[یادداشت اطلاعات روز: اطلاعات روز دیدگاههای مختلف در مورد مسائل گوناگون جامعهی افغانستان را بازتاب میدهد. این دیدگاهها لزوما منعکسکنندهی نظر و موضع اطلاعات روز و گردانندگان آن نیستند. اطلاعات روز فقط مجالی برای بیان دیدگاهها فراهم میکند و دربارهی دیدگاههای وارده نفیا و اثباتا موضعگیری نمیکند. تمام دیدگاههای بیانشده در مقالات و یادداشتها و صحتوسقم ادعاهای مطرحشده به خود نویسندگان مربوط است. اطلاعات روز از نقد دیدگاههای منتشرشده در بخش مقالات وارده نیز استقبال میکند]
شبکه حقانی چه سهم و صورتی از قدرت را در حکومت طالبان میخواهد؟ حقانیها و شبکهی تحت فرماندهیشان بارها به رسانهها گفتهاند که چیزی بهنام «شبکه حقانی» وجود ندارد و آنان همراه با طالبان دیگر یک دست و همنوا تابع یک امارت و امیرالمؤمنین طالبان هستند. اما در عمل شواهد کافی وجود دارد که شبکه حقانی در تلاش است تا خود را مجزا از بدنهی سنتی طالبان تعریف کند. در دور اول حاکمیت این گروه نیز با آنکه جلالالدین حقانی بهعنوان یکی از وزرای رژیم طالبان معرفی میشد، ولی تمامی اقدامات نظامی، مردمی و روابطاش مستقل اجرا میگردید.
در حکومت کنونی طالبان، حقانیها خود را فاتح کابل دانسته و آنچه را تا اکنون دریافت نمودهاند، به نحوی کمتر از استحقاق جهاد و زحمات شان میدانند. این شبکه که در دور اول طالبان یک وزیر داشت، اکنون حداقل سه وزارت را در اختیار داشته و نفوذ گستردهای در دادگاه عالی طالبان دارد. در نخستین روزهای حضور دوبارهی طالبان، ملا هبتالله طی فرمانی بیشترین صلاحیت ممکن را به وزارت داخله انتقال داد. اکنون سراجالدین حقانی، پسر جلالالدین حقانی (بنیانگذار این شبکه) با آنکه بعضی اوقات از جانب تیم قندهار در تعیینات والیان و فرماندهان امنیتی ولایتها نادیده گرفته میشود، ولی نفوذ ساختاری بیش از حد تا سطح ولسوالیها دارد.
در این نوشته برخی نشانهها از اینکه حقانیها در تلاش رسیدن به هرم قدرت و پسزدن شاخهی درانی قندهاری به رهبری ملا هبتالله میباشند را بررسی و برجسته مینمایم.
معلومات مختصر دربارهی شبکه حقانی
شبکه حقانی، همواره سعی داشته تا فعالیت خود را در زیر چتر گروههای مثل حزب اسلامی مولوی یونس خالص و طالبان عملی نماید. باوجود اینکه از لحاظ ساختاری این شبکه با رهبری جلالالدین حقانی، یکی از فرماندهان بیرحم و مورد پسند امریکا در زمان جهاد افغانستان برعلیه اتحاد جماهیر شوروی، مربوط به حزب اسلامی بود ولی نشانههای برجسته وجود داشت که بخش زیادی از فعالیتهای جهادی خود، از جمله تأمین ارتباط با عبدالله عزام، اسامه بن لادن، رهبر شبکه القاعده، شیخهای ثروتمند عرب (که منجر به ازدواج وی با یک دختر عرب یمنی نیز شد)، استخبارات ایالات متحده امریکا و برخی دیگر از کشورهای عربی و غربی را بهطور مستقل انجام میداد. او توانست بهطور غیررسمی با آنکه چتر بزرگ سیاسی برای خود داشت، در سال ۱۹۸۰ شبکهی خانوادگی خود را که ابتدا متشکل از سران قبیلهی زدران بودند در پاکستان تشکیل دهد.
