده، به تمامی مباحث نظری موسیقی و سازشناسی پرداخته است که نشاندهندهی شکوفایی دربار شاهرخ است. در این عصر تمامی شاهزادگان علاقه و ارادتی به موسیقی و موسیقیدان و هنرمند داشتند و خود نیز در فراگیری هنر میکوشیدند. امیر علیشیر نوایی که خود نیز شاعر و موسیقیدان بزرگی بود در «مجالسالنفایس» (ص۱۲۵) در مورد هنردوستی بایسنغر چنین مینویسد: «پادشاهی خوشطبع و سخی و هنرپرور بود و چندان خطاط و نقاش و سازنده [موسیقیدان] و گویندهی بینظیر به تربیت او در نشو و نما آمدهاند که در زمان هیچ پادشاه معلوم نیست که پیدا شده باشند.»

بایسنغر که از علاقهمندان و شیفتگان خواجه یوسف اندکانی بود و او را در دربار خویش نگه داشته و حمایت میکرد، روزی سلطان ابراهیم بن شاهرخ که حاکم شیراز بود، ذریعهی نامهای از بایسنغر میخواهد تا یوسف اندکانی را به دربار او بفرستد. چون او نیز لحن داوودی او را در مطربی میپسندید و سخت شیفتهی او شده بود و حتا صد هزار دینار نقد فرستاد تا اندکانی را تحویل دهد. میرزا بایسنغر که خود شاعر توانایی نیز بود در جواب نامهی برادرش سلطان ابراهیم این بیت را نوشته فرستاد: «ما یوسف خود نمیفروشیم/تو سیم سیاه خود نگهدار».
پس از آن نیز در زمان سلطنت سلطانحسین بایقرا موسیقی به تکامل خود ادامه داده و به اوج شکوفاییاش میرسد که بدون شک در این عصر از سعی و تلاش امیر خردمند، علیشیر نوایی نمیشود چشمپوشی کرد. او در برپایی مجالس با شکوه و گردآوری هنرمندان نقش اساسی داشته است. چنان که در کتاب «بدیعالوقایع» چنین آمده است: «در اواخر سال ۸۹۷ هجری قمری فراشان چابک در پیش ایوان کیوانمنزلت آن عمارت غیرت طارمافلاک شامیانهای اطلس زرنگار و سایهبانهای زربفت شباندوز نمودار تولجالیل فیالنهار مثل سپهر دوار برافروختند. از خوانندهها حافظ بصیر و حافظ میر و حافظ حسنعلی و حافظ حاجی و حافظ سلطانمحمود عیشی و شاهمحمد خواننده و سیهچهی خواننده و حافظ اوبهی و حافظ تربتی و حافظ چراغدان؛ و از سازندهها استاد حسن نایی و استاد قلمحمد عودی و استاد حسن بلبلانی و استاد سید احمد غجکی و استاد علی کوچک طنبوری را در آن مجلس حاضر ساختند…»
این خود نشاندهندهی علاقهی امیر دانشمند به موسیقی و اهالی هنر است که دورهی سلطانحسین بایقرا را نسبت به سایر شاهزادگان تیموری برتری میدهد. هنرمندانی که در آن عصر فعالیت بیشتر داشتند و مورد لطف امیر علیشیر نوایی و دربار قرار میگرفتند در منابع تاریخی از کسانی چون عبدالله که نیکو قانون مینواخته، مولانا بنایی که در علم موسیقی و ساختن تصنیف استاد بوده، خواجه عبدالله صدر که مدتی در دیوان وزارت مسئولیت دولتی داشته و قانون مینواخته است، استاد قلمحمد غژک مینواخته است و شاگردان بسیاری داشته است. و همچنین اسامی هنرمندان دیگری که در این عرصه فعالیت داشته چون حافظ قزاق، میرک زعفران، استاد شاهقلی، استاد سید احمد، استاد حسین، استاد شیخ نایی، مولانا محمد جامی (برادر عبدالرحمان جامی)، خواجه یوسف برهان که امیر علیشیر نوایی موسیقی را نزد او آموخته، خورشید خانم بزمآرا، خواجه محمد کنکر، میرمحمد کابلی، مولانا سایلی، پهلوانمحمد ابوسعید و یک تعداد دیگر یاد شده است.
اینها بخشی از هنرمندانی اند که در آن عصر در هرات و در دربار تیموریان هرات فعالیت گسترده داشتند. امیر علیشیر نوایی که خود موسیقی را نزد خواجه برهان آموخته بود تصنیفهای زیادی در موسیقی ساخته است که بخشهایی از آن هنوز هم در موسیقی ترکمنی اجرا میشود.
موسیقی دورهی تیموری که برای فرهنگها و مناطق همجوار الگو و نمونه محسوب میشد، پس از ضعف سیاسی تیموریان هرات به فروپاشی انجامید، هنرمندان آن به هر گوشه و کنار پراگنده شدند و این عصر طلایی تیموریان هرات به تاریخ پیوست. دیگر هیچ گاهی آن شگوفایی موسیقی در خراسان دیروز و افغانستان امروزی تکرار نشد. در اواخر دههی نود هجری خورشیدی گروههای موسیقی در هرات و سایر ولایتها تأسیس شدند که بازخوانی مقامهای برجامانده از عصر تیموری و ترویج تصنیفهای ساخته شده توسط امیر علیشیر نوایی در موسیقی اوزبیکی، ترکمنی و حتا فارسی جزء از برنامههایشان بود که با آمدن گروه طالبان و تسلط دوبارهی این گروه در افغانستان عملی نشد.

در این روزها اما طالبان حتا یگانه تندیس ساختهشدهی امیر علیشیر نوایی را در مزار شریف، مرکز بلخ که او یکی از بنیانگذاران این شهر بود، تخریب کردهاند. با برگشت طالبان، چادر سیاه بربریت در دامنههای لالهزاران بلخ باستان و نواحی کشور گستردهتر شده است.