نویسنده: میثم الطاف/کابل ناو
بازگشت طالبان برای صدف کوکو، زنی تراجنسیتی مثل طنینانداختن زنگ خطر بود. ۲۴ اسد، وقتی خبر رسیدن طالبان به دروازههای شهر به گوشش رسید، در یک لحظه تمام آنچه که سالها در کابل ساخته بود، نابود شد. برای او و دوستپسرش چارهای نماند جز اینکه اندک پسانداز خود را بگیرند، موتری کرایه کنند و بهسوی مقصدی نامعلوم شهر را ترک کنند. صدف میگوید: «میدانستم که اگر بمانیم چه در انتظارمان است: بازداشت، شکنجه یا مرگ بدست طالبان.»
با این همه، زندگی برای صدف ۲۲ ساله پیش از آمدن طالبان هم آسان نبود. او یک پسر متولد شده بود، پسری بهنام سید اشرف. وقتی به سن بلوغ رسید، بدنش هر روز خیانت تازهای برملا میکرد. هرچه زمان میگذشت، احساساتش بیشتر و بیشتر متفاوت میشد. صدف میگوید: «از نظر جسمی، من مثل یک پسر عادی رشد نمیکردم و افکار و رفتارم بیشتر شبیه دخترها بود. این وضعیت سر روحیه و روانم نیز تأثیر گذاشت. ترجیح میدادم با دخترها بازی کنم و لباسهای دخترانه بپوشم.» صدف گفت: «این خداوند بود که جنسیت مرا به این شکل رقم زد. به ارادهی من نبود.»
هرچه بزرگتر شد سختیهای زندگیاش هم بیشتر شد. وقتی آنچه در مورد جنسیتاش حس میکرد را به زبان آورد، والدینش اهمیتی به حرفهایش ندادند. صدف ذهنش به گذشته میرود و میگوید: «من تحقیر شدم، از مکتب بیرونم کردند و دائما تهدید میشدم. خانوادهام حاضر بودند بهخاطر شرافت شان هر بلایی سرم بیاورند.» همسایهها و دوستانش مرتب به او توهین میکردند و با لقب «ایزک» صدایش میکردند، لقبی تحقیرآمیز برای افراد ترنس و همجنسگرا در افغانستان. صدف حرفهای زنندهی یکی از همسایههایش را بهخاطر میآورد: «تو لکهی ننگی هستی که نام محلهی ما را خراب کردهای.»
صدف که از خانواده طرد شده بود و هیچ امیدی نداشت که کسی هویت تراجنسیتیاش را بپذیرد، تنها راه نجات را در گریختن یافت. او خانه و خانوادهاش را رها کرد و به کابل رفت. صدف ۱۹ ساله در کابل گروهی از ترنسجندرها را پیدا کرد که روزبهروز به تعدادشان افزوده میشد. به آنان پیوست و با رقص در محافل خصوصی یا عروسی زندگی تازهای را شروع کرد. صدف میگوید در محیط اجتماعی بستهی کابل که مردسالاری و سنت در آن ریشههای عمیق دارد، سرانجام «هدف جدید برای زندگی یافتم و احترام را تجربه کردم»؛ اما طالبان از راه رسیدند.
صدف و دوستپسرش پیش از گریختن به پاکستان مجبور شدند روزهای زیادی مخفیانه زندگی کنند. وقتی در پاکستان مهاجرت کرد نیز امنیت شهر پیشاور از کابل کمتر بود. مدام آزار و اذیت میدید و تهدید میشد و بهخاطر همخوانی نداشتن مدارک و جنسیتش، مدام بازخواست میشد. صدف با تأسف میگوید: «باندهای خلافکار به من حملهور شدند و تجاوز جنسی کردند. از یکسو بهدلیل تمایلات جنسی و از سوی دیگر بهخاطر خارجی بودن آزار و اذیت دیدم.»
