Photo: via tokeny.com

بازخوانی آثار کلاسیک (۱)

جهان متن و متن جهان در بینارشته‌ای عنکبوتی (۱/۲)

احمد برهان

بحث از «وجود» در یک آن ممکن است اندیشه را به قلمرو پرسش‌های شالوده‌شکنانه بکشاند. وجود چیست؟ پدیدارشناسی آن کدام است؟ آیا وجود، خود «اسمی» است نهاده بر موجودی؟ یا «خاصه‌»ای است عرضی بر آن؟ به چه اموری در متن جهان و با کدام مؤلفه‌ها می‌توان اطلاق وجود کرد؟ افزون بر آن مسأله‌ی افراد انضمامی، کلیات و انواع طبیعی، موجودات انتزاعی فرازمان و فرامکان، مجموعه‌ها و خاصه‌ها همواره، هم در فلسفه‌ی سنتی (قاره‌ای و اسلامی) و هم در جریان‌های جدید فلسفه وابسته به تجربه‌گرایی و تحلیلی، در فراشد دیالکتیک اندیشگی، داستان درازآهنگی را به خود اختصاص داده است. در تحلیل معناشناختی مفهوم وجود به این قلمرو پرداخته می‌شود‌. در میان فلاسفه‌ی پیشاسقراط، پارمنیدس بود ‌که نخستین‌بار به این مسأله پرسش‌های را طرح کرد. از نگاه او، وجود همان بوده‌های عینی و بالفعل هستند. سپس ارسطو همچون او گفت که وجود همان جوهر بوده‌ها است. در عصر روشنگری دکارت وجود را دال بر صفت دانست و مثل هر ویژگی انسانی دیگر مانند میرا بودن به آن اذعان داشت. کانت به تقریر دیدگاه خودش پرداخت. در نگاه او، وجود فقط محمولی است که نسبت میان یک مفهوم و مصداقش دلالت دارد (راسل، ۱۳۶۵). در پی کانت، فرگه و راسل و کواین هم با بنیان‌گذاری نحله‌ی جدید «فلسفه‌ی زبانی یا فلسفه‌ی تحلیلی» به همان نظریه تأکید کردند و به یک نگاه تحویل‌گرایانه یا به عبارت بهتر، تقلیل‌گرایانه نسبت به مسائل متافیزیکی رو آوردند. این فیلسوفان به همان شکل، ایده‌ی جهان‌های ممکن (Possible Worlds) را فروگذاشتند.

لایب‌نیتس اما به‌ جد از ضرورت و امکان جهان‌های ممکن سخن به میان آورد. به‌دنبال او و به‌ویژه در دهه‌های اخیر کاربرد ضرورت و امکان شکلی از خاصه‌های واقعی گزاره‌ها و امور واقع را بر خود گرفته است. در معناشناسی (Semantics) «منطق موجهات» (Modal Logic) این بحث‌ها، یعنی گفت‌وگو از ضرورت یا امکان جهان‌های ممکن به میان می‌آید. لایب‌نیتس به این عقیده بود که جهان ما -جهان بالفعل- فقط یکی از بی‌شمار جهان‌های ممکن موجود در ذهن خدا وجود دارد. برخی از فلاسفه‌ی معاصر مانند آلوین پلانتینگا (Alvin Plantinga)، رابرت مریهیو آدامز (Robert Merrihew Adams) و رابرت استالنکر (Robert Stalnaker) معتقد اند که مفاهیم وجهی جهان‌های ممکن مانند ضرورت، امکان، امکان خاص، گزاره، جوهری (Essential) و عرضی (Accidental) افراد یک شبکه هستند و در نسبت با یک‌دیگر قابل طرح و تعریف هستند. از نظر این فیلسوفان که متعلق به سنت تحلیلی نیمه‌ی دوم قرن بیستم هستند و به بالفعل‌گرایان (Actualist) شناخته می‌شوند، هیچ یک از این مفاهیم نمی‌تواند با ارجاع به مفاهیمی خارج از این شبکه بیان شود. یعنی اموری که جهان‌های ممکن نامیده می‌شوند در عالم واقع جهان مساوق به واقع نیستند، بل خاصه‌ها و وضعیت‌های جهان یا وضعیت‌های امور و یا گزاره‌ها یا مجموعه‌هایی از گزاره‌ها و یا هم نوعی ساختارهای مبتنی بر نظریه مجموعه‌ها باشند.

