سه هفته پیش، پیش از آنکه تصمیم بگیرم گزارشی در مورد چیستیای «تینایتس» یا «وزوز گوش» بنویسم، چیزی بهصورت علمی از آن نمیدانستم. فقط بهصورت تجربی، با این عارضهی روانشناختی، بهطور مستمر آشنایی داشتهام. از دو سالواندی قبل، درست پس از آنکه دولت پیشین فروپاشید، بهشکل روزانه این پدیده مدام به حریم خصوصیام لشکرکشی کرده و نظم نیمبند خلوتم را به آشفتگی کشیده است. ولی هیچگاه در این مدت که انگار سالهای بلندی از عمرم را بلعیده است، اقدامی برای درک و درمان آن نکرده بودم. برای آنکه نه در حوزهی تخصص من بوده و نه هم آن را جدی گرفتهام؛ البته مثل هزاران فرد دیگر در کشور ما افغانستان، به نحوی با این درد با ماهیت عجیب کنار آمدم. اکنون هم بهمثابه یک روزنامهنگار، پرداختن به این سوژه کموبیش مستلزم آگاهی نسبی در این مورد بوده است. با اینهم، اگر در حال حاضر که روان جمعی جامعه بهشدت دچار پریشانیهای پیداوپنهان شده است، به مسائلی اینچنینی پرداخته نشود، پس چه زمانی پرداخته خواهد شد؟
دانشهای روانشناسی و رواندرمانی با وجود عمر کوتاهش، در جوامع توسعهیافته، جای پایش را هم در میان علوم اجتماعی و هم در میان اعضای جوامع انسانی پیدا کرده است. این علم اما، در جامعهی ما نه تنها بهشدت ناشناخته که مورد مزمت و نفرت نیز واقع شده است. درحالیکه در کشورهای با سهولتهای پیشرفته، یک «رواندرمان» در کنار جایگاه علمی به پایگاه اجتماعی تحسینبرانگیزی هم دست مییابد. در کشورهای چون افغانستان، این شغل نه نام عامهپسند دارد و نه نان خانوادهساز. به پیمانهای که بسیاریها فکر میکنند دانشهای «روانشناسی» و «روانپزشکی» هر دو یک علم اند؛ در فارسی افغانستان «روانشناسی» و در فارسی ایران به آن «روانپزشکی» گفته میشود.
پدیدههای روانشناختی دقیقا چون خود این دانش، با لایههای پیچیدهای به همراه است. از ضمایر خودآگاه و ناخودآگاه گرفته تا رفتارهای چندپهلوی افراد مبتلا به اختلالات روانی. یکی از آن مسائل جدی که همچنان در میان مردم شایع است، «تینایتس» است. پدیدهای که دیدگاههای گوناگونی را به خود مشغول کرده است. در این گزارش روزنامه اطلاعات روز، در گفتوگو با برخی از جوانان و داکتران به این مسأله پرداخته شده است. و نیز از منابع دست اول چون «بخش بهداشت دانشگاه هاروارد» و «انجمن امریکایی تینایتس» استفاده شده است.
تینایتس چیست؟
بر اساس مقالهای که در ۱۵ آگست ۲۰۲۲ در وبسايت بهداشت دانشگاه هاروارد منتشر شده، تعریف «تینایتس (Tinnitus)» چنین است: «وزوز گوش صدایی است در سر بدون هیچ نوع منبع خارجی. برای بسیاری افراد این صدای زنگ است، درحالیکه برای برخی دیگر، این صدای سوت، وزوز، جیک، خشخش، زمزمه، غرش یا حتا جیغ است. ممکن است به نظر برسد که صدا از یک گوش یا هر دو، از داخل سر یا از راه دور میآید. ممکن است ثابت یا متناوب یا ضرباندار باشد.»
داکتر دلاور ابراهیمی، متخصص عصب، استاد دانشگاه و نویسندهی کتاب «عصبشناسی کلینیکی» در مورد تینایتس میگوید: «زنگ گوش کلمات معنادار نیست؛ مثل این است که یک دیگ، بخار گرفته باشد. بعضیها میگویند انگار پشت دیوار یک موتر یا جنراتور روشن است، به این شکل یک صدا است. جاهایی که سروصدا باشد زیادتر حس نمیشود، ولی جاهایی که نسبتا ساکت باشد مخصوصا از طرف شب در بستر خواب، زمانی که فضا کاملا آرام باشد این صدا در آن لحظه زیاد میشود. مزاحم خواب میشود. تینایتس با توهم کاملا متفاوت است. عوامل آن مختلف است. میتواند اضطراب باشد ولی از جمله نشانههای کلینیکی افسردگی نیست. نشانههای افسردگی معیارهای نُهگانه است که این صدا در بین آن نیست. و معیارهایی که بهنام «بیگ» یاد میشود برای تشخیص افسردگی است که تقریبا ۲۱ نشانه است. اگر همزمان افسردگی و تینایتس واقع شود، خوش نگهداشتن وضع روحی تأثیر دارد.»
داکتر ابراهیمی در ادامه میافزاید: «تینایتس در حوزهی طبی موضوع جدید نیست. معمولا در امراض گوش هم پیدا میشود مثلا در بیماری منیر که سهپایه کلینیکی دارد یکی صدای گوش است. متأسفانه در افغانستان چیزی بهنام “استیگما” وجود دارد، یک ننگ اجتماعی که هر کسی مشکلی داشته باشد برای خود آن را یک ننگ میپندارد. مخصوصا وقتی مربوط بخش عصاب و روان شود. بیمارانی که حتا مشکل جدی از لحاظ عصب و روان دارند، به داکتر مراجعه نمیکنند. میگویند مارک/برچسپ دیوانه بودن زده میشود.»
در مقالهی دانشگاه هاروارد آمده است که تقریبا همهی افراد پس از قرار گرفتن در معرض صدای بسیار بلند، مدت کوتاهی دچار وزوز گوش شدهاند. بهعنوان مثال، شرکت در یک کنسرت با صدای بلند میتواند باعث ایجاد وزوز کوتاهمدت گوش شود. برخی از داروها (بهویژه آسپرین و سایر داروهای ضد التهابی غیر استروئیدی که در دوزهای بالا مصرف میشوند) میتوانند باعث ایجاد وزوز گوش شوند که با قطع دارو از بین میرود. هنگامی که بیش از شش ماه طول بکشد، بهعنوان «وزوز مزمن» شناخته میشود. حدود ۵۰ الی ۶۰ میلیون نفر در ایالات متحده امریکا از این بیماری رنج میبرند. بهویژه در افراد بالای ۵۵ سال شایع است و بهشدت با کاهش شنوایی مرتبط است. بسیاری از مردم نگران این هستند که وزوز گوش نشانهی ناشنوایی یا مشکل طبی جدی دیگری است، اما به ندرت چنین است.
داکتر ناصر نجات، روانشناس کلینیکی از همین زاویه بنابه یافتههای کلینیکی با بیماران خودش به این پدیده نگریسته است. در نگاه ایشان ریشهی تینایتس برمیگردد به خاطره یا خاطراتی که فرد از امری در ذهناش ثبت کرده است. بهطور مثال فردی که در کنار دریا مدتی را بهسر برده، صداهای ناشی از امواج دریا یا چیزی دیگری در ذهن او در رفتوآمد بوده تا اینکه به یک عادت تبدیل شده است. و یا فردی در محیطی کار کرده که در آنجا شغل آهنگری یا چیزی شبیه آن بوده، گوشاش از آن متأثر شده و صداهای را دوباره برایش خلق میکند. داکتر نجات میافزاید: «شخص بیمار نیست. به تمام امور خود رسیدگی میکند. ولی در وقت خواب همین رنج را میبرد. این صدا از ریکاردهای مغز است. از سمپاتیک یا پاراسمپاتیک انتقال میکند. توهم ندارد. افسردگی ندارد. میگرین ندارد. اپلپسی ندارد. مانیا نیست. هیچ یک از مشکلات عصبی را ندارد، اما ریکاردهایی است که با خاطراتش یکجا یک مدتی اذیت میکند. زمانی که از محیط دور میشود. تا زمانی که در محیط است رنج نمیبرد. زیرا در آن محیط صدا برایش آشنا است. زمانی که از محیط دور میشود، صدا ناآشنا میشود. آن زمان متوجه میشود که یک صدایی را حس میکند. شاید من آرام شدهام به همین خاطر ناآرام شدهام. چون مغز از گذشته خاطراتی را در ذهن خود ثبت داشته است. افرادی که موسیقی مینوازند این صداهای خاطرهانگیز را دارند. بنابراین، این یک مشکل نیست. یک عادت است. مشکل روانی نیست.»
انواع تینایتس
بهگفتهی «انجمن امریکایی تینایتس (ata.org)»، دو نوع وزوز گوش وجود دارد:
۱- وزوز ذهنی: صداهای سر یا گوش که فقط برای بیمار خاص قابل درک است. وزوز ذهنی معمولا در واکنشهای شنوایی و عصبی به کمشنوایی قابل ردیابی است، اما میتواند توسط مجموعهای از کاتالیزورهای (در علم کیمیا هر مادهای که سرعت واکنش را افزایش میدهد بدون اینکه خودش مصرف شود) دیگر نیز ایجاد شود. بیش از ۹۹ درصد از تمام موارد وزوز گزارششده از انواع ذهنی هستند.
۲- وزوز عینی: صداهای سر یا گوش که برای افراد دیگر و همچنین بیمار قابل شنیدن است. این صداها معمولا توسط عملکردهای داخلی در سیستم گردش خون (جریان خون) و بدنی (حرکت اسکلتی-عضلانی) بدن تولید میشوند. وزوز عینی بسیار نادر است و کمتر از یک درصد از کل موارد وزوز گوش را تشکیل میدهد.
علتهای بروز تینایتس
مهدی فاضلی، دانشآموختهی زبان و ادبیات فارسی از نخستین مواجههاش با این پدیده میگوید که سالها قبل، حداقل چهار-پنج سال، آرامآرام متوجه شد که صدایی در گوش چپاش شنیده میشود. «در اوایل متوجه نبودم که یک صدا مثل اشپلاق دیگ بخار در گوش چپم پیدا شده. ولی بعدها که در اتاق گاهی تنها بودم این صدای مزاحم خودش را نشان میداد. هرچه بیشتر به آن توجه کردم حضورش بیشتر مزاحمت ایجاد کرد. واقعا تمرکزم را از من گرفت. گاهی که موسیقی میشنیدم و بعد که خاموش میکردم صدا پیدا میشد. پیش از خواب که بیشتر در عالم ذهن خود در گردش بودم صدا را احساس میکردم. نمیگذاشت به راحتی بخوابم. دو سال بعد برادرم که در ایران است او هم گفت گوشش صدا پیدا کرده است.»
هاملت (اسم مستعار)، روزنامهنگار میگوید: «من یک مقدار کسل و گرفته بودم. رفتم داکتر، گفت افسردگی دارم. گوشم هم گاهی کمی صدا میداد. یک صدای باریک و نرم و مداوم. گوش چپم بیشتر و گوش راستم کمتر. ولی دائم نبود. گاهی صدا میداد و دیر میرفت، مثلا یک ساعت یا بیشتر. ولی باز صدا متوقف میشد. یادم نیست که داکتر صدای گوش را هم اثر افسردگی گفته بود یا نه.»
روشهای درمان
در مقالهی دانشگاه هاروارد در مورد درمان تینایتس گفته شده است که هیچ درمانی برای وزوز مزمن وجود ندارد، اغلب با گذشت زمان کمتر قابل توجه و قابل کنترلتر میشود. شما میتوانید با آموزش دادن به خود در مورد این عارضه به کاهش علایم کمک کنید؛ برای مثال، درک این موضوع که خطرناک نیست. همچنین چندین راه برای کمک به کاهش صدا و به حداقل رساندن تأثیر آن وجود دارد. علاوه بر درمان مشکلات مرتبط مانند افسردگی یا بیخوابی، چندین استراتژی وجود دارد که میتواند به کاهش آزاردهندهی صدای گوش کمک کند. هیچ رویکرد واحدی برای همه کار نمیکند و ممکن است لازم باشد ترکیبهای مختلفی از تکنیکها را قبل از یافتن آنچه برای فرد مفید است امتحان کند. اگر کمشنوایی مرتبط با افزایش سن دارید، سمعک اغلب میتواند با تقویت صداهای بیرونی، وزوز گوش را کاهش دهد.
یک، درمان دارویی: در جهان طب یکی از روشهای مقابله با بیماری استفاده از داروهای تجویزشده از سوی داکتران است. استفاده از دارو و پرهیز از پدیدههای تشدیدبخش بیتردید در تخفیف بیماری مؤثر است. با وجود این، بخش بهداشت دانشگاه هاروارد میگوید که هیچ درمان دارویی تأییدشده از سوی «سازمان غذا و داروی ایالات متحده یا (افدیای) برای وزوز گوش وجود ندارد و آزمایشات کنترلشده هیچ دارو، مکمل یا گیاهی را مؤثرتر از «دارونما» پیدا نکرده است. این شامل «جینکو بیلوبا (Jinkgo Biloba)» است که گاهی اوقات برای این منظور تبلیغ میشود. برخی از بیماران بر این باور اند که طب سوزنی کمک میکند، اما مشخص شده است که آن نیز بهتر از دارونما نیست.
داکتر ابراهیمی در این مورد میگوید: «صدای گوش در اثر عوامل مختلف بهوجود آمده میتواند؛ در صورتی که عامل آن بیماری مینیر (Meniere) باشد مشورت با متخصص گوشوگلو کمککننده است، ولی اگر عامل آن ناشناخته (idiopathic) و یا اختلالات اضطرابی باشد، استفاده از داروهای آرامبخش (sedative) مانند کلونازپم و یا داروهای سهحلقوی مفید خواهد بود.»
