حسین رهیاب (بلخی)
قسمت اول
اشاره
این روزها به بهانهی اعلام فرصت جدید دولت ایران به مهاجران غیرمجاز برای خروج از این کشور که مربوط به اواخر دولت قبلی ایران میباشد، موجی در افغانستان ایجاد شده است که با توجه به نامشخص بودن سیاستهای دولت جدید ایران و تغییرات احتمالی کمی شتابزده مینماید. گرچه اعلام این فرصت مربوط به چندهفته قبل است؛ اما معلوم نیست که چرا مطبوعات و رسانههای افغانستان این روزها این مساله را به تحلیل و تفسیر گرفته اند؟ به هرصورت، این رویکرد رسانهای بهانهای شد برای نشر مقالهی زیر که نگاهی دارد به مهاجران و باقی قضایای مربوط به آن.
بیشتر کسانی که در مورد مهاجران مقیم ایران مطلبی مینگارند، کم و بیش در نوشتههای خود گرفتار تندروی و کندروی میشوند، در حالی که قضاوت انسان در مورد قضیهای به این بزرگی باید واقعبینانه و همهجانبه باشد؛ زیرا بیشتر افراد به دلیل عدم آگاهی و اشراف کامل به موضوع مورد بحث در نوع قضاوت خود فقط قادراند یک پلهی ترازو را بنگرند. بهتر است قضاوت در مورد مهاجران ساکن در ایران همهجانبه و خردمندانه باشد. مهاجران ساکن ایران از نویسندگان روشنفکر افغان و رسانههای کشور انتظار دارند با تبیین و تحلیل درست و واقعبینانهی وضعیت مهاجران، به دنبال ارائهی راهحلی برای پایان یافتن این معضل باشند. قضاوتهای جنجالی و شتابزده شاید برای رسانهها بد نباشد؛ اما برای مهاجران نفعی ندارد. در مورد مهاجران ساکن در ایران زمانی میتوان صحیح قضاوت کرد که اطلاعات و آمارهای مناسبی در اختیار باشد و انسان توان در نظر گرفتن جنبههای مختلف را داشته باشد و با عدم وجود منابع نوشتن در این زمینه بسیار سخت است. اما این توجیه نمیتواند بهانهی خوبی برای دوری از نوشتن باشد، پس با اعتراف به همهی ضعفهای خود، تلاش خواهم کرد نکاتی را در مورد مهاجران تقدیم کرده و سپس به جواب این سوال بپردازم که «مقصر واقعی در وضعیت فعلی مهاجران مقیم ایران کیست؟»
مهاجران غیر قانونی
معمولا مهاجران غیرقانونی به افراد مجردی گفته میشود که به صورت فصلی و غیرفصلی و برای کارگری و تأمین معاش به ایران میروند و عمدهی آنان توسط قاچاقچیان و از طریق استان سیستان و بلوچستان ایران وارد مناطق مرکزی این کشور میشوند. حقیقت این است که نه امروزه، بلکه از گذشتههای بسیار دور (تقریبا از زمانی که نفت در ایران کشف شد) مشکل اساسی دولت ایران با این افراد وجود داشته است و حقیقت تلختر دیگر این که رفت و آمد این افراد مشکلآفرین نیز میباشد و باید هم دولت افغانستان و هم دولت ایران در جهت حل این معضل فکر اساسی نموده و آن را برای همیشه حل کنند. افراد مجرد شامل اقشار مختلف و از مناطق گوناگون کشور میباشند و تعدادی از آنان فصلی بهایران مهاجرت میکنند و تعدادی نیز بر اثر شرایط اقلیمی و اقتصادی خود در افغانستان؛ همچون وجود خشکسالی و… و برخی هم برای دیدن اقوام و…
مشکلات ناشی از حضور قاچاقی این افراد در ایران عبارت است از:
1- رفت و آمد غیرقانونی و نقض حریم یک کشور:
براساس قوانین بینالمللی نقص حریم هرکشوری میتواند عواقب قانونی داشته باشد و کشورها حق دارند براساس قوانین خود از ورود و خروج افراد غیرمجاز جلوگیری نموده و در صورت لزوم این افراد را دستگیر و اخراج کنند و حتا این قانون در افغانستان نیز وجود دارد و در برخی از موارد از آن علیه اتباع غیرمجاز کشورهای دیگر استفاده میشود.
2- ایجاد زمینهی مساعد برای سودجویی قاچاقچیان:
قاچاق یک امر خلاف و غیرانسانی میباشد و هدف اصلی قاچاقچیان انسان نیز چیزی جز سودجویی نمیباشد. این افراد در بسیاری از موارد با فروختن گروههای انسانی به دیگران، رها کردن آنان، زندانی ساختن افراد و… دست به اعمال ضدبشری زده و مشکلات بسیاری برای هموطنانمان به وجود میآورند. در زمان طالبان نیز که بیشتر مهاجران را خانوادهها تشکیل میدادند، این افراد با گرو نگهداشتن زنان و دختران بیچارهی مهاجر، در قبال بدهی اولیای آنان، مصایب بیشماری را به بار آوردند.
