طلب علم حرام است

حدیثی نقل شده از پیامبر اسلام که «طَلَبُ الْعِلْمِ فَرِیضَهٌ عَلَى کُلِّ مُسْلِمٍ وَ مُسْلِمَه». طلب علم بر تمام مردان و زنان مسلمان واجب است.

وقتی این حدیث را نزد اکثر مسلمانان بگذارید، می‌گویند «بلی، این سخن پیامبر قضیه را کاملا روشن می‌کند.»

بعد، وقتی گفته می‌شود که وقتی بالاترین و نخستین مرجع مسلمانان، یعنی پیامبر اسلام این سخن را گفته است، زنان و مردان مسلمان بروند و کسب علم بکنند، جنجال تازه آغاز می‌شود:

طلب

طلب یعنی چه؟ پیامبر اسلام نگفته که برای علم باید ساختمانی باشد به‌نام مکتب یا دانشگاه و تمام مردان و زنان مسلمان به آن ساختمان بروند و علم را از آن‌جا بطلبند. طلب علم به معنای خروج از خانه و رفتن به جاهای دیگر نیست. شما می‌توانید از پدرتان بخواهید که به شما علم بیاموزد. در کجای سخن پیامبر آمده که مثلا یک دختر مسلمان باید چهار سال در طلب علم به دانشگاه برود و حتا از ولایت و کشور خود خارج شود؟

علم

گفته شده که طلب «علم» فرض است. اما سؤال این است که علم چیست؟ اگر کسی از سازوکار درونی اتُم باخبر شود و بعد براساس آن اطلاعات بمب اتمی بسازد که امنیت جهانی را تهدید کند، آیا آن علم است؟ در ضمن، آیا همان پیامبر اسلام نگفت که خدایا ما را از شر علمِ «غیرنافع» نجات بده؟ علم غیرنافع‌ یعنی علمی که انسان را از خدا، دین، اخلاق و طهارت و شرافت دور کند. پس معلوم گردید که هرچیزی علم نیست و یک فرد مؤمن یا مؤمنه نباید در طلب هر نوع علمی باشد.

فرض

فرض بودن یک حکم شرایط دارد. خداوند حتا نماز و روزه را مشروط به شرایط کرده است. مثلا اگر کسی نتواند روزه بگیرد و بر روزه گرفتنش عواقب فاسد مترتب باشد، روزه از عهده‌ی آن شخص ساقط می‌شود. علم هم همین طور است. طلب علم (با شرایط خاص خود و با معنای درست علم) فرض هست، اما این طور نیست که هیچ شرایطی نداشته باشد. ممکن است شرایطی پیش بیاید که یک فریضه‌ی مهم‌تر توسط فریضه‌ی علم‌طلبی نقض شود. آیا در آن صورت باز باید طلب علم را فریضه دانست؟ آیا پیامبر اسلام بر این حکمت، خدای نخواسته، آگاه نبوده است؟

حالا رسیدیم به اصل مسأله:

طلب علم بر هر زن و مرد مسلمان واجب است. اما شرط دارد: طلب باید به‌صورت درست و اخلاقی انجام شود؛ علمی که طلبیده می‌شود، باید واقعا علم باشد و به شخص مسلمان و جامعه‌ی اسلام نفع داشته باشد؛ شرایط انجام این فریضه فراهم باشد (یعنی این طور نشود که انجام این فریضه باعث تعطیل شدن یا از میان رفتن فرایض دیگر شود).

سؤال: چه‌کسی می‌تواند به ما اطمینان بدهد که هم طلب طلب درستی است، هم علم علم نافع است و هم شرایط انجام این فریضه فراهم است؟

پاسخ: خود پیامبر اسلام.

سؤال: ولی خود پیامبر اسلام که رحلت نموده‌اند. حالا به کی مراجعه کنیم؟

پاسخ: به جانشینان برحق او.

سؤال: آیا منظور خلفای راشدین هستند؟

پاسخ: بلی، اما چون خلفای راشدین هم رحلت نموده‌اند، جانشینان برحق فعلی پیامبر و خلفا همین علمای حقیقی اسلام در عصر حاضر هستند.

سؤال: آیا اگر علمای حقیقی اسلام در عصر حاضر فتوا بدهند که زنان می‌توانند در طلب علم به دانشگاه بروند و در دانشگاه فیزیک و بیولوژی و جامعه‌شناسی و… بخوانند؟

پاسخ: نخیر، علمای حقیقی هرگز چنان فتوایی نمی‌دهند.

سؤال: بعضی از علما چنان فتوایی داده‌اند. آیا فتوای آنان قابل قبول نیست؟

پاسخ: نخیر، عالمی که چنان فتوایی می‌دهد، عالم حقیقی نیست و تحت تأثیر القائات خارجی یا کشش‌های نفسانی یا از سر جهل و بی‌خبری آن حرف را می‎‌زند.

سؤال: فتوای علمای حقیقی اسلام در این زمینه چیست؟

پاسخ: علمای حقیقی که غلامان حلقه به گوش اجنبی نیستند و به درجات بلند در فقه و حدیث رسیده‌اند، می‌گویند که علم حقیقی و نافع علمی است که باعث نجات اخروی و تزکیه‌ی نفسانی انسان شود. این‌ علم علم دین است. یک مرد باید در طلب این علم باشد و زمانی که آن را فرا گرفت زنان خانواده‌ی خود را نیز در حد استعدادشان از این علم آگاه بسازد و باعث رستگاری آنان نیز شود.

***

آنچه در بالا خواندید، یک سناریوی تخیلی نیست. دقیقا همان چیزی است که در ذهن بسیاری از علمای ماست. می‌گویند طلب علم بر هر مرد و زن مسلمان واجب است. اما وقتی آن رشته را در جزئیاتش دنبال کنید، آخر به این‌جا می‌رسید که طلب علم بر هر زن و مرد مسلمان حرام است. یا برای طلب هزار شرط دارند (مخصوصا برای زنان)، یا مقصودشان از علم دو-سه حوزه‌ی بسیار مشخص از نقلیات مذهبی است یا برای «فریضه» انواع شرایط قایل هستند.

بسیاری از مسلمانان تأکید می‌کنند که در دین ما طلب علم «واجب» دانسته شده. حقیقت اما آن است که اگر در این دین طلب علم فقط «جایز» هم دانسته می‌شد کافی بود (به شرطی که این همه شرط از پی جوازش نمی‌آمد).

در جهانی که امروز پیشرفته دانسته می‌شود، پیامبری نگفت که طلب علم واجب است. فقط این فکر غالب شد که طلب علم «جایز» است. بعد، نگفتند که این سؤال را نمی‌توانی بپرسی، فلسفه ممنوع، علوم طبیعی را کنار بگذارید، شک روا نیست و طلب یعنی این‌که بروید نزد اسقف کلیسا و به خطابه‌ی او گوش بدهید. وقتی طلب علم مجاز باشد، باید هر علمی قابل طلبیدن باشد و هر صورتی از طلبیدن آن مجاز باشد.

دیدگاه‌های شما
  1. ۲۵th April 2023

    Hi , gawrish (ahmagh) : dastor haa kishi (dini) danesh (elm) nist wae kasi ke dastor haa-ye kishi ra amokhte ast ,au yek mullah ast ,ne yek danesh-mand. kar rasaane/roz-naame haa aagah saakhtaen merdom ast ,amaa der keshwer khorasan roz-naame negar haa-ye khod forokhte wae gaw-rish merdom ra gomrah mi saazaend. merg wae naa-bodi ber shama roz-naame negar haa-ye past wae sazawar be dar aawekhtaen

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *