نویسنده: جیمز استاوریدیس، رییس دانشکدهی فلیچر (حقوق و دیپلماسی) در دانشگاه تفتس
برگردان: جواد زاولستانی
منبع: فارین پالیسی
در سال 1842 ارتش بریتانیا شاید متحمل ویرانکنندهترین شکست در تاریخ شد. جنرال الفنستون در سرمای زمستان با بیست هزار سرباز بریتانیایی، خانوادههای آنها و دیگر همراهانشان با حالت زاری از کابل عقبنشینی کردند و میخواستند از راه کوهها خود را نخست به جلالآباد و سپس به هند برسانند. پس از آغاز یک شورش در کابل، به آنان وعده داده شده بود که راه برگشت برای آنان امن خواهد بود. اما در مسیر راه قتل عام شدند: مشهور است که تنها داکتر ویلیام برایدن خود را به جلالآباد رساند تا داستان این شکست را بیان کند. یک سده پیش، شکست در افغانستان چنین معنایی داشت.
با وجود تمام تصویرسازیهای خیالی در دو هفتهی گذشته در بارهی سرنوشت تاریک افغانستان پس از پایان مأموریت رزمی ناتو و بستهشدن پایگاههای رزمیاش در افغانستان، داستان امروز متفاوت است. با آنکه حملهها در پایتخت و دیگر بخشهای کشور افزایش یافته، احتمال اینکه نیروهای امنیتی افغانستان بتوانند شورش طالبان را کنترول کنند، بیش از هر زمانی قوت گرفته است. نیروهای امنیتی افغانستان توسط15000 سرباز ائتلاف از 42 کشور (با گذشت زمان شاید بیشتر شوند) حمایت میشوند.
این دیدگاه تکراری که طالبان سوار بر تویوتاهایشان بهراحتی وارد کابل خواهند شد، محتمل به نظر نمیرسد. احتمال دارد این جنگ افغانستان تا مدتی دوام یابد؛ اما با امیدواری میتوان گفت که پایان این جنگ با جنگ افغانستان با بریتانیا و شوروی در قرن گذشته متفاوت خواهد بود.
کلید رسیدن به یک نتیجهی منطقی موفقانه به سه چیز وابسته خواهد بود: نخست، به عزم مردم افغانستان به تداوم و حفظ دستآوردهایشان در عرصههای آموزش، صحت، حقوق زنان و رفاهی که آنان در یک دههی گذشته به آن دست یافتهاند؛ دوم، به کمکهای مالی جامعهی بینالمللی، بهویژه حمایت از نیروهای امنیتی ملی افغانستان؛ و سوم، به رهبری سیاسی رییس جمهور اشرف غنی و رییس اجرائیه (اساسا نخستوزیر) عبدالله عبدالله. برای ارزیابی واقعبینانه، به تمام سه مورد ذکرشده نگاهی میاندازیم تا دریابیم که وضعیت با آنچه در سرخط رسانهها جای میگیرد، متفاوت است.
نخست، دستآوردها در بهبود کیفیت زندگی مردم افغانستان واقعی و قابل توجه است.
سطح متوسط عمر از 42 سال به 62 سال رسیده است. این دستآورد در یک دهه بلندترین نمونهی ثبت شده توسط ملل متحد است. میزان مرگومیر مادران و نوزادان پایین آمده و دسترسی به خدمات صحی از ده درصد به 65 درصد رسیده است. پیش از حملهی ایالات متحده بر افغانستان، کمتر از یک میلیون پسر به مکتب میرفتند؛ اما امروز نزدیک به 7 ملیون کودک به مکتب میروند و 40 درصد آنان را دختران تشکیل میدهند. در نتیجه، میزان باسوادان خیلی زود افزایش مییابد و امروز جوانان افغانستان در داخل و بیرون از کشورشان در دانشگاهها درس میخوانند. نظرسنجی تازهی جامعهی آسیا (Asia Society) دریافته است که بیشتر از 60 درصد مردم افغانستان فکر میکنند که کشور شان در مسیر درستی در حرکت است و انتخابات اخیر آزاد و منصفانه بوده است و به رهبری اشرف غنی و عبدالله اوضاع بهبود خواهد یافت. همچنان این نظرسنجی دریافته است که 90 درصد مردم به ارتش و 70 درصد آنان به پولیس کشورشان احترام دارند.
این دستآوردها واقعی و ملموس اند و بهآسانی از دست نمیروند. همچنان مردم افغانستان هیچ علاقهای به طالبان ندارند و در هیچ نظرسنجی محبوبیت آنان از ده درصد بالا نبوده؛ در حالی که بهصورت عموم، محبوبیت حکومت افغانستان 60 درصد بوده است.
