طالبان یک نظامی پیشین را برای بار دوم در پروان بازداشت کردند
عکس: ارسالی به اطلاعات روز

طالبان یک نظامی پیشین را برای بار دوم در پروان بازداشت کردند

منابع در ولایت پروان می‌گویند که طالبان یک نظامی پیشین به اسم نصرالدین سالنگی را برای بار دوم بازداشت و به جای نامعلومی منتقل کرده‌اند.

برادر آقای سالنگی به روزنامه اطلاعات روز گفت که طالبان حوالی ساعت ۳:۰۰ بامداد امروز (جمعه، ۱۸ حمل) بر خانه‌ی‌شان در روستای «اولنگ» ولسوالی سالنگ ولایت پروان هجوم برده و او را بازداشت کرده‌اند.

نصرالدین سالنگی افسر قول اردوی ۲۰۹ شاهین در حکومت پیشین بوده است.

سالنگی در ماه جوزای سال گذشته‌ی خورشیدی نیز در ولسوالی سالنگ ولایت پروان بازداشت و پس از مدتی دوباره آزاد شده بود.

نزدیکان این نظامی پیشین می‌گویند که او پس از سقوط دولت به‌دست طالبان، به کارهای شاقه مشغول بوده است.

به‌گفته‌ی نزدیکان سالنگی، او هنگام تصرف قول اردوی ۲۰۹ شاهین توسط طالبان، تمام تجهیزات نظامی خود را تسلیم داده و کارت تسلیمی نیز دریافت کرده بود.

پیش از این هم موارد گسترده از بازداشت و قتل نظامیان دولت پیشین گزارش شده است؛ طالبان اما با رد این گزارش‌ها می‌گویند که به فرمان عفو رهبرشان پابند هستند.

دیدگاه‌های شما
  1. مانیفست طالبان و زنان
    مقدم از روایت زنان در باوری طالبانی باید دو موضوع را از هم جدا کنیم، موضوع نخست؛ باوری طالبان و آنچه در ذهن و فکر طالبان نسبت به زنان نقش بسته و سالها از آن پیروی نموده اند که در واقع جهان بینی و هستی شناسی طالبان را نسبت به موجود به نام زن به نمایش می¬گزارند. اما موضوع دیگری آنچه هست که لابی¬گران با سفید نمایی این گروه تصویری قلابی و غیر واقعی از آن در جهان و منطقه خلق می¬نمایند. بنابراین “اصل” رفتار و گفتاری خود طالبان است و هیچ کس این گروه را بهتر از خودی شان معرفی نمی-تواند. لذا با این پیش فرض سراغ مانیفست طالبان را می¬گیریم که رائس استر محکمه طالبان آن را نوشته و رهبری این گروه به عنوان عالی¬ترین مرجع تصمیم گیری به آن مقدمه نوشته اند و تمام محتویات این اثر را تاکید نموده است. این کتاب زیر عنوان «الاماره اسلامیه و نظامها» ظاهراً برای توجیه و تشریح نظام امارت اسلامی به نگارش در آمده است؛ زیرا عبدالحکیم حقانی با تمام توان می¬کشد تا به شکل و شمایل نظام امارت اسلامی توجیه شرعی و صبغه مذهبی خلق نماید، نه اینکه در پی استنباط فقهی از نظام اسلامی بوده باشد و نظام اسلامی را تشریح و تبیین نمایند.
    موجودیت زنان در اجتماع
    مطابق برداشت طالبان از اسلام، دین اسلام اجازه حضوری زنان در جامعه را آفتزا تعریف نموده و هر گونه حضور در جامعه مطابق این برداشت مردود است. مطابق مانیفست طالبان، زنان حتی برگزاری مناسک¬های عبادی را نمی¬تواند بیرون از خانه انجام دهد. مطابق این برداشت بهترین عبادت زنان در پس خانه¬ای خانه ها است. جناب شیخ در کتاب الاماره اسلامیه و نظامها می¬گوید «نماز زن در خانه اش بهتر از نمازش در صحن حویلی و نماز زن در پس¬خانه بهتر است از نمازش در داخل خانه.» به این حکوم دلیل “ستر” را مبنا قرار می¬دهد و زنان را در پستوی پس¬خانه¬ها زندان مقدس می¬کنند. حتی جناب شیخ برای پیره زنان آن هم در اقامه نماز شب در دل تاریکی جواز عبادت در مسجد را نمی¬دهند. پس چونگه انتظار داشت که زن را به عنوان یک انسان در جامعه بپذیرد و حقوق آنان را به عنوان عضوی جامعه در تمام معادلات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی رعایت نمایند؟ بعید است چنین دیگاه خشک و خشن حتی زیر فشار¬های جامعه جهانی انعطاف بپذیرد و زنان را اجازه فعالیت های فرهنگی، اقتصادی و سیاسی در جامعه بدهد. در رابطه به فعالیت¬های زنان در امور سیاسی زنان به عنوان نماد بخردان در ذهن طالبان ترسیم شده و هیچ گونه فعالیت سیاسی را برای زنان حتی قابل بحث نمی¬داند و می¬گوید «بدان که زن در تاریخ هیچگونه حقی انتخاب حاکم را نداشته است و ما به یاد نداریم که زن در سقیفه بنی ساعده بعد از وفات رسول خدا جهت مشوره برای انتخاب خلیفه آمده باشد و در کنار مردان سهم گرفته باشد.» زمان که زن حق انتخاب را نداشته باشد طبیعی است که از دید طالبان انتخاب شدن او نیز بدعت و ناروا است. جناب حقانی برای زنان هیچ گونه حضور در سیاست را نمی¬پذیرد هر زنی که در این راستا قدم گذارد منافق و بدین تلقی می¬شود.
    حتی از دیدگاه طالبان صدا زنان در جامعه قابل قبول نیست سخن گفتن با مرد نا محرم و صدا نرم زنان مطابق بر داشت طالبان باعث نفوذ شیطان می¬گردد و ضمینه فحشا را فراهم می¬سازد. بنابراین مانیفست طالبان بیان می¬کند که: «…در صورت که مردان با زنان و زنان با مردان سخن بگویند و در چنین گفتگویی لازم می-شود که زنان صدایشان را نرم بسازند و گفتگو آرامی داشته باشند، در حالی که شیطان درخلال این گفتگو به آرایش می¬پردازد تا به فحشا بیفتند…»
    کار زنان
    بدون تردید برای طالبانی با چنین فکری بدوی و خشک مسئله کار زنان یکی از پر تنیش ترین مسئله شرعی و سیاسی است که از منظر آنان یکی باید قربانی گردد. اگر برای زنان زمینه کار و تحصیل را فراهم نمایند بدون شک مخالف باورهای سنتی و دینی آنان است. اگر زمینه کار و تحصیل برای زنان فراهم نشود سیاست بقا و حکومت دارای را قربانی شریعت طالبانی کرده است
    . بنابراین طالبان نهاد¬های اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی را مراکز زمینه سازی فحشا و اختلات می-دانند و به باوری طالبانی چنین مراکزی حیا و عفت زنان را نشانه می¬گیرد و فحشا را به دنبال دارد. جناب حقانی می¬گوید «وقتی زنان از رفتن به مساجد منع شوند که بهترین جای زمین است و افراد نیک و شایسته امت در آنجا جمع می¬شوند، چه فکر می¬کنید که برایشان اجازه بیرون رفتن به شهر و بازار و کار در ادارات دولتی و سیاست دمکراتیک داده خواهد شد؟ هر گز اجازه داده نخواهد شد.» بنابراین حتی در امور طیبی و خدمات صحی چنین رفتاری از نگاه طالبان خلاف شریعت و رفتاری نامشروع پینداشته می¬شوند چه آنکه اجازه فعالیت در اموری اداری و اقتصادی متصویر بوده باشد. مطابق این استدلال چه گونه ممکن است که زنان حتی اجازه فعالیت های صحی را داشت باشند در صورت که اجازه حضور در مسجد و معابر را نداشته باشند؟ آنچه که لابیگران این گروه در این رابطه سفید نمایی می¬نمایند که خوش بینی¬های سازمان¬های بین-المللی و منطقه¬ای را فراهم نموده اند، طالبان در اصول حکومت داری خود خلاف تمام آنان را تشریح و تبیین نموده است. آنچه که از مطالعه این اثر فهمیده می¬شود سراسر منع کار زنان و فعالیت¬های آنان می¬باشد. جای زنان در خانه تعریف شده و وظیفه آنان به دنیا آوردن فرزند و پخت و پز نان برای اعضای خانواده است، در مانیفست طالبان هرگز فراتر از این حقی برای زنان در نظر گرفته نشده. به باوری بنده اگر روزی طالبان از این پالیسی دست بردارند دیگر آنان طالب نیست و به احتمال قوی حق عضویت در سازمان بنیادگرایی طالبان را نیز نخواهد داشت. طالبان را جسم و بدن آنان طالب نه ساخته است؛ بلکه روح و روان طالبان، تفکری و ایدیولوژی طالبان مشخصه و هویت آنان است.
    آموزش زنان
    جناب حقانی بین نفس آموزش و چگونگی آموزش تفکیک آورده است. به باوری وی نفس آموزش و آموزگاری جواز دارد و به هر زن و مرد مسلمان فرض است. اما جناب شیخ تیر را به جای دیگر رها نوده است که آموزش برای زنان را از بیناد ویران می¬کنند. در رابطه به چگونگی آموزش زنان اصل حرف و دلیل جناب حقانی این است که شریعت برای زنان اجازه بیرون رفتن از خانه را نداده اند بنابراین آموزش زنان در بیرون از خانه مطابق با شریعت اسلام نیست. «پس صلاح زنان در این است که در خانه هایشان باشند، حتی پیامبر اسلام نماز زنان را در خانه های شان برتر از نماز شان در مسجد با جماعت دانسته است.» اما جناب شیخ بعد از قرار دادن اصل “آموزش در خانه” برای زنان که نیاز داشت باشد تا به جهت فراگیری علم به بیرون از خانه بیرود شرایط سختی را در نظر گرفته است. شرط اول این است که باید آموزگاری زن، زن بوده باشد و اگر چنین نبوده باشد باید بین آموزگار و آموزنده حائل قرار داشته باشد، شرط دوم حجاب طالبانی است، شرط سوم این است که لباس زن ضخیم و غیر قابل دید بوده باشد، کشاده و فراخ بوده باشد، در نهایت لباس زن باید جذاب و خشبو نباشد با لباس زنان کفار و مردان شباهت نداشته باشد.
    سید محمد هاشمی: ماستری حقوق و علوم سیاسی، نویسنده و پژوهشگر.

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *