بحرانها تازه پشت سر هم میرسند، از جنگ گرفته تا آتشسوزی؛ توجه ما را میطلبند. اما در افغانستان، بسیاری مردم، بهویژه زنان در وضعیت بدی قرار دارند. ما نباید فراموش کنیم که انتخابهای امریکا در بهوجود آمدن چنین شرایطی سهم داشته، بنابراین امریکاییها مسئولیت دارند به آنان کمک کنند.
اهداف ایالات متحده در افغانستان مشخص است، ما فقط نمیتوانیم به آنها دست یابیم. این اهداف عبارتند از: یافتن شریک در مبارزه با تروریسم، بهبود چشمگیر رفتار حکومت تحت رهبری طالبان با زنان، کنترل مواد مخدر خطرناک و ایجاد ثبات در آن کشور برای جلوگیری از بیثباتی کشورهای منطقه؛ اهدافی که لازمهی آن فراگیرشدن حکومت است.
افغانستانیهایی که با رهبران ارشد طالبان در تماس هستند به من میگویند که حتا برخی از رهبران آنان نیز میدانند که ثبات درازمدت با حکومتی متکی بر تنها بخشی از پشتونها غیرمحتمل است. با این وجود، چون نمیدانند چگونه فراگیر بسازند و کنترل [آن را] از دست ندهند، از آن طفره میروند و درخواست تشکیل «حکومت فراگیر» توسط خارجیها را، به مثابهی دستکشیدن از قدرتی که برای دستیابی آن ۲۰ سال جنگیدند و هزاران کشته دادند، میبینند.
طالبان در برابر فشارهای امریکا بیتوجه اند. همانقدر که ما آنان را کم میشناسیم، آنان ما را کم میشناسند و در مورد اهداف ما بدگمان اند. آیا امریکا خواهان تغییر رژیم در افغانستان است یا سیاستهایش را تغییر خواهد داد که به به رسمیتشناختن و کمک منجر شود؟ طالبان به انتقادهای پیوسته، و در واقع درست امریکا در مورد وضعیت زنان اشاره میکنند و میگویند که ما از پذیرفتن بهبودیهایی که آنان بهمیان آوردهاند، بهشمول بهبود کلی امنیت و کاهش گزارشیافتهی فساد در گذرگاههای مرزی، خودداری میکنیم.
هیچ راهحل سیاسی سریع و قاطعی وجود ندارد. امریکا نه باید در برابر وعده امتیاز دهد و نه از خواستههای خود مبنی بر تغییر رفتار با زنان چشمپوشی کند. اما ماندن در وضعیت عقیم بیتحرکی نیز نتیجه نمیدهد. ما دو کار میتوانیم: نخست، به رسمیتشناختن تغییر چشمگیر در کنترل مواد مخدر و دوم، توانمندسازی شهروندان افغانستان برای کمک به خود که بخشی از بار کمکرسانی را از شانهی مالیاتدهندگان ایالات متحده برخواهد داشت. این اقدامات میتواند هم دریچهی کوچکی برای گفتوگو بگشاید و هم منافع ما را تأمین کند.
اعلامیهی طالبان در مورد ممنوعیت کشت خشخاش، چند ماه پس از رسیدن به قدرت، با تردیدهای زیادی مورد استقبال قرار گرفت. اکنون، گزارش بیبیسی و تصویربرداری طیفی و تحلیلهای جدید نشان میدهد که کاهش چشمگیر تولید خشخاش، بسیار بیشتر از آنی که امریکا موفق به انجام آن شد، و متافتامین را نشان میدهد. همانگونه که دیوید منسفیلد، پژوهشگر برجستهی باسابقه در زمینهی کشت خشخاش در افغانستان میگوید: «واقعیت این است که در سال ۲۰۲۳ ممنوعیت مؤثری بر کشت خشخاش در افغانستان وضع شده و تولید تریاک در مقایسه با سال ۲۰۲۲ ناچیز خواهد بود… در هلمند، کشت خشخاش از بیش از ۱۲۰ هزار هکتار در سال ۲۰۲۲ به کمتر از هزار هکتار در سال ۲۰۲۳ کاهش یافته است.»
تردیدهایی در مورد انگیزههای طالبان و اینکه آیا این ممنوعیت سال آینده هم ادامه خواهد یافت، وجود دارد. با این وجود، در حال حاضر به رسمیتشناختن علنی دستآورد طالبان در این زمینه اقدامی موجه و گامی کوچکی خواهد بود که نشان میدهد ایالات متحده با رژیم طالبان دشمنی ندارد، وقتی اقداماتی را که ما مثبت میپنداریم عملی سازد.
