اطلاعات روز

«خطرناک‌ترین جای جهان؛ مرزهای بی‌قانون پاکستان» (۳۰)

نویسنده: امتیازگل | مترجم: غفار صفا

یک ازدواج نامطلوب: همکاری با سیا و اف‌بی‌آی

آی‌اس‌آی که در ابتدا تمایل چندانی به همکاری با ایالات متحده و ناتو نداشت، بلافاصله پس از یازدهم سپتامبر یک فاصله‌ی طولانی را با سرعت برای نزدیک‌شدن با آن‌ها طی کرد. با توجه به الزامات شرایط جدید همکاری با ایالات متحده، جنرال مشرف در اواخر سال ۲۰۰۱ تصمیم گرفت تا آی‌اس‌آی را از گرایش‌های اسلامی آن پاکسازی کند. با این ‌حال، بسیاری‌ها به این باور اند که تغییرات در سطح صورت گرفته است. با نفوذ تدریجی سیا و اف‌بی‌آی در مناطق مختلف پاکستان و تشریک مساعی فعال آن‌ها با ارتش و سازمان‌های اطلاعاتی پاکستان، بسیاری از افراد در نهادهای اطلاعاتی احساس ناامنی کردند. شعبه‌ی کشمیر در میانه‌های سال ۲۰۰۴ رسما بسته شد و شعبه‌ی افغانستان بازسازی گردید. بسیاری از کارمندان ارشد متعصب و افراد عملیاتی در رده‌های میانه به بازنشستگی پیش از وقت سوق داده شدند.

شرط همکاری عبارت از تعهد «حمایت بی‌قیدوشرط» پاکستان از ائتلاف مبارزه با تروریسم بود. مراکزی از جانب سیا و اف‌بی‌آی برای نظارت الکترونیکی بر مخابرات در داخل پاکستان ایجاد شدند. از اداره‌ی توسعه پایتخت، مؤسسه خدمات شهری اسلام‌آباد خواسته شد تا یک بلاک کامل را که در عقب ساختمان آی‌اس‌آی موقعیت داشت تخلیه کند. در اوایل سال ۲۰۰۳ امریکایی‌ها با آخرین ابزار شنود مخابراتی موقتا در آن جابه‌جا شدند. شماری از افسران آی‌اس‌آی به‌طور دایمی به سیا و اف‌بی‌آی معرفی شدند. این سازمان‌های رقیب کار مشترک را برای فعال‌سازی حداقل پنج مرکز ویژه‌ی عملیاتی در اسلام‌آباد و مراکز چهار ایالت دیگر برای عملیات جست‌وجو و تثبیت آغاز نمودند. این سه سازمان تیم‌های مشترک بازجویی را به‌نام (جی‌آی‌تی) تشکیل دادند. این تیم‌ها به‌گونه‌ی مشترک از شبه‌نظامیان القاعده یا طالبان با کمک اداره‌ی اطلاعات غیرنظامی پاکستان بازجویی می‌کنند.

دگروال سلطان‌امیر امام، یکی از افراد مهم پیشین آی‌اس‌آی به‌گونه‌ی غیررسمی یک شخص غیرقابل اعتماد اعلام شد. به تمام نهاد‌های دولتی هشدار داده شد که از او دوری کنند. چند نفر از دوستانی که در اندیشکده‌های دولتی کار می‌کردند به من گفتند که چگونه رؤسای‌شان (به دستور اداره‌ی مشرف) به همه توصیه کرده‌اند که از امام و افرادی مانند او دوری کنند. دگروالی با ریش بلند و حنایی، عمامه و پیراهن‌تنبان سفید گشاد و با ظاهری روحانی، یکی از افسرانی بود که مجاهدین سابق را آموزش می‌داد. حتا ملا عمر، رهبر طالبان نیز زیر نظر او آموزش دیده و این یکی از دلایلی است که دگروال امام با شورای طالبان افغانستان رابطه‌ی نزدیک داشت. در هنگام رویداد یازدهم سپتامبر او در غرب افغانستان، در شهر هرات به‌عنوان سرقنسول پاکستان ایفای وظیفه می‌کرد. پس از یازدهم سپتامبر از او و سایر دیپلومات‌های پاکستانی خواسته شد که به کشورشان برگردند.

