«هنوز نمرده»؛ رنج‌نامه‌ی مهاجران روی پرده‌ی تئاتر

پیرمردی که زندگی‌اش را در جنگ سپری کرده است، حالا برای فرزندش نمی‌خواهد سرنوشت مشابهی خودش رقم بخورد. زندگی برای او در افغانستان جز فقر و فرزند حاصل دیگر نداشته است و اکنون از پسرش می‌خواهد به‌جایی برود که بتواند برای خودش زندگی بسازد.

پسر به پیروی از پند پدر راهی ایران می‌شود و سپس از آن‌جا قاچاقی به‌سوی غرب و اروپا راهش را ادامه می‌دهد. پسر به غرب نمی‌رسد و پدر به آرزویش. دریای مدیترانه پسر را می‌بلعد و مسیر سفرش به غرب را به پایان می‌رساند. پسر پس از مرگ، در یک نمایش هنرمندانه روی پرده می‌رود و از خاطرات سفرش به ایران و سپس مسیر قاچاق به غرب یا اروپا قصه می‌کند.

جملات بالا بریده‌ای از نمایش‌نامه‌های «هنوز نمرده» است که رنج و سختی‌های زندگی مهاجران افغانستانی را بیان می‌کند؛ داستان‌های آدم‌هایی که در برزخ مرگ و زندگی سرگردان اند. کارگردان این نمایش‌نامه‌ها می‌گوید در ایران مهاجران افغانستان جایگاه انسان دسته چندم را دارند و این رویکرد تأثیر عمیقی بر آنان گذاشته است.

علی‌رضا سعیدی، هنرمند مهاجر افغانستانی در ایران می‌گوید: «مهاجران مدام در معرض خشونت روانی قرار دارند و در بین امید و ناامیدی در رنج هستند.» سعیدی می‌افزاید: «”هنوز نمرده” همان هویت مهاجری، همان محرومیت و رنج مهاجر است. در تئاترهای “هنوز نمرده” ما داستان مهاجران را با همین ویژگی‌های آن روی صحنه بردیم تا برای مخاطب آگاهی خلق کنیم و اندکی برای دردهای مهاجران درمانی بجوییم.»

تئاتر «هنوز نمرده» کاری از «گروه تئاتر سلما» است. گروهی که با امکانات محدود در شهر مشهد، تئاتر «هنوز نمرده» را روی صحنه‌ برده است. علی‌رضا سعید نایینی، هنرمند ایرانی یکی از تماشاگران همیشگی تئاترهای «هنوز نمرده» است. او درباره‌ی تئاتر «هنوز نمرده» می‌گوید که این تئاتر‌ها از زندگی برخاسته و برچالش‌های زندگی انگشت می‌گذارد.

نایینی توضیح می‌دهد که «هنوز نمرده» به زندگی مهاجران افغانستانی و مشکلات‌شان می‌پردازد و بازیگران سلما با پختگی و با زبان هنر و نمایش در ۵۵ دقیقه، دغدغه‌های خود و هم‌نوعان‌شان را به گوش مردم ایران می‌رسانند و می‌گویند که آنان هنوز نمرده‌اند و حق زندگی دارند.

گروه سلما

سلما نام تنها‌ترین گروه تئاتر مهاجران افغانستانی ساکن ایران است. گروه مستقلی که بدون هیچ‌گونه حمایت و امکانات در «گلشهر»، یکی از محله‌های پرماجرای شهر مشهد که بیشتر محل زندگی مهاجران افغانستانی است، هفت سال پیش ایجاد شد.

علی‌رضا سعیدی، ایجادکننده‌ی این گروه می‌گوید که این گروه را برای ادای دَین به هم‌وطنانش ایجاده کرد تا با انتقال دانش‌اش، با زبان هنر دشواری زندگی مهاجران را روایت کند. هدف اصلی او و بازیگران بیان واقعیت زندگی آدم‌های مهاجر است. او می‌گوید: «هدف اصلی‌ام این است که در کنار پرکردن وقت آدم‌ها، هویت انسانی مهاجر را مطالبه کنیم و سیلی به گوش آدم‌هایی بکوبیم که آن ‌را نقض می‌کنند.»

سعیدی که خود مهاجر و متولد سال ۱۳۶۶ در شهر قم ایران است، در رشته‌ی بازیگری و کارگردانی تا مقطع کارشناسی در دانشگاه تهران درس خوانده است. او بعد از به پایان رساندن تحصیلاتش، به آموزش به سایر مهاجران رو آورد و به این ترتیب گروه سلما را ایجاد کرد.

این گروه با تمرین بازیگری در کتاب‌خانه‌ی متروکه «رسالت» واقع در شهر مشهد به کارش شروع کرد و چندین مجموعه از تئاترها را روی صحنه‌ی نمایش برد. برای سعیدی، گروه سلما یادآور گروه تئاتر «نان و عروسک»، یک گروه تئاتر مشهور ایرانی، است.