دومین زمینهی اقدام، کمکهای بشردوستانه است. برنامه جهانی غذا در سال گذشته تخمین زد که ۱۹ میلیون افغانستانی با کمبود شدید مواد غذایی روبهرو هستند. کمکهای بینالمللی در حال کاهش است. بعید است که درخواست سازمان ملل برای کمکهای بشردوستانه برآورده شود، زیرا اوکراین و دیگر کشورها نیز به عین تمویلکنندهها مراجعه میکنند. امریکا بزرگترین تمویلکنندهی کمکها به افغانستان است، اما با درنظرداشت اینکه جنگ نیز به انتخاب ایالات متحده پایان یافت، بیشترین مسئولیت وضعیت در آنجا نیز پنداشته میشود. ایالات متحده باید از کمک به طالبان اجتناب کند، اما سرکوب اقتصاد و گرسنگیدادن به مردم افغانستان نیز به نفع ما نیست. بخشی از راهحل این است که مانع شهروندان افغانستان در ایستادن روی پای خودشان نشویم.
بهعنوان مثال، چندن منبع به من گفتند که حدود ۷۰۰ میلیون دالر دارایی شخصی شهروندان افغانستان که برای حفاظت در امریکا گذاشته شده، در بانکهای امریکایی مسدود شده است. آن پولها نه از طالبان است و نه از ما. ما از نظر اخلاقی حق نداریم این داراییها را نزد خود نگه داریم، باید آنها را به صاحبانشان بازگردانیم. این تمام مشکلات را حل نمیکند، اما میتواند محرکی برای اقتصاد افغانستان شود و نشان دهد که امریکا واقعا نگران است؛ و کار درست همین است.
اقدامات دیگر میتواند اجازهی تجارت بیشتر و بهبود وضعیت اقتصادی افغانستان به افغانستانیها باشد. در راه انتقال قانونی پول در موارد زیادی، با وجودی که حکومت امریکا انتقال آن را قانونی میداند، مسدود شده است، زیرا بانکهای ایالات متحده بهدلیل نگرانیهای قانونی، از آن امتناع میورزند. این انسداد، افزون بر آسیبرساندن به اقتصاد افغانستان، باعث میشود که سازمان ملل متحد برای تأمین مالی کمکهای بشردوستانه ماهیانه پول نقد به آن کشور انتقال دهد که ردیابی آن دشوارتر و امکان به بیراههرفتن آن در مقایسه با انتقال بانکی بیشتر است.
بازگرداندن دارایی شخصی و کاهش برخی محدودیتهای بانکی وضعیت وخیم بشری افغانستان را پایان نمیدهد، اما این اقدامات میتواند تا بعضی از مشکلات را کاهش دهد و با فراهمکردن امکان رشد تجارت در افغانستان، به مردم بیشتری فرصت دهد تا شکم خود را سیر کنند.
ممکن است مقداری پول بدست طالبان بیفتد. کنترل کامل ممکن نخواهد بود، اکنون نیز ممکن نیست. اما اگر به مردم افغانستان برای ایستادن روی پای خودشان کمک نشود، امریکا مجبور خواهد بود بین مصرف بیشتر پول مالیاتدهندگان برای کمکها یا بر عهدهگرفتن مسئولیت اخلاقی هر مرگی که اتفاق میافتد، یکی را انتخاب کند. هیچ یک از این دو گزینه، مطلوب نیست.
امریکا باید به اعمال فشارهای مختلف بر طالبان ادامه دهد. باید رهبری اجماع بینالمللی را که از طالبان میخواهد اقدامات خود علیه زنان را تغییر داده و به کنترل تروریسم کمک کند، ادامه دهد. امریکا میتواند در اعمال سیاستها و تحریمها ثابتقدم بماند و با این وجود فرصتی برای به رسمیتشناختن پیشرفتها بیابد، در صورتی که طالبان شایستهی آن باشد به آنان امتیاز دهد، و فضای تنفس بیشتری را برای اقتصاد افغانستان فراهم کند. فشار بر طالبان باید از آسیبرساندن به بیگناهان تفکیک شود.
شاید اگر امریکا این اقدامها -که دادن امتیازات اساسی به طالبان محسوب نمیشود- روی دست بگیرد، ما را اندکی در ایجاد زمینههای بیشتر گفتوگو و پیشرفت به پیش ببرد.