به بیان دیگر، پلانتینگا به نظریه‌ی واقع‌‌گرایی جهان‌های ممکن ناظر به «جهات» پرداخته است. او معتقد بود که گزاره‌های جهات موجودات انتزاعی بالفعل و واقعی هستند و در نتیجه، جهان‌های ممکن نیز وجود انتزاعی واقعی دارند. «پاره‌ای از فلاسفه‌ی معاصر در سنت تحلیلی، از جمله کریپکی و آلوین پلانتینگا به این باور رسیدند که اگر ما چارچوب جهان ممکن را جدی بگیریم و آن را بخشی از نظریه‌ی وجودشناختی خود قرار دهیم، یعنی یک نوع وجود واقعی برای جهان‌های ممکن قایل شویم، به منابعی جهت حل‌وفصل بسیاری از مسائل فلسفی، از جمله جهات دست می‌یابیم» (احمدی، ۱۹۹۳، ص ۴۵۶).

البته قرائت‌های گوناگونی از نظریه‌ی بالفعل‌گرایان وجود دارد. اما فصل مشترک آن‌ها این است که جهان‌های ممکن اموری هستند که می‌توانند تمثیل (Instantiated) یا فعلیت بیابند. اگر یک گزاره به‌عنوان مجموعه‌های از جهان‌های ممکن باشد، آنگاه یک گزاره در جهان صادق است اگر عضو آن باشد. در این‌صورت گزاره‌های ضروری، قضایای هستند که در هر جهان ممکن صادق اند و قضایای ممکن گزاره‌های هستند که دست‌کم در یک جهان ممکن صادق باشند. و گزاره‌های ممتنع در هیچ جهان ممکنی صادق نیستند. سه تقریر متفاوت در معنای انتزاعی از ماهیت جهان‌های ممکن وجود دارد: ۱) استالنکر آن‌ها را به‌عنوان ماهیاتی انتزاعی درک می‌کند، ۲) پلانتینگا آن‌ها را به‌عنوان وضعیت‌های ممکن امور می‌داند و ۳) آدامز از آن‌ها تحت عنوان کتاب‌های جهان یاد می‌کند. ولی فصل مشترک تمامی این تفسیرها در آن است که جهان‌های ممکن را امور واقعی ولی انتزاعی می‌دانند.

بر اساس دیدگاه پلانتینگا، بوده‌ها به‌مثابه‌ی وضعیت‌های امور هستند. برای مثال «بودن کواین به‌عنوان یک فیلسوف برجسته» یا مثال دیگر «بودن کواین به‌عنوان یک سیاست‌مدار برجسته» و «یا بودن عدد نه به‌عنوان فرد». برخی از وضعیت‌های امور تحقق‌یافته و یا بالفعل هستند، ولی شمار دیگر مانند «بودن کواین به‌عنوان یک سیاست‌مدار برجسته» بالفعل نیستند و تحقق نیافته‌اند. این وضعیت‌های امور به‌گونه‌ای نیستند که وجود نداشته باشند، بلکه وجود دارند ولی تحقق نیافته‌اند. پلانتینگا به تأکید می‌گوید که وضعیت امور وجود دارد. بنابراین، باید میان وجود وضعیت‌های امور و تحقق یافتن و بالفعل بودن‌شان تمایز آشکار قایل شد. هر وضعیت امور یک وجود ضروری است و در جهان بالفعل وجود دارد ولی هر وضعیت اموری محقق نمی‌شود. وضعیت‌های امور نامحقق دو گونه هستند: وضعیت‌های اموری که می‌توانند محقق شوند (وضعیت‌های امور ممکن) و وضعیت‌های امور ممتنع مانند «زوج بودن عدد هفت».

عدم وجود جهان‌های ممکن، بشر این‌جهانی بر خودخواهی خود مهر صدقیت گذاشته است. در بازی‌های زبانی ویتگنشتاین گزاره‌های وجودی صرفا خودشان را زندانی امور واقع نمی‌سازند. باورها و منطق‌ها در این بازی زبانی ناظر به پدیدارهای می‌توانند باشند ورای این «زبان نیم‌بند» بشری. ما دیگر در عصر لاک و بارکی و هیوم به‌سر نمی‌بریم. یا دنباله‌رو فلاسفه‌ی تحلیلی چون فرگه و راسل و کواین هم ممکن است نباشیم. و یا نومینالیسم اکامی، که موسوم به نام‌انگاری شد و به اصل خست و صرفه‌جویی باور بود. او عجیب می‌گفت که به وجود بوده‌هایی که به‌صورت مستقیم وجود آن را تجربه نمی‌کنیم، تا جای ممکن از التزام به وجود آن‌ها اجتناب باید کرد! هستی و جهان‌های ممکن در دل آن، ارگانیسم‌های نیستند که دقیقا چیزی جز ماشین‌های پیچیده‌ی دارای کارکرد سفت‌وسخت باشند. در انبساط هنرمندانه‌ای که رویدادهای طبیعی صورت می‌پذیرد، در کنار قوانین ریاضی و فلسفی، هنر و ادبیات داستانی نیز حاکم است. و منظور ما در این ساحت هستی‌شناسی داستانی است، اموری که در جهان متن رمان قابل تحقق هستند. ادبیات داستانی با تاروپود زندگی بشر و با نحوه‌ی باشیدن و بودن او سروکار دارد.