3- مفقود شدن مهاجران:
از طرفی، قاچاقچیان این افراد را با وسایط نقلیهی نامناسب جابهجا کرده و در این نوع انتقال زمینه برای حوادث جادهای و… فراهم میباشد و در چندسال اخیر به کرات شاهد تصادمها و حوادث وحشتناک جادهای در سیستان و کرمان بودهایم که قربانیان آنها کسی جز مهاجران بدبخت نبودهاند؛ مهاجرانی که برای لقمهنانی خود را به قاچاقچیان بیرحم سپردهاند. در طول سالیان گذشته افراد زیادی یا در تصادمات کشته شدهاند، یا در تانکرهای حمل سوخت خفه شدهاند یا در مرز از بین رفتهاند و از آنجا کهاین افراد مدرک شناسایی هم ندارند، به احتمال زیاد برخی از آنان به عنوان افراد بیهویت دفن شدهاند و هنوز خانوادههای آنان چشم انتظار بازگشت عزیز سفر کردهیشان هستند که قرار بوده بروند، کار کنند و با دست پُر پیش خانوادهیشان باز گردند!
4- عدم اطلاع از تعداد افراد:
از آنجا که اسامی این افراد در هیچدفتری به ثبت نمیرسد، یکی از مشکلات عمدهی دیگر، عدم اطلاع از تعداد و مناطق حضور آنان است. همیشه در ایران ادعا میشود که حضور کارگران غیرقانونی باعث بیکاری ایرانیان شده و مشکل به وجود آورده است و روزنامههای ایران به این مسایل زیاد میپردازند، ولی امکان تکذیب آن وجود ندارد. مثلا روزنامهی خراسان روز یکشنبه 12 عقرب 1387 در صفحهی 6 با عنوان «اشغال 100 هزار فرصت شغلی توسط اتباع خارجی در سیستان و بلوچستان»، حدود یک سوم صفحه را به این موضوع اختصاص داده است. گرچه این آمار معمولا با اغراق همراه است، ولی همانگونه که کسی دقیقا نمیتواند تعداد این افراد را مشخص نماید، چنین اخباری را نیز نمیتواند رد یا تأیید کند، ولی براساس برخی از شواهد میتوان حدس زد که ممکن است تعداد کمتر از این مقدار باشد و شاید خیلی هم کمتر نباشد، خصوصا در شرایط و مقاطع خاص. از طرفی نیز اگر برای این افراد حوادثی پیش آید، هویت آنان مجهول مانده و به احتمال زیاد مفقودالاثر شده و برای خانوادههای منتظرشان بسیار مشکلآفرین میباشد.
5- احتمال انتقال برخی از عوارض:
همانگونه که بر اثر بازگشت بسیاری از مهاجران معتاد به مواد مخدر از ایران به افغانستان، مردم داخل کشور با پدیدهی اعتیاد آشنا شده و به آن آلوده گشتند، طبعا ورود افراد مریض از یک کشور به کشور دیگر، میتواند در بروز این مسایل تأثیر داشته باشد. در سال 80 و 81 در کابل ادعا میشد که ورود افراد آلوده به ایدز و… از کشورهای همسایه، افغانستان را تهدید میکند. هرساله در ایران نیز ادعا میشود که ورود افراد آلوده به وبا و… از افغانستان، مشکلاتی را در ایران به وجود میآورد و متأسفانه از آنجا که رفت و آمد افراد غیرمجاز بسیار زیاد است، امکان نفی آن نیز غیرممکن میباشد.
6- انجام کارهای خلاف:
از آنجا که رفت و آمد و سکونت این افراد غیرمجاز میباشد، انجام اعمال خلاف نیز توسط این افراد راحتتر امکان دارد و البته مشکلات زیادی را نیز ایجاد میکند. امروزه حضور اتباع افغانستان در زندانهای ایران بسیار به چشم میآید که عمدهی آنان شامل کسانی است که مهاجر غیرمجاز محسوب میشوند. عمدهی مشکلات ایجاد شده توسط آنان عبارت است از قمار، چاقوکشی، جعل اسناد، مسایل جنسی، آدمکشی، سرقت، آدمربایی، حمل مواد مخدر و… و البتهاین موارد شامل نمونههایی است که توسط پولیس کشف شده و به دادگاهها کشیده میشوند و…
7- بدنامی برای تمام مردم افغانستان:
کارهای انجام شده توسط این افراد و رفتار آنان در جامعهی ایران انعکاس بسیاری دارد و معمولا حضور افغانها در صفحهی حوادث روزنامههای ایران (نسبت به جمعیت افغانها در این کشور) پُررنگ، سنگین و غیر قابل تحمل میباشد (بهخصوص که در عناوین اخبار روزنامهها به ملیت آنان نیز اشاره میشود) و این برای بقیه هموطنان، خصوصا برای جوانان (دختران و پسرانی) که در ایران متولد شده و دارای هویت کاملا ایرانی میباشند، بسیار تحقیرآمیز است. امروزه عمدهی مهاجران مقیم ایران و خصوصا جوانان، افراد بسیار فهمیده، با شعور بالا و تحصیل کرده میباشند و کارهای خلاف و زشت برخی از اتباع کشور علاوه بر این که برای خود آنان نیز عواقبی دارد، به بدنامی همهی مردم و خصوصا کارگران زحمتکش، شریف، رنجور و مظلوم هموطن میانجامد و این فاجعهای است که دود آن به چشم همه میرود.