شبکه حقانی نقش فیصلهکن در سقوط خوست در سال ۱۳۷۰ و بیرونراندن نیروهای دولت داکتر نجیب از این ولایت را داشت. سقوط خوست را میتوان نقطه عطف در سراشیبی قراردادن دولت نجیب به سمت سقوط عنوان نمود.
جلالالدین حقانی تا شکست دولت نجیب یکی از افراد مورد علاقهی استخبارات امریکا دانسته میشد که محبوبیت و علاقهی خاص او در نزد شبکههای استخباراتی امریکا و پاکستان را مدیون قصاوت قلب اعضایش در کشتار و فکرهای بکر آنان در چگونگی اجرای حملات تروریستی باید دانست. او بهطور مستقل بیشترین امکانات مادی و تسلیحاتی را در جریان جهاد از امریکا و غرب دریافت مینمود.
با پیروزی مجاهدین، برای مدتی وی از جانب حزب اسلامی مولوی خالص بهعنوان وزیر عدلیه معرفی شده بود، اما این پیراهن را برای خود کوچک دانسته و در سال ۱۳۷۵ به طالبان پیوست.
با آنکه افراد پرشماری از این شبکه در جریان جنگ داخلی افغانستان بعد از سقوط دولت نجیب در کنار گروههایی مثل حزب اسلامی گلبدین حکمتیار و حزب اتحاد اسلامی سیاف میجنگیدند، اما حقانی هیچگاه بهعنوان یک طرف درگیری در جنگهای داخلی، بهویژه در کابل قد علم نکرد. او به درستی میدانست که با حضور رهبران پرنفوذ و تمامیتخواهی مثل گلبدین حکمتیار و رسول سیاف، چیزی از این خوان نصیباش نمیشود. حقانیها با افراد سرسخت خود که شقاوت و بیرحمی در مقابل دشمن را آموخته و بهعنوان یک اصل در جنگهای خود تعین نموده بودند، توانست وزنهی زیادی را در جبههی طالبان بهوجود آورد. جلالالدین حقانی بهعنوان فرد شماره دوم طالبان بعد از ملاعمر دانسته میشد. بنا بهگفتهی تعدادی از افراد آگاه، ملاعمر بهدلایل مختلف، از جمله تواناییهای برجستهی نظامی این شبکه، سخنان حقانی را در بسیاری تصامیم خود ملاک قرار میداد، از جمله در زمینهی تسلیمی اسامه بن لادن به امریکا. بعضی رسانهها از قول منابع آگاه در درون طالبان نوشته است که این تصمیم بر اساس تأکیدهای جدی جلالالدین حقانی از سوی ملاعمر اتخاذ گردیده بود.
حقانی با شکست مجاهدین از کابل و ایجاد دولت طالبان، با آنکه در جایگاه معاون رهبری قرار داشت، بهعنوان وزیر اقوام و قبایل طالبان نیز منسوب شد. او از این فرصت بهمنظور تداوم سلطه و روابط خود بر افراد و ساحات مرزی میان افغانستان و پاکستان که در واقع خواستگاه و پایگاه جهادگرایان بینالمللی دانسته میشود به درستی استفاده نمود و روابط خود را با آنجا بهطور مداوم حفظ نمود.
حقانی با سقوط رژیم طالبان دوباره به نقاط مرزی میان افغانستان و پاکستان فرار نمود. شبکه حقانی با توجه به ساختار و تعالیم منحصر به فردی که دارد، توانست برعلاوهی حفظ بخش بزرگ نیروی خود، بهویژه فرماندهان ارشد شان، روابط خود را با جهادگرایان بیرون از افغانستان از طریق تجارت غیرقانونی اسلحه، مواد مخدر و پولشویی حفظ نماید.
