via mediate.com

نشست اسلو برای مردم افغانستان چه اهمیتی دارد؟

یادداشت روز

برای سبک و سنگین‌ کردن اهمیت نشست اسلو در ناروی، باید از دو نکته‌ی ابتدایی شروع کرد: یکی این‌که نشست اسلو یک نشست غیررسمی است. دیگری این‌که این نشست محلی برای تبادل فکر است و نه جایی برای تصمیم‌گیری. کسانی که در نشست اسلو شرکت می‌کنند، در طی چند روز و در جلسات غیررسمی دیدگاه‌های خود در مورد تحلیل و صورت‌بندی منازعات موجود در جهان، جست‌وجوی راه‌های حل منازعات و راهکارهای رسیدن به صلح را با همدیگر در میان می‌گذارند. دانستن این دو نکته از این جهت اهمیت دارد که «نشست»‌هایی که در کشورهای غربی برگزار می‌شوند، در ذهن بسیاری از  شهروندان افغانستان به‌صورت خودکار واجد اهمیت بسیار تلقی می‌شوند. به همین خاطر، بعضی از شهروندان افغانستان در پیام‌های ویدیویی و متنی‌ای که در رسانه‌ها منتشر کرده‌اند، خواست‌های خود از برگزارکنندگان و اشتراک‌کنندگان نشست اسلو در مورد افغانستان را مطرح کرده‌اند.

براساس اطلاعات موجود، نشستی که در مورد افغانستان برگزار شده بیشتر بر بررسی جوانب کمک‌های بشردوستانه برای مردم افغانستان متمرکز است. سه نفر از نمایندگان طالبان نیز در این نشست شرکت کرده‌اند. طبیعی است که مقصود طالبان از شرکت در این گونه نشست‌ها جست‌وجوی راه‌های بهتر برای بهبود بخشیدن به وضعیت حقوق بشری شهروندان افغانستان نیست. منظور طالبان این هم نیست که برای خاتمه بخشیدن به منازعات موجود در افغانستان راه‌هایی فراتر آنچه مورد قبول خودشان است (یعنی شیوه‌ی سرکوب خشونت‌آلود) را جست‌وجو کنند. طالبان با شرکت در این گونه نشست‌ها از یک‌سو می‌کوشند تصویر متفاوتی از حکومت خود –به‌عنوان یک حکومت نرمال- عرضه کنند و حداقل موانع فکری بر سر راه به رسمیت‌شناختن خود را کاهش دهند. از سویی دیگر، می‌خواهند بدانند که در ذهن آدم‌های تأثیرگذار در حلقات فکری و تصمیم‌گیری غرب چه می‌گذرد. در بیانی متفاوت، می‌خواهند به دریافت دقیق‌تری از امکان به رسمیت شناخته‌شدن حکومت خود دست یابند و اگر ممکن باشد بر روندهای دیپلوماتیک در این زمینه تأثیری به نفع حکومت خود بگذارند. افراد دیگری که در این نشست شرکت کرده‌اند می‌کوشند تصورات جامعه‌ی جهانی را با طالبان در میان بگذارند و ببینند طالبان چه نظری درباره‌ی وضعیت افغانستان و بحران‌های انسانی در این کشور دارند.

حاصل این گفت‌وگوها چیست؟

بعید است که از این نشست و نشست‌های مشابه هیچ نتیجه‌ی قابل اعتنای مفید به حال مردم افغانستان بیرون آید. دلیلش این است که اشتراک‌کنندگان در این نشست‌ها در تنگنای مذاکرات رسمی برای رسیدن به تصمیم‌گیری‌های پی‌آمددار نیستند. به این معنا که هیچ اشتراک‌کننده‌یی این الزام را احساس نمی‌کند که فکرها و پیشنهادهای خود را به‌صورت طرح‌های قابل اجرا و سنجش‌پذیر عرضه کند. نمایندگان طالبان زیر این فشار نیستند که اگر طرح غلطی بدهند یا راه‌حل غیرقابل قبولی ارائه کنند، حکومت‌شان زیان خواهد دید. طرف‌های دیگر گفت‌وگو نیز با سناریوهای عینی و واقعی از سوی طالبان روبه‌رو نخواهند بود تا از جانب مقابل طرح‌های کارآمد و عملی در میان بیاورند. تصور کنید که یکی از اشتراک‌کنندگان تیزهوش و آینده‌نگر، پس از گوش‌دادن به سخنان نماینده‌ی طالبان، برای آن نماینده‌ تشریح کند که ادامه‌ی فلان رویکرد مخرب از سوی طالبان چه پی‌آمدهایی برای حکومت طالبان و مردم افغانستان خواهد داشت؛ وقتی آن نماینده‌ی طالبان (فارغ از آن‌که در آن جلسه چه پاسخی بدهد) به کابل برگردد و یافته‌ها و برداشت‌های خود را با رهبران طالبان در میان بگذارد، حکومت طالبان چه کار خواهد کرد؟ واقعیت آن است که حکومت طالبان بارها از مذاکره‌کنندگان بسیار جدی وزارت‌های خارجه‌ی کشورها تمام آنچه را باید شنیده باشند، شنیده‌اند. بسیار نامحتمل است که طالبانی که تا حالا در مواجهه با دولت‌ها پی‌آمدهای رفتارها و سیاست‌های خود را در شکل «به رسمیت شناخته‌نشدن» تحمل کرده‌اند، حالا به‌خاطر ملاحظات بشردوستانه‌ی طرح‌شده در نشست اسلو راه دیگری در پیش بگیرند.