ستاره (مستعار) تصمیم داشت ژورنالیزم بخواند و روزی نه چندان دور خبرنگار شود. او این رویا را از سالها پیش در سر میپرواند و برای رسیدن به آن تلاش میکرد. اما پس از آن که طالبان آموزش دختران را ممنوع کردند، او دورهی مکتب را تمام نتوانست. از سوی دیگر دروازهی دانشگاهها نیز به روی دختران بسته است. ستاره با فکر این آرزوی از دسترفتهاش به سختی روز را شب میکند و شب را صبح.
به هر سو مینگرم ناامیدی است
وقت مکتب، قسمت نزدهم
·