شبکه حقانی تحت تأثیر ایدئولوژی مذهبی دیوبندی قرار داشته و مسیر جهادگرایی و بعدا تروریسم مذهبی خود را با اندوختههای از این ایدئولوژی تداوم بخشید. اکنون شبکه حقانی با توجه به امکانات فراوان مالی از طریق منابع تمویل جهادگرایی، مواد مخدر، سلاح غیرقانونی و استخبارات بعضی کشورها، منحصر به خانوادهی حقانی و قوم زدران نمانده است، بلکه افراد زیادی از اقوام دیگر پشتونها و حتا اوزبیکها و تاجیکها نیز بهعنوان فرماندهان اجرایی -البته نه در سطح تصمیمگیری- با آنان پیوسته است. رهبری این گروه را بعد از مرگ جلالالدین حقانی، فرزند ارشداش، سراجالدین حقانی به عهده دارد.
شبکه حقانی در دودههی جمهوریت کجا بود؟
شبکه حقانی چندین پایگاه آموزشی در مناطق مختلف ایالت خیبرپختونخواه پاکستان، بهویژه در مناطق وزیرستان که در همسایگی نزدیک به پایگاه سنتی و قومی حقانی یعنی حوزهی موسوم به لوی پکتیا (خوست، پکتیا و پکتیکا) در اختیار داشت. این شبکه برای آموزش جهادگرایان جوان نه تنها شهروندانی از افغانستان بلکه از پاکستان، کشمیر، هندوستان و بعضی کشورهای عربی، کشورهای آسیای میانه و اویغورهای چین جلبوجذب میکرد. رهبری این شبکه بهطور آزادانه در شهرهای مختلف پاکستان تا کشمیر و بنا به بعضی اطلاعات استخباراتی، با اسناد هویت جعلی یکی از کشورهای همسایه به کشورهای عربی نیز سفر میکرد.
تعدادی از رهبران شبکه حقانی در جریان بیست سال گذشته، توسط حملات هوایی یا زمینی نیروهای امنیتی و دفاعی افغانستان یا مستقلانه توسط نیروهای بینالمللی هدف قرار گرفته و کشته شدهاند. در این میان دو نفر از رهبران ارشد این گروه بهنامهای انس حقانی و حافظ رشید توسط نیروهای دولت افغانستان بازداشت و محاکمه گردیده بودند.
سراجالدین حقانی خود نیز یکبار توسط نیروهای دولتی بازداشت گردیده بود ولی بهدلیل اطلاعات محدود در مورد وی یا احتمالا فشارهای سیاسی، بهطور مرموز از بند رها شد.
در دوران دودههی جمهوریت، شبکه حقانی خطرناک و پرتلفاتترین حملات تروریستی شهری را در کابل، ننگرهار، خوست، پکتیا، لوگر، پکتیکا، غزنی، زابل و میدانوردک انجام داده که در ذیل برخی از نمونههای آن را درج نمودهام:
شماره | محل و نوع حملهی تروریستی | تاریخ |
۱ | حمله به سفارت امریکا واقع در حوزهی دهم شهر کابل | ۱۳۹۰ |
۲ | انفجار موتربمب بزرگ در چهارراهی ذنبق واقع در حوزهی دهم شهر کابل | ۱۰ جوزا ۱۳۹۶ |
۳ | انفجار بمب و قتل بیرحمانهی کارمندان موبیگروپ در حوزهی ششم شهر کابل | ۳۰ جدی ۱۳۹۴ |
۴ | حملهی تهاجمی به هتل سرینا واقع در حوزهی دوم شهر کابل | ۲۶ جدی ۱۳۸۶ |
۵ | حملهی تهاجمی و انفجار در هتل انترکانیننتال واقع در حوزهی چهارم شهر کابل | ۱۳۹۶ |