دوم، وضعیت امنیتی و کارکرد نیروهای امنیتی افغانستان آنقدر که در گزارشها بازتاب مییابد، بد نیست. با آنکه حملههای طالبان زیاد است و در جنوب و شرق کشور مناطقی اند که در آن نفوذ طالبان در حال افزایش است، نیروهای امنیتی افغانستان سقوط کامل را تجربه نکردهاند؛ در حالی که در عراق چنین اتفاقی افتاده است. تفاوت آن است که حضور دوامدار مشاوران و آموزگاران ائتلاف؛ درجهی بالاتر ظرفیت رهبری ارشد افغانستان؛ بهصورت عموم، توانایی ضعیف شورشیان طالب و پشتیبانی مالی و تجهیزاتی ائتلاف اوضاع را تغییر دادهاند. 48 کشور که در فراهم کردن سربازان ائتلاف سهم میگیرند و 15000 سرباز در مأموریت آیساف، به عملیات حمایت قاطع (Operation Resolute Support) خواهند پیوست. با بیشتر از 350 هزار سرباز اردوی ملی و اعضای پولیس و ادامهی روند استخدام سربازان جدید، نیروهای دولتی قوت خواهند گرفت. این در حالی است که حضور مشاوران و آموزگاران و همزمان حمایت مالی از آنان ادامه خواهد داشت.
سوم، البته پرجنجالترین آن، اوضاع سیاسی است. بعد از مبارزات پرآشوب و درازمدت انتخاباتی، اشرف غنی در دور دوم انتخابات از عبدالله عبدالله پیشی گرفت و انتخابات به دلیل اتهامهای تقلب گسترده، از اعتبار افتاد. با آنکه چالشها و مشکلات بین این دو رقیب تا هنوز ادامه یافته و آنان نتوانستهاند وزیران کابینهیشان را معرفی کنند، انتقال مسالمتآمیز قدرت از حامد کرزی، نقطهی قوت امیدواری است. ادارهی جدید، دفعتا و با اشتیاق، موافقتنامهی حضور درازمدت سربازان ناتو در افغانستان را با آن سازمان امضا کرد. این موافقتنامه، امیدواریها برای همکاریهای سودمند را افزایش داد. با در نظرداشت دشمن مشترک که عبارت از طالبان است، اشرف غنی تلاش ورزیده است که روابط با پاکستان را بهبود بخشد.
البته مشکلات جدی و چالشهای بزرگ بر سر راه قرار دارند. جدیتر از همه، تأثیر فرسایندهی فساد جاری، حضور عظیم مواد مخدر در اقتصاد این کشور و بیثباتی در امتداد مرز با پاکستان است. با این وجود، گزینههایی را که طالبان پیشکش میکنند، هیچ یک از این مشکلات را حل نمیکنند و مردم افغانستان و حامیان بینالمللی آنها این را میدانند. پس به این دلیل، سر ترازو به نفع حکومت افغانستان برای رسیدن به نتیجهای، سنگینی میکند.
پس ما باید چه کار کنیم؟ ما چطور میتوانیم از عقبنشینی نوع لرد الفنستون جلوگیری کنیم؟ این بار عقبنشینی توسط هلیکوپتر و هواپیماهای ترانسپورتی نوع C-17 انجام خواهد شد. پس به این چهار ساحه توجه عاجل صورت گیرد.
1. حفظ حمایت بینالمللی و به رسمیت شناختن این واقعیت که ائتلاف خودش مرکز ثقل مهم است. ایجاد مأموریت در ادامهی مأموریت پایانیافتهی ناتو که حمایت قاطع نام گرفته است، حیاتی است.
تعیین یک ضربالاجل جزمی برای بیرون کردن سربازان ایالات متحده و ناتو از افغانستان، غیرضروری است و تأثیر معکوس خواهد داشت. تلفات سربازان ائتلاف خیلی پایین آمده است، مردمان کشورهای اعضای ائتلاف خاموش اند و باری را که 15000 سرباز به دوش میکشند، خیلی سبکتر از باری است که در اوج جنگ، 142000 سرباز حمل میکردند. چنان که ما در عراق شاهد آن بودیم، حضور سربازان ائتلاف حیاتی است و باید آنان تا زمانی در افغانستان باقی بمانند که ما و مردم افغانستان به توافق برسیم که اکنون زمان مناسب برای بیرون شدن آنهاست.
2. کار با حکومت افغانستان برای کاهش فساد که یکی از دلایل اصلی نارضایتی مردم افغانستان از حکومت است. نظرسنجی جامعهی آسیا آشکارا نشان میدهد که این مشکل چقدر ویرانکننده است. با آنکه دههها وقت خواهد گرفت، با فراهم کردن مربی، داور، مشاوران قضایی و بازجویان قوی، میتوان فساد فراگیر را کاهش داد.
3. حمایت از اقتصاد افغانستان، بهویژه با فراهم کردن کشت بدیل؛ مانند سیب، گندم و انار بهجای تریاک. اما ساختن زیربنا برای استفاده از ذخایر 2 تا 3 تریلیون دالری مس، کوبالت، نکل، طلا، عناصر کمیاب زمینی و لیتیم میتواند در آینده اقتصاد افغانستان را خیلی قوی سازد.
4. ایجاد روایت و منطقی برای ارتباطات استراتژیک هم در افغانستان و هم در کشورهای عضو ناتو که هدف آن نشان دادن واقعیتهای افغانستان باشد. اکنون سال 1842 نیست و فاجعهی هولناکی در نزدیکی ما اتفاق نمیافتد. آیا ممکن است همهچیز بههم بریزد؟ البته. اما اگر ما صبر کنیم و به حمایت خود از مردم افغانستان از طریق ائتلاف بینالمللی ادامه دهیم، به موفقیت بزرگتری دست خواهیم یافت. ما نباید برای انجام این کار، با بدترین ترسهای خود مشوره کنیم.