یعقوب یسنا

روایت اساطیری «خرد» (گذر از مطلقیت)

آن‌چه را که ما «خرد» می‌گوییم، در اصل نام یکی از فرشته‌های زرتشتی است؛ بنابر‌این، دستگاه‌های خردورزی و عقلانی از درون مفاهیم اساطیری یا از تحلیل مفاهیم و روایت‌های اساطیری بیرون شده‌اند و خاستگاه اساطیری دارند که این خاستگاه اساطیری تا هنوز در امر خردورزی و فلسفی دریافتنی است. هنگامی که می‌پرسیم، «خرد چیست»، «عشق چیست» و… این پرسش‌ها می‌توانند پرسش از یک هویت اساطیری باشند؛ زیرا این پرسش‌ها، این تصور را برمی‌انگیزانند تا برای جست‌وجوی پاسخ در ماورای انسان باشیم که از دست غیری به‌سوی ما می‌آید؛ در حالی که چیست‌های بیرون‌انسانی و بیرون‌بشری، معنایی ندارند؛ معناها خاستگاه مناسبات درون‌بشری دارند.

شاهنامه‌ی فردوسی که با «خرد» آغاز می‌شود، این «خرد» پیشینه‌ی فرهنگی و اساطیری در زبان فارسی دارد که خرد (خرتو) نام همان فرشته‌ی زرتشتی است که انسان را وامی‌دارد تا وجود اهورامزدا را تدبیر و اندیشه کند و با این تدبیر، نسبتش را با اهورامزدا برقرار کند، به کردار امر خیر بپردازد و‌ جهان اهورایی و اهریمنی را تشخیص بدهد.
در اوستا نخستین کسی که رابطه‌اش را با اهورامزدا تدبیر کرد، کیومرس بود؛ برای همین درک است که از کیومرس، نخست‌اندیش یاد می‌شود.

هر روایت اساطیری از نظر معرفتی، نسبتن روایت کاملی است که اهل اسطوره را از نظر معرفت اساطیری و پرسش‌های هستی‌شناسانه‌ی اساطیری از جهان، قناعت می‌دهد؛ بنابر‌این، بهتر است برخورد ما با اساطیر هر زبان و هر قوم، برخورد کثرت‌گرایانه باشد، نه این‌که به این تصور باشیم که حقیقی‌ترین روایت، تنها روایت فلان زبان یا فلان قوم است. خردورزی بایستی انسان را از مطلقیت حقیقیت گذر بدهد تا انسان در گرو امر حقیقت‌باوری مطلق نماند.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *