به بهانهی همدردی با سردار رحیمی
وقتی سردار محمد رحیمی، نامزدوزیر تجارت معرفی گردید، به چند دلیل از این رویداد استقبال کردم:
1 – سردار رحیمی جوان بود. جوانی، بدبختانه پدیدهای است که در افغانستان معادل خامی و ناپختگی تفسیر میگردد و بزرگسالی، مترادف خردمندی تعریف میشود. با معرفی سردار محمد رحیمی به عنوان نامزدوزیر تجارت، من امیدوار بودم که پارلمان افغانستان با اعطای رای اعتماد به او، علیه این ذهنیت سنگشدهی بدوی ایستاده و راه را برای حضور نسل جوان کشور در نهادهای تصمیمگیرنده فراهم کند. آخر، فرهنگهایی که الگویشان را از جوانان میگیرند، فرهنگهای آیندهمحور و ترقیخواه هستند.
2 – سردار رحیمی، متخصص و نخبه بود. او مدرک دکترا دارد و چندین سال استاد دانشگاه بوده است. سخنرانیای که در پارلمان کرد، در تاریخ آن نهاد بیپیشینه بود.
3 – سردار رحیمی، هزاره بود. هزارهها یگانه قومیتی هستند که هنوز به صورت سیستماتیک مورد تبعیض قرار میگیرند و باید علیه این پدیده مبارزه صورت گیرد.
متأسفانه با رای عدم اعتماد به سردار رحیمی، پارلمان افغانستان نشان داد که این نهاد هم به حضور جوانان در نهادهای تصمیمگیرنده «نه» گفت و هم به حضور هزارهها و نخبگان.
از این پارلمان نباید شکوه و گلایه کرد. شکوه و گلایه، راهحل نیست. اگر میخواهیم که فردا جوانی را در «قامت وزیر» بنگریم، باید در انتخابات پارلمانی دست به کار شویم و از کسانی حمایت کنیم که جوان باشند.