8- ایجاد زمینهی سو استفاده برای برخی از ایرانیان:
حضور غیرقانونی افراد و نیاز آنان به کار باعث میشود تا زمینه برای سو استفادهی برخی از کارفرمایان ایرانی فراهم شود و آنان با آگاهی از حضور قاچاق این کارگران، علاوه بر بهرهبرداری غیرانسانی از اتباع افغان، عدم پرداخت مزایا، عدم امکان بیمه برای آنان، عدم رسیدگی و پاسخگویی در قبال حوادث و… در مواردی از پرداخت دستمزد این افراد نیز خودداری کرده و میدانند که دست این کارگران از زمین و آسمان کوتاه میباشد. از طرفی در کل، شرایط کار برای این افراد در قبال مزد دریافتی، سخت و دشوار میباشد، ساعتهای طولانی کار و عدم تأمین امکانات ایمنی و رفاهی و بهداشتی از جملهی معضلات این کارگران است. از طرفی نیز میدانیم که در ایران از کارگران افغانی عموما در کارهایی استفاده میشود که یا ایرانیان تمایلی به انجام آن مشاغل ندارند، یا استفاده از نیروی ایرانی هزینههایی در بر دارد که برای کارفرما مقرون به صرفه نبوده، ولی استفاده از کارگران ارزان و مفت افغانی، سود کلانی خواهد داشت و به همین دلیل، دنبال کردن همان صفحهی حوادث روزنامهها میتواند ما را با حوادث تلخی روبهرو نماید.
دولت افغانستان و کارگران غیرقانونی
تصور میشود که به هرقیمت ممکن، باید از ورود و خروج غیرقانونی اتباع کشور جلوگیری به عمل آید؛ زیرا این روش علاوه بر این که غیرانسانی میباشد، برخلاف شأن و کرامت هموطنان بوده و بسیار تحقیرآمیز و حیوانی نیز به نظر میرسد و متأسفانه برای نسل فعلی به صورت یک عادت طبیعی نیز درآمده است. شخصا تصور میکنم که این روند زشت باید متوقف شده و نباید اتباع کشور برای یک لقمهنان مجبور شوند با تحمل آن شرایط، به هرپستی تن دهند. میدانیم که دفاع از حقوق شهروندان و کرامت و عزت انسانی آنان، از وظایف ابتدایی یک حکومت است و اگر دولتی نتواند این اقدام را انجام دهد، بهتر است محترمانه استعفا داده و خود را رسوا نسازد. به نظر میرسد میتوانیم این مشکل اساسی را در داخل کشور حل نموده و از تحقیر و پایمال شدن شخصیت جوانانمان در کشورهای همسایه جلوگیری نماییم. فقط باید عزم جدی داشته باشیم. برای حل این مشکل میتوان از راهکارهای زیر بهره جست:
1- اولین عامل، مقولهی ایجاد ثبات و امنیت در افغانستان است. این مقوله پایهی اساسی در حل همهی معضلات میباشد.
2- توجه به زیرساختهایی همچون انرژی، راه و… عامل مهم دیگر در حل این مشکل میباشد.
3- جذب سرمایهی داخلی و خارجی که در افغانستان زمینهی خوبی دارد، کشور را تبدیل بهیک قطب بزرگ اقتصادی و فرهنگی خواهد کرد.
4- بهرهمندی از قابلیتهای فراوان کشور؛ همچون کوههای بکر، طبیعت سالم و دیدنی، یخچالهای طبیعی، مراکز توریستی و تاریخی و… به تنهایی میتوانند نه فقط برای مردم افغانستان ثروت و مکنت به ارمغان آورند، که کشور را به یک مرکز بزرگ کاریابی برای مردمان دیگر کشورها نیز تبدیل نماید. این بستگی به تأمین شرط اول و مدیریت صحیح، کمی عقل و شعور و باز کردن دروازههای افغانستان بر روی دیگران دارد. رفتاری که چین و و عربهای صحرا نشین امارات تعقیب کردند، میتواند درسی برای ما نیز باشد.
5- حتا اگر در داخل کشور زمینهای برای حل این معضل نباشد، میتوان با استفاده از روابط خوب افغانستان با کشورهای دیگر و نیاز بسیاری از کشورها به کارگر، هم مشکل اقتصادی کارگران را حل کرد، هم مشکل همسایگان را، هم عزت و کرامت اتباع کشور را حفظ کرد و هم با ورود ارز به کشور، موجب رونق اقتصادی شد. کافی است ما بخواهیم و ارادهی جدی برای حل این مشکل داشته باشیم، مطمئن باشید که نه فقط این نوع مشکلات کوچک، که مسایل و مشکلات بزرگ را نیز حل خواهیم کرد.