Support Etilaatroz to Help Afghanistan’s Free Press Remain Alive

کشور مورد نظر از ساحه خارج می‌باشد

یادداشت روز

گزارش دیدبان حقوق بشر در باره‌ی بحران صحی در افغانستان نشان می‌دهد که مردمان این سرزمین، تحت حاکمیت طالبان، دیگر فقط با بحران سیاسی برای حکومت‌داری و توزیع قدرت روبه‌رو نیستند. در سطحی فاجعه‌آمیزتر، مردم افغانستان از نظر «بقای فیزیکی» در سراشیبی بسیار خطرناک افتاده‌اند. البته وضعیت صحی در افغانستان هیچ وقت رضایت‌بخش نبوده است. وضعیت صحت عمومی در این ملک، مانند هرجای دیگر جهان، همواره ربط مستقیم به توسعه‌ی عمومی، پیشرفت اقتصادی و علمی و ثبات اجتماعی داشته است.

از آنجا که افغانستان پیوسته در شمار فقیرترین و در نیم قرن اخیر از بی‌ثبات‌ترین کشورهای جهان بوده، نمی‌توان انتظار داشت که بخشی از نظام اجتماعی آن (یعنی بخش صحت‌اش) کارکرد متفاوت‌تر و بهتری داشته باشد. اما عقب‌ماندگی -در حدی که اکنون ملک ما از آن رنج می‌برد- با عقب‌ماندگی در گذشته‌های دور و نزدیک فرق دارد. دلیلش هم این است که حرکت ممالک دیگر به سوی توسعه دیگر مثل گذشته نیست. اگر در نیمه‌ی اول قرن بیستم افغانستان می‌توانست بگوید «جهان فلان دانش‌ها و ابزارها را دارد؛ ما نیز کمتر و ضعیف‌ترش را داریم»، همین افغانستان نمی‌تواند در نیمه‌ی اول قرن بیست‌ویکم چنان سخنی را بگوید. چرا؟ برای این که در آن زمان اگر جهان موتر داشت، افغانستان کمتر و ضعیف‌ترش را داشت؛ اگر جهان داکتر و شفاخانه داشت، افغانستان کمتر و ضعیف‌ترش را داشت و بر همین قیاس. اما امروز بسیاری از کشورهای پیشرفته‌ی جهان تصمیم دارند هوش مصنوعی را در حجمی وسیع وارد نظام صحی خود کنند (و تا حدی کرده‌اند) و افغانستان حتا جریان رشد «هوش انسانی» خود را تعطیل کرده است. جهان دریافته است که عامل صحت عمومی به اندازهی پیشرفت آموزشی در رشد اقتصادی کشورها و توسعه‌ی درآمد ملی‌شان نقش بازی کرده است. افغانستان تحت حاکمیت طالبان نه فقط از نظر صحت عمومی واپس لغزیده است که آن نیمه‌ی دیگر قضیه، یعنی آموزش عمومی، را نیز از دست داده است. امروز این گونه نیست که جهان از هوش مصنوعی برای بهتر کردن نظام صحی خود استفاده کند و افغانستان همان ابزار را در سطحی ضعیف‌تر و محدودتر به کار ببرد. افغانستان اساسا از هر دانشی محروم شده است، چه رسد به هوش مصنوعی. این طور نیست که در ممالک توسعه‌یافته طبیبان زن از زمینه‌های علمی و امکانات فنی بهتری برخوردار باشند و زنان متخصص افغانستان همان زمینه‌های علمی و امکانات فنی را در سطحی بسیار محدودتر و ضعیف‌تر داشته باشند. به زنان افغانستان دستور داده شده که دیگر حتا حق ندارند از سواد ابتدایی بهره‌مند شوند. در افغانستان زنی که بتواند به صنف هفتم مکتب برود، دیگر نیست.

به بیانی دیگر، قضیه دیگر کمی عقب ماندن، مدتی با بحران سر کردن و تا حدودی محروم شدن نیست. این بار، تفاوت ما با جهان تفاوت یک کشور عقب‌مانده با یک کشور پیشرفته نیست. این بار، تفاوت وحشتناک‌تر است. تفاوت ما با جهان، تفاوتِ تاریکی با روشنی است؛ تفاوتِ کشوری است که از نظر ارتباط با جهان مدرن و امکانات بهزیستی این روزگار «کاملا از ساحه خارج می‌باشد».

در روزگاری که بقیه‌ی دنیا برای بهبود صحت عامه، کارآتر کردن نیروی کار و تولید و ریشه‌کن کردن بیماری‌های گوناگون جهد می‌ورزد تا از هر امکان جدید بهره ببرد و دانش‌ها و تکنولوژی‌های تازه را وارد حوزه‌ی صحت عمومی کند، گزارش دیدبان حقوق بشر در باره‌ی وضعیت صحت عمومی در افغانستان ناکامی مطلق سیاست‌های عصرحجری طالبان را برجسته می‌سازد؛ سیاستی که عزم را جزم کرده چند میلیون آدم را علیل، بیمار و افسرده بسازد و به بهشت بفرستد.