۶ | انفجار موتربمب بالای نیروهای پیارتی پولندیها در غزنی | ۶ سنبله ۱۳۹۲ |
۷ | انفجار موتربمب بالای میدان هوایی جلالآباد | ۱۲ قوس ۱۳۹۱ |
۸ | انفجار موتربمب در حوزهی ششم شهر کابل | ۱۱ حوت ۱۳۹۵ |
۹ | انفجار موتربمب و حملهی تهاجمی در مرکز آموزشی رجال برجستهی امنیت ملی در پل محمودخان واقع در حوزهی اول شهر کابل | ۱ حمل ۱۳۹۵ |
۱۰ | انفجار موتربمب و حملهی تهاجمی بالای کمپ «گرین ویلیج» در ساحهی حوزهی نهم شهر کابل | ۲۵ جدی ۱۳۹۷ |
۱۱ | انفجار موتربمب و حملهی تهاجمی بالای کمپ «جی۴اس» در حوزهی نهم شهر کابل | ۷ قوس ۱۳۹۷ |
۱۲ | حملهی موتربمب بالای سفارت هندوستان در حوزهی دوم شهر کابل | ۱۷ سرطان ۱۳۸۷ |
۱۳ | انفجار انتحاری در صف ورودی دانشجویان اکادمی پولیس واقع در حوزهی پنجم شهر کابل | ۱۶ اسد ۱۳۹۴ |
۱۵ | حمله بالای میدان هوایی حامد کرزی توسط پرتاپ هاوان از ساحهی یکهتوت حوزهی نهم شهر کابل | ۵ میزان ۱۳۹۶ |
۱۶ | انفجار موتربمب و حملهی تهاجمی بالای وزارت فواید عامه واقع در حوزهی شانزدهم شهر کابل | ۳ جدی ۱۳۹۷ |
۱۷ | انفجار موتربمب و بمب بشکهای بر مکتب سیدالشهدا واقع در حوزهی سیزدهم شهر کابل | ۱۸ ثور ۱۴۰۰ |
۱۸ | حملهی مسلحانه بالای شفاخانه نسایی ولادی دشت برچی واقع در حوزهی سیزدهم شهر کابل | ۲۳ ثور ۱۳۹۹ |
۱۹ | اختطاف و ترور جواد ضحاک، رییس وقت شورای ولایتی بامیان در دره غوربند ولایت پروان | ۱۷ جوزا ۱۳۹۰ |
۲۰ | انفجار انتحاری و ترور جنرال رازق، قوماندان امنیهی قندهار در تعمیر مقام ولایت قندهار | ۲۶ سرطان ۱۳۹۰ |
۲۱ | ترور احمدولی کرزی، رییس وقت شورای ولایتی قندهار در شهر قندهار | ۲۳ سرطان ۱۳۹۰ |
۲۲ | انفجار بمب در میدان ورزشی والبیال در ولسوالی یحییخیل ولایت پکتیکا | ۲ قوس ۱۳۹۰ |
۲۳ | حملهی موتربمب در سرک وزارت داخله در مقابل شفاخانه جمهوریت واقع در حوزهی دوم شهر کابل | ۷ دلو ۱۳۹۶ |
موارد فوق نمونهی چند از حملات پیچیده و خطرناکی میباشد که بهباور نهادهای کشفی در زمان حکومت پیشین، شبکه حقانی بهطور مستقیم آنها را انجام یا در اجرایشان تبانی برجسته با گروههای کوچک از میان طالبان داشته است.
شبکه حقانی با حملات پیچیده، هدفمند و مرگآفرین با تلفات انسانی سنگین که بتواند تعداد زیادی را قربانی نموده و توجه عمومی در سطح ملی و بینالمللی را به تواناییاش جلب نماید، معروف است. این گروه دستکم در دودههی گذشته -طوری که در فوق نیز تذکر یافت- بیشتر در بزرگشهرها حملات تروریستی خود را اجرا نموده و در جرایم سازمانیافتهی دیگر مانند تولید، تورید، پروسس مواد مخدر، قاچاق و فروش غیرقانونی سلاح، اختطاف، گروگانگیری، راهزنی و باجگیری از سکتور خصوصی دست بالا داشت.