گروه تئاتر سلما در گلشهر مشهد ایجاد شد تا درد و رنج زندگی مهاجران افغانستانی را به‌روی پرده‌ی نمایش ببرد. عکس: ارسالی به روزنامه اطلاعات روز

کارگران بدون هویت یا اجتماع سرکوب‌شدگان؟

روی دیگر این جذابیت، زندگی سخت بازیگران است. اعضای گروه سلما همه کارگرانی هستند که صبح‌ها در قامت کارگر سر کار می‌روند و بعد از ساعت‌ها کار سخت به محل تمرین نمایش آمده و روی دیگری از زندگی را جست‌وجو می‌کنند؛ بخشی که رنج مهاجرت کم‌تر اجازه‌ی پرداختن به آن ‌را به مهاجران می‌دهد. علی‌رضا سعید نایینی می‌گوید که برای این گروه، تئاتر محل ارتزاق شان نیست و آنان بدون تخصص، با اهداف خاص و ناب خود شان گرد آمده‌اند.

ایجادکننده‌ی گروه سلما نیز می‌گوید: «از سال ۱۳۹۴ همه‌ی تلاش من، کار با مهاجران افغانستانی نابازیگر بوده است. مهاجرانی که در حوزه‌های مختلف تخصص دارند، اما جبر زندگی مهاجرت آنان را به مشاغل شاق سوق داده است.»

سعیدی این مشاغل سخت و تمام‌وقت را چالش جدی برای گروه سلما عنوان می‌کند و می‌گوید: «بزرگ‌ترین دردسری که از ابتدا تا اکنون وجود دارد، این است که اعضای تیم صبح تا عصر سرکار می‌روند و وقتی از سر کار می‌آیند، قوای جسمانی آنان خیلی کم است. به همین دلیل نمی‌توانند خوب تمرین کنند و کتاب‌ها را بخوانند.»

در گروه سلما، مصطفی تقدسی، تدوین‌گر، مهدی توسلی، گچ‌کار، مهدی غلامی، کفاش، مهدیار رضایی، دوبلور، محمدرضا سالاری، دانشجوی رشته‌ی علوم سیاسی، مهدیه حمیدی، کارشناس علوم آزمایشگاهی، صفورا حمیدی، دانشجوی رشته‌ی علوم تجربی، حانیه حمیدی، کارمند رستورانت، سمیه رضوی، خیاط و طراح لباس، فاطمه امیری، خیاط و طراح لباس، روژان شریفی، دانش‌آموز، مرتضی میرزایی، سنگ‌تراش، نبی اکبری، گچ‌کار، مهدی غلامی، گچ‌کار، اسحاق قنبری، مبل‌ساز، طیبه شجاعی، آرایشگر، صادق حسینی، دانش‌آموز، محمد عارفی، دست‌فروش و مهدی موسوی، مهندس الکترونیک، روایت‌گران داستان مهاجران‌ هستند.

آنان در ابتدا در کتاب‌خانه‌ی متروک رسالت بازیگری را تمرین می‌کردند، اما با بزرگ‌شدن گروه اکنون در یک زیرزمین متروک در گلشهر پناه برده‌اند و از آن‌جا داستان مهاجران را با نویسندگی و کارگردانی علی‌رضا سعیدی به‌روی صحنه‌ی نمایش می‌برند.

عدن

واژه‌ی عدن در نزد گروه سلما مخفف «عکس، داستان و نمایش» است. این نمایشگاه بعد از اجرایی‌شدن تئاترهای «هنوز نمرده» و به‌دلیل درخواست‌های زیادی مهاجران برای آگاهی‌دهی راه‌اندازی شد. در این تئاتر مرزهای جغرافیا و هویت جغرافیایی مدنظر نیست و داستان زندگی آدم‌ها براساس درد مشترک مهاجرت روی صحنه به نمایش می‌رود.

بازیگران تئاتر عدن وضعیت زندگی مهاجران افغانستانی و ایرانی را از مبدأ تا به جامعه‌ی مقصد، معمولا کشورهای غربی، براساس عکس‌ها و داستان‌های ارسالی مهاجران به تصویر می‌کشند. آنان در این نمایش‌ها از بودن‌ها، از نبودن‌ها، از کُتک‌خوردن‌ها، از فقر و آوارگی و از دردهای مشترک مهاجران در سراسر جهان می‌گویند.

بازیگران تئاتر عدن زندگی مهاجران را از مبدأ تا مقصد براساس عکس‌های ارسالی به نمایش می‌گذارد. عکس: ارسالی به روزنامه اطلاعات روز

تئاتردرمانی

مسئولان گروه سلما نمایش‌های‌شان را تئاتردرمانی می‌خوانند و تا اکنون تلاش شان را به همین منظور به کار بسته‌اند تا به کمک هنر، درمانی برای زخم‌های مهاجران بسازند. سعیدی می‌گوید: «در نتیجه بیشتر تلاش من ماحصل تئاتردرمانی است. امیدوارم این موضوع تبدیل به یک جریان شود تا تئاتردرمانی بتواند به آدم‌ها کمک کند و آنان را از تنهایی بیرون بکشد و هدف جدیدی ایجاد کند.»

گروه تئاتر سلما می‌خواست که ششمین تئاتردرمانی خود تحت نام «جمعه‌ها با سلما» را در کابل اجرا کند اما پیش از رسیدن به زمان موعود، نظام سیاسی افغانستان فروپاشید و طالبان قدرت را در دست گرفتند. این گروه هنر را از زندگی مردم حذف و حتا مجسمه‌ها را از سطح شهر و مکان‌های عامه جمع کرد. 

رنج‌ها و محدودیت‌های مهاجرت آینده‌ی کار گروه تئاتر سلما را در ابهام قرار داده است. سعیدی می‌گوید هنوز نمی‌داند که سلما تابستان امسال در ایران می‌تواند به‌روی صحنه برود یا خیر.