خشونتی را که علیه جوامع دگرباش جنسی در کشور خودش دیده بود و بدرفتاریهایی که در پاکستان تجربه کرده بود، به صدف جرأت داد تا به فعالیت در زمینهی حقوق دگرباشان روی آورد. بهمناسبت اولین سالگرد تسلط طالبان، صدف و گروهی از فعالان تراجنسیتی در اسلامآباد تظاهراتی را همزمان با کارزار آنلاین «#بیایید زندگی کنیم» به راه انداختند. معترضان از کشورهای غربی خواستند برای دگرباشان جنسی افغانستان که تحت حکومت طالبان در معرض خطر تشدید خشونت و تبعیض بودند، امکان اسکان مجدد فراهم کنند. این تظاهرات توجهها را معطوف خود کرد و به تعدادی از دگرباشان جنسی کمک کرد تا به کشوری امن منتقل شوند، از جمله صدف و دوستپسرش که سرانجام ماه گذشته به پاریس رسیدند، جایی که «زندگی تازهای را با عزت و آرامش آغاز کردند».
یکی از سازمانهایی که مدعی است در فراهم کردن امنیت برای دگرباشان افغانستانی کمک کرده، سازمان غیرانتفاعی «روشنیا» مستقر در ایالات متحده است. نعمت سادات، مدیر روشنیا گفت: «تا به امروز، ما ۲۳۲ دگرباش جنسی افغانستانی را به کشورهای غربی منتقل کردهایم.»
طالبان در بیش از دو سال گذشته، حقوق بشر را در حد وسیعی نقض کردهاند، از جمله تبعیض سیستماتیک علیه زنان و دختران که بهگفتهی کارشناسان، عامل آپارتاید جنسیتی است. با اینحال، فعالانی مانند آقای سادات میگویند نبود حمایتهای قانونی باعث شده دگرباشان جنسی بهدلیل هویت یا تمایلات جنسی متفاوتشان در معرض خطر شدید خشونت و آزار و اذیت قرار گیرند.
آقای سادات که در اولین رمانش بهنام «قالیباف» داستان مردی همجنسگرا و ارتباطش با جنسیت و هویت در افغانستان را روایت میکند، گفت: «جامعهی دگرباشان جنسی در افغانستان تحت حکومت طالبان آیندهای ندارد. آنان منبع امرار معاش ندارند و بر اساس قوانین شرعی از حق “بودن” محروم اند. اگر هویت جنسی و یا گرایش جنسی آنان برملا شود، ممکن است تا سرحد مرگ شکنجه شوند.»
منابعی که بتوان بر اساس آن وسعت نقض حقوق دگرباشان جنسی تحت حکومت طالبان را به ثبوت رساند به ندرت بدست میآید. با این وجود، آقای سادات میگوید که «روشنیا» بیش از ۸۲۰ مورد دستگیری، بازداشت، تجاوز جنسی و شکنجهی دگرباشان افغانستان را ثبت کرده است. این موارد شامل هفت فقره قتل اعضای این جامعه و مفقودشدن حداقل سه نفر دیگر از ماه اسد ۱۴۰۰ است. دیگر گروههای حقوق بشر مانند دیدبان حقوق بشر که دائما وضعیت حقوق بشر در افغانستان را زیر نظر دارد، میگویند که دهها گزارش مشابه از چنین سوءاستفادههایی را دریافت کردهاند. گزارش مفصل دیدبان حقوق بشر در سال ۲۰۲۲ نشان داد که با تسلط طالبان به وضعیت ناامن دگرباشان جنسی که پیش از این هم با تهدید و آزار و اذیت اعضای خانواده، همسایگان، پولیس، مخاطبان آنلاین و حتا شرکای عاطفی خود مواجه بودند، «وجهی خطرناک تازهای» افزوده است.
تعدادی از دگرباشان در مصاحبه با دیدبان حقوق بشر میگویند که خانوادههایشان بهمنظور تلافی کینههای قدیمی یا با هدف مصون نگه داشتن خود از خشونت طالبان، هویت و محل بودوباش آنان را گزارش میدهند. برخی دیگر از خیانت شرکای عاطفیشان میگویند که اکنون با پیوستن به صف طالبان معشوقههای قدیمی خود را تهدید میکنند که «بالاخره گیرت میآورم». یک زوج مرد که در خفا زندگی میکنند به دیدبان حقوق بشر گفتند: «جنگجویان طالبان در ایستهای بازرسی به کسانی که لباسهایی در تضاد با هنجارهای جنسیتی به تن داشتند، یا حتا از نظر طالبان سر و وضع شان بیش از حد “غربی” بود، حمله میکردند و موبایل و وسایلشان را میگشتند تا چیزی بیابند که دگرباش بودنشان را ثابت کند.» این زوج که پس از کشتهشدن چند نفر از دوستان همجنسگرایشان از کابل گریختهاند، به مواردی از قتلهای هدفمند توسط طالبان اشاره کردند.
مسعود نظامی، یک فعال همجنسگرا که بهدلیل حفظ هویتش با نام مستعار به او اشاره شده، هفتهی گذشته از سوی استخبارات طالبان دستگیر و شکنجه شده است. او درحالیکه سعی دارد جلو گریهاش را بگیرد به کابلناو میگوید: «مجبورم کردند برهنه شوم و پیش رویشان رژه بروم و از این وضعیت رقتانگیزم فیلم گرفتند. چندین روز مکررا تحت شکنجههایی مثل غرقکردن در آب، شوک برقی و ضربوشتم قرار گرفتم.»
آقای نظامی پس از اعتراف اجباری به اینکه «هرگز تمایلات غیراسلامی خود را ادامه نخواهم داد» آزاد شد و اکنون در خفا زندگی میکند. او که آسیب روانی شدیدی را تجربه کرده میگوید: «غرور و عزتم پایمال شده. من دیگر مثل قبل نخواهم شد.»
طالبان به صراحت گفتهاند که حکومتشان نه از دگرباشان این کشور حمایت میکند و نه حقوقی برایشان قائل است. یک ماه پس از اعلام کابینهی موقت، یکی از سخنگویان طالبان به رویترز گفت که حقوق بشر رعایت خواهد شد، اما در چارچوب قوانین اسلامی که مشمول حقوق همجنسگرایان نمیشود. او گفت: «دگرباشان… این خلاف قوانین شریعت ما است.» یک قاضی طالبان پیشتر گفته بود که شاید برای همجنسگرایان مجازات سنگسار یا اعدام در نظر گرفته شود.
نعمت سادات، فعال و نویسنده بر این باور است که نقض وحشیانهی حقوق بشر از سوی طالبان، بهویژه علیه دگرباشان ریشههایی عمیق در ایدئولوژی افراطی و محدود این گروه اسلامگرا دارد. او شرح داد: «ایدئولوژی طالبان در تضاد با حقوق دگرباشان جنسی است و از آنجا که همجنسگرایی، همانند ارتداد و لواط، طبق قوانین شریعت حرام است، درخواست از حکومت طالبان برای حمایت از دگرباشان کاری بیهوده است.» سادات میافزاید: «به همین دلیل است که در اسلام دگرباشان جنسی در زمرهی بدترین موجودات به حساب میآیند، زیرا موجودیت و هویت ما به معنای ارتداد و ورود به لواط و روابط همجنسگرایانه است.»
افراد دیگری مانند «بصیره پیغام»، یک فعال ۲۶ سالهی حقوق دگرباشان جنسی که در سال ۲۰۲۱ شامل فهرست ۱۰۰ زن برتر بیبیسی شد، مردسالاری و نادانی را از دیگر عوامل بدرفتاری با دگرباشان جنسی در افغانستان میدانند. بصیره که خود را فردی دگرباش معرفی میکند، به کابلناو گفت: «برای مردم کشور، حتا برای افراد تحصیلکرده، پذیرش افراد با گرایشهای جنسی متفاوت سخت است، زیرا بر اساس هنجارهای انعطافناپذیر اجتماعی جنسیت صراحتا به دو گونهی مرد یا زن محدود شده است.»