مأموران تصفیه‌شده‌‌ی آی‌اس‌آی بسیار به سرعت عاملان قتل دانیل پیرل، خبرنگار وال‌استریت ژورنال را دستگیر کردند. یکی از آنان عمر سعید شیخ بود که در اثر تبادله با گروگان‌گیران مسافران هواپیمای خطوط هوایی هند در دسامبر ۱۹۹۹ از یک زندان در هند آزاد شده بود (شیخ به این اتهام علیه خود اعتراض کرد و پرونده‌اش هنوز در جریان است). در اوایل اپریل سال ۲۰۰۲ بیش از ۶۰ عامل القاعده به‌شمول ابوزبیده، فرد شماره سوم رهبری القاعده در فیصل‌آباد دستگیر شدند. (۲۹) در عین حال نیروهای ائتلاف مستقر در افغانستان نیز اقداماتی را برای تنبیه و سرکوب آنان در افغانستان و مناطق قبایلی پاکستان انجام دادند. 

بسیاری از افراد کارکشته‌ی پیشین سیا به این باور هستند که رابطه میان سیا و آی‌اس‌آی شبیه یک ازدواج ناموفق است، ازدواجی که هر دو طرف دیرزمانی است اعتماد شان را نسبت به یک‌دیگر از دست داده‌اند، اما هرگز به جدایی فکر نمی‌کنند چون بیش از حد به همدیگر وابسته شده‌اند. (۳۰) برخی از جاسوسان در مورد آی‌اس‌آی حتا با حسی که آمیزه‌ای از ترس و حسادت حرفوی است، حرف می‌زنند. اما شبکه‌ای از منافع متضاد این رابطه را بسیار پیچیده کرده است. نیویورک تایمز می‌نویسد: «هدف اصلی امریکا در منطقه عبارت از حمایت از دولت و ساختارهای امنیتی افغانستان در مبارزه‌ی مؤثر علیه نیروهای نیابتیِ سنتی آی‌اس‌آی (طالبان و مجاهدین سابق) در آن‌جا است. در داخل پاکستان اما هدف اصلی امریکا عبارت از نابودی پناهگاه‌های امن طالبان و القاعده در مناطق کوهستانی قبایل است.»

تایمز همچنان خاطرنشان می‌سازد که حتا آی‌اس‌آی «در جمع‌آوری اطلاعات از مناطق قبایلی -قبایل کاملا آزاد پشتون‌ها- مشکل دارد. به همین دلیل مدت‌ها است که مجبور شده به رهبران قبایل پشتون و در برخی از موارد شبه‌نظامیان پشتون، به‌عنوان خبرچین‌های اصلی اکتفا کند. با توجه به عدم دسترسی طبیعی، افسران سیا سعی می‌کنند از طریق فناوری، یگانه امتیازی که نسبت به جاسوسان محلی دارند، به اطلاعاتی دست پیدا کنند. دولت پاکستان مدت‌ها است که ساحه‌ی پرواز پهپادهای نظارتی پریدیتور سیا را در داخل پاکستان مطابق با مسیرهای تعیین‌شده روی خریطه‌ها، محدود ساخته است.» 

شورای کویته

 اصطلاح «شورای کویته» را آ‌نانی به‌کار می‌برند که می‌خواهند تأکید کنند که رهبران کلیدی طالبان از کویته، مرکز ایالت بلوچستان به‌عنوان ستاد فرماندهی و اداره‌ی خود برای فعالیت‌های شبه‌نظامی در داخل افغانستان استفاده می‌کنند؛ جایی که در ایالت جنوب‌غربی پاکستان دارای هزار و ۳۶۰ کیلومتر مرز مشترک با افغانستان دارد. مدتی است که مقامات پاکستانی برای ازبین‌بردن تشکیلات طالبان در کویته از سوی ایالات متحده تحت فشار قرار دارند. آخرین‌بار در سال ۲۰۰۹ امریکایی‌ها در اسلام‌‌آباد و کراچی آشکارا از موجودیت افراد کلیدی شبه‌نظامیان در کویته خبر دادند و گفتند که می‌تواند اعضای القاعده نیز بخشی از این «شورا» یا دولت جلای وطن باشند.

کویته با داشتن هزار و ۲۴۳ مایل مربع مساحت از سه سمت با تپه‌ها احاطه شده است. با داشتن جمعیتی نزدیک به ۸۰۰ هزار نفر، نهمین شهر بزرگ پاکستان به حساب می‌رود که حدود ۵۰ مایل از مرز با افغانستان فاصله دارد. در سال ۲۰۰۵ یکی از سخن‌گویان ارشد طالبان از همین شهر دستگیر شد و به نظر می‌رسد که ملا عمر بخش‌هایی از دولت خود را در همین شهر متمرکز ساخته است. نزدیکی کویته به قندهار، زادگاه تحریک طالبان افغانستان و زاهدان، شهر مرزی ایران، این شهر را به مرکز مهم بازاریابی و ارتباطی برای تجارت با کشورهای همسایه تبدیل کرده است. موقعیت این شهر در مسیر دره بولان که زمانی یگانه گذرگاه به‌سوی جنوب آسیا بود، اهمیت بزرگ استراتژیک به کویته بخشیده است.

از زمان شکست طالبان در دسامبر ۲۰۰۱ تا اکنون کویته همچنان در صدر اخبار باقی مانده است. اکثریت باشندگان این شهر را پشتون‌ها تشکیل می‌دهند که با ورود حداقل ۳۰۰ هزار پناه‌جوی افغانستانی که در جریان جنگ‌های داخلی از افغانستان آواره شدند، تقویت می‌گردد. بیشتر افغانستانی‌های مرفه در شهر باقی ماندند و شهرک‌های بزرگ از جمله محله‌ی پشتون‌آباد را اشغال نمودند که بنا به گزارش‌هایی، محل زندگی صدها خانواده‌ی با نفوذ افغانستانی‌ها است. بنابراین، کویته بیشتر سیمای یک شهر طالبانی را دارد؛ مردان ریشو با عمامه‌ی سیاه و لباس‌های گشاد سنتی که پشتون‌های بین کویته و قندهار می‌پوشند، در جاده‌ها و بازارها در حال گشت‌وگذار دیده می‌شوند. این امر بیشتر آنان را مشابه به اعضای گروه طالبان نشان می‌دهد، مخصوصا در نظر بازدیدگان خارجی که برای نخستین‌بار به این شهر مسافرت می‌کنند. ارتش پاکستان و مقامات آی‌اس‌آی فشار ایالات متحده برای اتخاذ یک موضع شدیدتر نسبت به کویته را زیر سؤال می‌برند و آن را تبلیغات و ترفند فشار می‌نامند؛ می‌گویند اگر ایالات متحده اطلاعات واقعی و قابل اجرا در مورد شورای کویته در اختیار می‌داشت، مدت‌ها پیش اقدام می‌کرد. وقتی آی‌اس‌آی توانست در امر دستگیری افرادی چون خالد شیخ محمد (از راولپندی)، ابوزبیده (از فیصل‌آباد) و برادر رهبر طالبان، ملا دادالله (از کویته) همکاری کرد، چرا یک چنین همکاری را تا سرحد دستگیری یا سرکوب رهبری طالبان توسعه نداد؟