سراجالدین حقانی که بهطور رسمی بعد از فوت پدرش در سال ۱۳۹۷، رهبری این شبکه را با گرفتن لقب خلیفه به عهده گرفت، استراتژی پدر را موبهمو تعقیب و به گسترش بیشتر تروریسم و ساحهی نفوذ شبکهی خود پرداخت. شبکه حقانی در سالهای اخیر با وجود اینکه خواستگاه سنتیاش حوزهی ولایتهای شرقی بود را در ولایتهای میدانوردک و لوگر بهمنظور فشار و دسترسی بیشتر به اهدافی در کابل گسترش داد. شبکه حقانی موفق شده بود تعداد زیادی از جوانان شامل مدرسهی دینی در ولایتهای میدانوردک، لوگر، پکتیا، خوست و پکتیکا را در صفوف انتحاری خود جذب نماید. در سالهای اخیر تعداد قابل توجهی از انتحاریهای این شبکه را نوجوانان و جوانان فریبخورده از ولایت میدانوردک، بهویژه ولسوالی سیدآباد آن تشکیل میداد که همه در مراکز آموزشی و شستوشوی مغزی حقانی تعلیم دیده بودند.
باری سراجالدین حقانی در یک سخنرانی خود در سفری که در ماه حوت ۱۴۰۰ به ولایت قندهار داشت، اعتراف نمود که تنها هزار و ۵۰ نفر از اعضای گروه او (شبکه حقانی) در دودههی گذشته حملات انتحاری انجام دادهاند. با آنکه حملات انتحاریی که توسط این شبکه طرح و اجرا گردیده در نوع خود پرتلفاتترین حملات طی دودههی گذشته تلقی میگردد، اگر حد اوسط قربانیان (کشته و زخمی) هر کدام از انتحاریها را ۲۰ نفر در نظر بگیریم، دستکم ۲۱ هزار نفر بر اثر حملات مستقیم افراد انتحاری این گروه قربانی شدهاند.
آیا حقانیها دنبال رهبری طالبان هستند؟
بر اساس یافتههای من از چند منبع در وزارت داخلهی طالبان، سراجالدین حقانی معمولا کمترین حضور را در وزارت داخله برای اجرای امور رسمی دارد. امور رسمی را به معین اداری این وزارت، مولوی ذینالله عابد و رییسدفتر خود محول ساخته است. او بیشترین وقت خود را در ملاقاتهای خصوصی و جمعی با سران اقوام، فرماندهان جهادی و خارجیها میگذراند.
بررسیهای من نشان میدهد که سراجالدین حقانی بهعنوان وزیر داخله کمترین یا در واقع هیچ در جلسات کابینهی طالبان در ارگ تحت ریاست مولوی محمدحسن آخوندزاده و مولوی عبدالکبیر حضور نداشته است. این نشان میدهد که او تمایلی به اطاعت، حداقل از رهبری کنونی اجرایی طالبان ندارد. با وجود ممنوعیت نشر پیامهای عیدی جداگانه، علاوه بر پیام امیرالمؤمنین این گروه، سراجالدین حقانی و سایر اعضای این شبکه بهطور اشکارا پیامهای تبریکی عیدی خود را تصویری و نوشتاری منتشر نمودهاند. او نماز عید را اکثرا جداگانه برگزار نموده و معمولا در سفرهای رسمی در ولایتها هیچ یک از رهبری طالبان او را همراهی نمیکند.
سراجالدین حقانی ظاهرا در مقابل لقب امیرالمؤمنین، برای خود لقب خلیفه را انتخاب نموده و در تمامی مکاتبات رسمی وزارت داخله از وی به همین عنوان، با اضافه نمودند کلمهی صاحب (خلیفه صاحب) یاد میشود.