بصیره برای خارجشدن از افغانستان تحت هویت یک دگرباش هزینهی گزافی پرداخت. او که پس از تسلط طالبان به ایرلند گریخت، با اندوه میگوید: «رد و انکار فراتر از هر چیزی بود که تصور میکردم. اول از همه، خانواده، دوستان و همکارانم پس از پیبردن به هویت جنسیام، از من فاصله گرفتند یا روابطشان را با من قطع کردند.» او در ادامه با اظهار تأسف میگوید: «من عمیقا شوکه و افسرده بودم و حتا زمانی به خودکشی فکر میکردم.»
قوانین طالبان مبنی بر همراه داشتن «محرم» در بیرون از خانه، بار مضاعفی بر زندگی زنان همجنس و دوجنسگرا تحمیل کرده است. قیوداتی که رفتوآمد زنان را محدود کرده، به معنای محدودیتهای شدیدتر برای این گروه است. بصیره میگوید: «آنانی که خانوادهای ندارند یا از آن طرد شدهاند، از این میترسند که با ترک خانه یا مخفیگاههایشان در معرض خطر قرار بگیرند. این مسأله میتواند در صورت فراهم شدن امکان خروج برایشان مشکلساز شود و نتوانند برای فرار از کشور پاسپورت بگیرند.»
افغانستان پیش از آمدن طالبان هم آغوش بازی برای دگرباشان جنسی نداشت. با اینحال و بهگفتهی بصیره، «حجم توحش طالبانی چیزی نیست که بتوان آن را نادیده گرفت». طی دودههی گذشته، با وجود حضور جامعهی بینالمللی در داخل افغانستان، همجنسگرایی جرمانگاری شد. به این ترتیب صدای دگرباشان جنسی در گلو ماند و قانون هم حمایتی از آنان نکرد. اعضای جامعهی دگرباشان جنسی در حاشیه ماندند و از حقوق و آزادیهای ابتدایی خود بهعنوان یک انسان محروم شدند. بهخاطر همین محدودیتها و محرومیتها اغلب مجبور بودند برای امرار معاش به رقص در مجالس، تکدیگری یا فحشا روی آورند.
آقای سادات، استاد سابق دانشگاه امریکایی افغانستان، دانشگاهی که پس از تسلط طالبان بسته شد، از اولین دگرباشان جنسی در افغانستان بود که تمایلات جنسی خود را علنی کرد، اما با واکنشهایی سریع و تند مواجه شد. او زمانی که در نیویورک بود از سمت استادی در دانشگاه امریکایی برکنار شد و به او گفته شد که به کشور بازنگردد زیرا «از قرار معلوم تبلیغ همجنسگرایی وی اسلام را به خطر میاندازد». او با انتشار پیامی در فیسبوک خشم خود را نسبت به این تصمیم ابراز کرد: «برای چند نفر باقی مانده روی کره زمین که نمیدانند، بگذارید اکنون به شما بگویم: بله، من به همجنسگرایی، افغان، امریکایی و مسلمان بودنم افتخار میکنم. پس بیخیال شو!»
در رژیم کنونی، آقای سادات میگوید که وضعیت به طرز چشمگیری تشدید شده و مجازاتها گسترده است. او گفت: «در برنامهی کوتاهمدت ما باید تمام دگرباشان افغانستانی در معرض خطر را که در افغانستان گیر کردهاند، تخلیه کنیم. در درازمدت، ما باید زمینهای را فراهم کنیم که آنان در همهی کنفرانسهایی که بین مخالفان و طالبان برای بحث در مورد آیندهی کشور برگزار میشود، حضور یابند.»
او تأکید کرد: «تا زمانی که همجنسگرایی در افغانستان قانونی نشود و دگرباشان جنسی از حقوق برابر با هر شهروند افغانستان برخوردار نشوند، هرگز صلح و ثبات در افغانستان بهوجود نخواهد آمد.» به قول آقای نظامی، فعالی که در خفا زندگی میکند، تحت حاکمیت طالبان دگرباشان جنسی بهخاطر «کسی که هستند و کسی که به او عشق میورزند»، مورد آزار و اذیت قرار میگیرند.