آنچه بیشتر خارجی‌ها به آن توجه نمی‌کنند، مرزهای بی‌نهایت رخنه‌پذیر و دستگاه شکننده‌ی اداری و امنیتی است که به شبه‌نظامیان و افراد قبایل امکان می‌دهد تا به راحتی از مرزها عبور کنند. کم از کم ۱۹ قبیله در دو سوی این مرزها زندگی می‌کنند و این امر کار اعضای گروه طالبان و شبکه القاعده (که سیمای‌شان برای عموم کم‌تر شناخته شده است) را در زمینه‌ی رفت‌وآمد و ستر و اخفا در مهمان‌خانه‌های کویته و شهرهای مرزی مانند چمن، مند و پنجگور، بسیار آسان ساخته است. مقامات امنیتی می‌گویند اسلام‌گرایان از مرز پاکستان با ایران نیز استفاده می‌کنند، مرزی که سیستم محافظتی مطمئنی ندارد. آی‌اس‌آی در حال حاضر ده‌ها نفر از  شهروندان ترکیه، چچین، عرب و بلوچ ایرانی را در بند نگهداشته که هنگام عبور شان از بلوچستان به افغانستان یا منطقه‌ی وزیرستان دستگیر شده‌اند. آنان به این باور اند که القاعده سعی می‌کند تا افرادی را در این ساحه‌ی ناآرام استخدام کند و از آنان در مأموریت‌هایی در داخل افغانستان یا هم پاکستان استفاده کند.

تصمیمی که ارتش امریکا، بلافاصله پس از سخنرانی بارک اوباما در اول دسامبر ۲۰۰۹ در «ویست پاینت» مبنی بر توسعه حملات هواپیماهای بی‌سرنشین به شهرهایی چون کویته، جایی که گفته می‌شد طالبان افغانستانی قویا نفوذ و کنترل دارند اتخاذ نمود، واکنش‌های خصمانه‌ای را برانگیخت. وقتی من توجه یکی از بلندپایه‌ترین فرماندهان ارتش را به‌سوی آوازه‌های فزاینده‌ی حمله بر شورای کویته جلب کردم پاسخ داد که: «این اقدام بی‌حد زیانبار خواهد بود. اگر یک موشک هلفایر به کویته شلیک شود ما دیگر قادر نخواهیم بود که شورش‌ها را کنترل کنیم.» در این‌جا نیز امریکایی‌ها بر رابطه‌ی آی‌اس‌آی با طالبان تأکید دارند و می‌گویند که این سازمان مانع عملیات قاطع علیه شورا است. اما جنرالی که من با او صحبت کردم گفت این موضوع بسیار دور از واقعیت و ناشی از درک ناقص آنان از وضعیت انفجاری در بلوچستان است، جایی که یک‌دهه می‌شود که شورش‌هایی در حد پایین جریان دارد. او گفت: «در دیدارهای‌مان با جیم جونز، مشاور امنیت ملی امریکا و جنرال دیوید پتریوس، فرمانده کل نیروهای امریکایی مستقر در افغانستان، ما آنان را به چالش دعوت کردیم تا محلاتی را در کویته یا خارج از آن مشخص کنند تا ما در زمینه اقدام کنیم.» یک منبع معتبر دیگری به نقل از جنرال کیانی، جنرال جیم جونز را مخاطب قرار داده گفت: «ارسال پهپادها و موشک‌ها به کویته فاجعه‌بار خواهد بود.»

فقط چند روز پیش بود که جنرال پتریوس نگرانی‌های مشابهی را به مخاطبین پاکستانی خود منتقل کرد. او به شبکه‌های تلویزیونی محلی به‌شمول اکسپرس تی‌وی گفت که ایالات متحده از اقدامات «قابل اجرا در مورد شورای کویته» به هدف اقداماتی علیه اعضای آن انصراف کرده است. او طی این مصاحبه‌ها تأکید کرد که اطلاعات ایالات متحده در دو سال اخیر «هیچ رابطه‌ای میان آی‌اس‌آی و گروه‌های شبه‌نظامی که در نزدیکی مرزها فعالیت دارند را نشان نمی‌دهد». اما دیدگاه امریکایی‌ها درباره‌ی آی‌اس‌آی در گزارش‌های محرمانه، از آنچه در فضای عمومی می‌شنویم متفاوت است.

ادامه دارد…