حقانی طی دو سال گذشته دستکم در ۲۱ ولایت سفر داشته که در هر کدام آن علاوه بر بازدید از ادارات حکومت محلی، در جلسات متعدد عمومی و خصوصی، سران قومی و فرماندهان جهادی را ملاقات نموده و بر اساس اطلاعاتی که من دارم، برای برخی از این افراد پول و هدایای دیگر نیز داده است. او در بعضی سفرهای خود اقدامات نمادین بهمنظور جلب توجه بیشتر اعضای میانرتبه و پایینرتبهی طالبان نیز نموده است. مثلا در سفر به ولایت جوزجان جلسهی خود را در قصر مارشال دوستم برگزار نمود. وقتی در مزار شریف سفر داشت، به دشت لیلی رفت و آنجا در مقابل همه گریست. در هتل انترکانتیننتال که روزگاری شاهد بدترین حملهی گروهی این شبکه بود، خانوادهی انتحاریهای شبکهی خود را مهمانی داده و از فرزندان آنان که موفق به انجام انتحار شده بودند قدردانی نموده و ضمن توزیع پول نقد، به آنان وعدهی توزیع یک باب خانه را در کابل داد.
سفرهای سراجالدین حقانی به ولایتها
شماره | ولایت | تاریخ |
۱ | بامیان | سنبله ۱۴۰۲ |
۲ | دایکندی | سنبله ۱۴۰۲ |
۳ | جوزجان | جوزا ۱۴۰۲ |
۴ | بلخ | جوزا ۱۴۰۲ |
۵ | تخار | جوزا ۱۴۰۲ |
۶ | ننگرهار | سنبله ۱۴۰۲ |
۷ | لغمان | اسد ۱۴۰۲ |
۸ | پکتیا | سنبله ۱۴۰۲ |
۹ | ارزگان | اسد ۱۴۰۲ |
۱۰ | سمنگان | جوزا ۱۴۰۲ |
۱۱ | غور | سنبله ۱۴۰۲ |
۱۲ | فاریاب | جوزا ۱۴۰۲ |
۱۳ | قندوز | جوزا ۱۴۰۲ |
۱۴ | سرپل | جوزا ۱۴۰۲ |
۱۵ | بغلان | جوزا ۱۴۰۲ |
۱۶ | لوگر | دلو ۱۴۰۱ |
۱۷ | پکتیکا | دلو ۱۴۰۱ |
۱۸ | خوست | دلو ۱۴۰۱ |
۱۹ | قندهار | اسد ۱۴۰۱ |
۲۰ | هلمند | اسد ۱۴۰۱ |
۲۱ | هرات | اسد ۱۴۰۱ |
حقانی در سفرهای ولایتی خود در ولایتها، بهویژه ولایتهایی که نفوذ سنتی دارد (خوست، پکتیا، پکتیکا و لوگر)، تنها با بازدید از مرکز ولایتها و ساحه حوزهی کاری وزارت داخله اکتفا نکرده بلکه به ولسوالیها نیز رفته و با مردم دیدوبازدید مینماید. وی حتا یکبار مارکس پودزل، معاون سیاسی دفتر یوناما در کابل را برای ملاقات به خوست وعده گذاشت و وی را در آن ولایت در یک مهمانخانهی شخصی ملاقات نمود.
حقانی با آنکه یک کندک از انتحاری در قرارگاه وزارت داخله دارد، تلاش میکند در صحبتهایش از زندگی مدنی، برادری و همزیستی مسالمتآمیز سخن به میان آورد. او برادر کوچک خود، انس حقانی که بدون هیچ سمت رسمی همه کارهی وزارت داخله نیز تلقی میشود، موظف ساخته با برگزاری و اشتراک در نشستهای فرهنگی، مشاعره و دیدوبازدیدهای خصوصی با فرهنگیان و اصحاب رسانه، از مسیر قدرت نرم نیز نفوذاش را در میان بخش دیگری از جامعه گسترش دهد.
اینها را میتوان نشانههای بارز از بلندپروازی حقانیها برای رسیدن به هرم قدرت سیاسی، مذهبی و نظامی رژیم طالبان دانست. این نشانهها به ما میگوید که روزهای نهچندان دور حقانی برای ازبینبردن رقبای داخلی خود تا سرحد حذف فیزیکی آستین برخواهد زد.