هاملت در مورد استفاده از دارو برای درمان این پدیده میگوید: «من دیگر از دارو دلسرد شدم. خیلی سنگین بود و فهمیدم اگر کمی بهتر هم کند، یک بیماری دیگری بار میآورد. هنوز نسخهی اول بود و آنقدر قوی بود که بعضی روزها از صبح تا شب دهانم تلخ بود. یک قرصش را که صبحی یک دانه میخوردم تا شب دهانم خشک و تلخ بود. هرچه آب، شکر، شیرینی، میوه و غذا میخوردم تلخی گم نمیشد. با آنکه قرص تقویه هم داده بود ولی بسیار ضعیف میکرد. دور دوم بازم شفاخانه فرانسوی رفتم و گفتم من مایل نیستم دارو بخورم. مشورتتان چیست؟ گفتم که برایم بسیار سنگین تمام شده است. داکترم گفت که این هنوز نسخهی اول است، نسخههای بعدی هرچه زیادتر شود قویتر میشود. از دارو صرف نظر کردم ولی خوب هم نشدهام. فکر میکنم دیگر بیخیال شدم و کلا جدیاش نگرفتم. حالا از آنروزها بهترم ولی کلا خوب نشدهام. یعنی افسردگی دارم.»
دو، درمان طبیعی: یکی از روشهای درمان طبیعی از نظر داکتران دانشگاه هاروارد، «درمان بازآموزی تینایتس» یا (تیآرتی) است. این تکنیک بر این فرض استوار است که وزوز گوش ناشی از فعالیت غیرطبیعی عصب است. هدف این است که سیستم شنوایی به سیگنالهای وزوز عادت کند و آنها را کمتر قابل توجه یا آزاردهنده کند. اجزای اصلی تیآرتی مشاوره فردی و صدادرمانی است. دستگاهی در گوش قرار داده میشود تا صداهای محیطی و صدایی در سطح پایین تولید کند که با زیروبم، صدا و کیفیت وزوز گوش بیمار مطابقت دارد. بسته به شدت علائم، درمان ممکن است یک تا دو سال طول بکشد.
هاملت میگوید: «روانشناسی نه. یعنی رسما رواندرمانی نرفتم. ولی دوستان روانشناس داشتم که بعضی مشورههایی میدادند. از جمله اینکه آببازی کنم، ورزش کنم، زیاد مطالعه نکنم و بگردم و در جمع باشم. برای من گشتوگذار، خرید، بهخصوص خریدن کتاب، مجالس دورهمی با دوستان مفید بود. یک مدت ورزش کردم، صبحها زودتر از خواب میخیستم و آببازی میرفتم گاهی، مفید تمام شد و کمی بهتر شدهام. اما در کنار همهی اینها گمان میکنم مطالعهی من بیشتر است. یعنی نظر به دیگر اعضای خانواده و دیگر اطرافیانم که میشناسم، فکر میکنم من بیشتر سرم به کتاب است. همین کتاب هم برایم خوب است و هم بد. فکر میکنم مرا کتاب افسرده کرده و حالا که میخوانم باز بهتر هم میشوم. هم درد است و هم درمان. اگر کتاب نخوانم، هرکاری، مثلا خرید و ورزش و گشتوگذار هم کنم، بازم یک تشویش و نگرانی و بیمعنایی دارم. وقتی که با کتاب مصروفم درگیر همان کتابم و زیاد غم و رنجی حس نمیکنم.»
در مقالهی دانشگاه هاروارد از جمله روشهای پیشنهادشده یکی «بیوفیدبک و مدیریت استرس» است. وزوز گوش استرسزا است و استرس میتواند وزوز گوش را بدتر کند. بیوفیدبک یک تکنیک آرامسازی است که با تغییر پاسخهای بدن به کنترل استرس کمک میکنند. بیماران یاد میگیرند که چهگونه این فرآیندها را تغییر دهند و با تغییر افکار و احساسات خود واکنش استرس بدن را کاهش دهند. تکنیکهای کاهش استرس مبتنی بر ذهنآگاهی نیز ممکن است کمک کند.
مهدی فاضلی میگوید: «من شخصا به داکتر مراجعه نکردم. اما به برادرم داکتران ایرانی گفته بودند دارو هم باید استفاده کنید و انواع داروها با اسمهای که تلفظشان دشوار است هم تجویز کرده بودند. راههای طبیعی خاصی پیشنهاد نکردند. گفتند به مرور زمان با استفاده از دارو از بین میرود.»