برای مثال، ضدقهرمان (Anti-hero) «راسکولنیکف» در شخصیت‌پردازی جنایت و مکافات، موجود عجیبی است با خاصه‌های خیر و شر، که ماده‌ی شکل‌دهنده‌ی شخصیت‌های بسیاری در قرن‌های اخیر ممکن است که بوده باشد. این شخصیت ممکن است جایی در تاریخ بشر در بستر وجودی اموری اتفاق افتاده باشد. یا در زمان خود رمان‌نویس یا پیش از او. و یا هم ممکن است در دوران‌های پس از درگذشت این رمان‌نویس ماندگار. این ایده‌ی داستانی با این شخصیت بلاخره در ذهدان ذهن این داستان‌نویس بزرگ و در تخیل خلاق او ارتباط برقرار کرده و در نهایت بقایش را به‌صورت کتبی و لفظی و ذهنی حفظ کرده است. کوین بیرمنگام در اثرش به‌نام «گناهکار و قدیس» به تشابهات شخصیت راسکولنیکوف و قاتل مرموزی در قرن نوزدهم در فرانسه یافته است. و این شخصیت‌‌ها از بس که زنده هستند، وارد عرصه‌ی تئاتر و سینما هم شده‌اند. در این ساحت هم به وجودش ادامه داده است. وقتی بازیگران به تمثیل شخصیت‌ها می‌پردازند، در واقع به آنان حیات بخشیده‌اند و زنده کرده‌اند. بازیگران تئاتر و سینما وقتی تمثیل می‌کنند، واقعا وارد قلمرو وجود شده‌‌اند. آنان فکر نمی‌کنند که دارند تمثیل می‌کنند، بل واقعا در آن هستی و زمان وجود دارند. باری بحث از اهمیت وجودشناختی رمان و شخصیت‌های آن است. در شماره‌ی بعد با مثال‌های بیشتر سعی می‌کنم به وضاحت این مسأله پرداخته شود.

در این رشته‌نوشتارها به بازخوانی خوانش‌های شالوده‌شکنانه رو آورده‌ام؛ البته به مفهومی که در پسامدرنیسم ممکن است قابل طرح باشد. و در حال حاضر به‌دنبال تبیین فنی و فلسفی آن نیستم. این رویداد ممکن است با رویکردهای ناظر به بینارشته‌ای عنکبوتی صورت پذیرد. با فلسفه‌ی زبان ویتگنشتاین (اعم از نظریه‌ی تصویری معنا و بازی‌های زبانی) و هرمنوتیک فلسفی گادامر و نیز پساساختارگرایی. و بیشتر از همه، چون جهان متن رمان‌ها مثل «جنایت و مکافات»، سویه‌هایی از محاکات و رئالیسم دارد، از منظر نظریه‌ی «جهان‌های ممکن» پلانتینگا به آن نگاهی وجودشناختی می‌داشته باشم. در دو شماره‌ی نخست به طرح اجمالی این ایده سعی کرده‌ام. در شماره‌های مابعد آن، با خوانش هر رمان کلاسیک به طرح و شرح بیشتر آن تلاش خواهد شد. و نیز به معرفی آثار فلسفی، از جمله «قلمروهای هستی از نگاه فیلسوفان تحلیلی»، اثر وزین دکتر محمدامین احمدی خواهم پرداخت. آثار سینمایی هم شامل است.

ادامه دارد…

منابع:

۱- احمدی، محمدامین، (۱۳۹۸)، قلمروهای هستی از نگاه فیلسوفان تحلیلی، انتشارات پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، تهران.
۲- اونی، بروس، (۱۳۸۱)، مبانی مابعدالطبیعه، ترجمه‌ی محسن ساطع، انتشارات حکمت، تهران.
۳- راسل، برتراند، (۱۳۶۵)، تاریخ فلسفه‌ی غرب، ج۱، ترجمه‌ی نجف دریابندری، نشر پرواز، ‌تهران.
۴- شبستری، محمدمجتهد، (۱۳۹۲)، «مجموعه درس‌گفتار فلسفه‌ی زبان»، بازیابی ۱۵ قوس ۱۴۰۲ از کانال تلگرامی شبستری.
۵- هاسپرس، جان، (۱۳۷۹)، درآمدی بر تحلیل فلسفی‌، ترجمه‌ی موسی اکرمی، انتشارات طرح نو، تهران.
۶- واعظی، احمد، (۱۳۹۳)، درآمدی بر هرمنوتیک، چاپ هفتم، سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، تهران.