محرم ِ ممنوع و خطای روشنفکر گرفتار در انتزاع

امسال، حکومت طالبان در مناطق مختلف کشور محدودیت‌هایی بر مراسم دهه‌ی محرم وضع کردند و بعضی از روشنفکران و فعالان غیرمذهبی در فضای مجازی وضع این محدودیت‌ها را اقدامی درست دانستند. هرچند در افغانستان سنیان و شیعیان نگاه احترام‌آمیزی به ماه محرم دارند و کشته شدن نواسه‌ی پیامبر در کربلا را رویدادی ناگوار در تاریخ اسلام می‌دانند، مراسم محرم بیشتر به عنوان مراسم شیعیان افغانستان شناخته می‌شود. بنا بر این، آماج محدودیت‌هایی که طالبان بر این مراسم وضع کردند، نیز طبعا مردمان شیعه‌ی کشور هستند.

چرا بعضی از روشنفکران غیرمذهبی از این محدودیت‌ها استقبال کردند؟ پاسخ را می‌توان در تصوری یافت که این روشنفکران از دین، مذهب و مناسک مذهبی دارند. به نظر این افراد، دین افیون توده‌هاست و مانع از آن می‌شود که مردم جامعه‌ی اسلامی به آگاهی عصری برسند و حیات جمعی خود را با ابزارهای عقلانی و روش‌های مطمئن علمی بسامان کنند. این روشنفکران برای دین و مذهب و مناسک آن نقشی بسیار مخرب و واپسگرایانه قایل‌اند.

در چارچوب چنین تصوری، وقتی طالبان بر مراسم محرم محدودیت وضع می‌کنند، روشنفکران مذکور در این اقدام طالبان فرصتی برای تضعیف دین و فرآورده‌های فرسوده و مخرب آن می‌بینند. آنچه موضع این روشنفکران را حداقل در چشم خودشان به صورت مضاعف موجه‌ می‌سازد، کژرفتاری‌هایی است که بعضی از افراد مذهبی در ایام محرم از خود بروز می‌دهند: رفتارهایی نظیر زنجیرزنی، قمه‌زنی و مزاحمت صوتی برای شهروندان دیگر.

آن عده از روشنفکران غیرمذهبی که محدودیت‌های طالبان را مفید می‌دانند، سه نکته‌ی اساسی را فراموش می‌کنند:

یک- مذهب فقط مجموعه‌یی از باورها نیست

خطایی که این روشنفکران از دیدنش عاجزاند این است که مذهب پدیده‌یی فراتر از یک مشت عقاید است. اگرچه نقد عقاید مذهبی از الزامات هر جامعه‌یی است که بخواهد به سوی توسعه و آزادی مدنی حرکت کند، این عقاید فقط بخشی از پدیده‌ی مذهب هستند. اجزای دیگر مذهب همان عناصر سکولار در حیات جمعی مردم هستند که با عقایدشان درآمیخته‌اند و موقعیت عینی‌شان در مناسبات اجتماعی را تعیین می‌کنند. مثلا، یک مسجد یا مرکز مذهبی فقط جایی برای نماز خواندن و اجرای مناسک دینی نیست. محلی برای گردهم‌آیی، تصمیم‌گیری و نشانه‌سازی در مناسبات قدرت اجتماعی هم هست. با این حساب، وضع محدودیت بر مراسم مذهبی فقط کژرفتاری‌های بعضی از آدم‌های مذهبی در ایام محرم را هدف نمی‌گیرد؛ کل یک شبکه‌ی عینی از مناسبات اجتماعی قدرت‌ساز را نیز هدف می‌گیرد.

دو- طالبان در پی اصلاح کژرفتاری‌ها نیستند

طالبان وقتی محدودیت وضع می‌کنند، هدف‌شان این نیست که از عوارض و سویه‌های نامطلوب مذهب بکاهند و مناسک دینی را از کژروی‌ها بپیرایند. رفتارهای خود طالبان پر از کژروی و مردم‌آزاری است. طالبان با وضع محدودیت بر مراسم مذهبی کارکرد اجتماعی مذهب به عنوان یک پایگاه قدرت را هدف می‌گیرند نه بافت اعتقادی آن را.

سه- اجبار راه اصلاح نیست

اگر شیعیان و سنیان افغانستان از رادیکالیسم دینی و فرقه‌یی فاصله بگیرند، به صلاح مملکت است. اگر دین از حوزه‌ی مدیریت سیاسی کشور و نزاع قدرت دور شود و به رابطه‌یی میان فرد و باورهای معنوی او تبدیل شود، افغانستان کشور بهتری خواهد شد. اگر شیعیان با آگاهی و اختیار و اراده‌ی خود از مدار باورها و مناسک فرقه‌یی دور بروند، این دوری به نفع گسترش جامعه‌ی باز و مدنی خواهد بود. اما وقتی یک حکومت تصمیم می‌گیرد که از طریق اجبار مناسک مذهبی مردم را محدود بسازد، قضیه فرق می‌کند. اجبار طریق اصلاح نیست. ابزار سرکوب است.

روشنفکرانی که از محدودیت‌های طالبان بر مناسک مذهبی استقبال می‌کنند (تنها به این دلیل که در اجرای این مناسک کژرفتاری‌هایی هم رخ می‌دهند)، از موضع انتزاع ذهنی به ماجرا نگاه می‌کنند و تصویر کلان، یعنی نرمال شدن سرکوب حقوق مدنی، را از چشم می‌اندازند.