اکثر تحصیلکردگان در افغانستان علاقهی بیحد زیاد به نظریه دادن دارند. لیکن در آمریکا نظریهپردازی کار نهایت دشوار و نادر است. بسیار بسیار کم کسانی پیدا میشوند که نظریهی را مطرح کنند. اینها میگویند که باید کسی که نظریه میدهد، برای آن دلایل منطقی نیز ارائه کند، حتا اثبات کند. به همین دلیل است که نظریهپردازی در این مُلک کار همگانی نیست. چرا که ثابت کردن یک نظریه، کار هرکس نیست.
این مردم ویژگیهای جالبی دارند. خیلی ساده زندگی میکنند؛ عامفهم صحبت میکنند؛ به غیر از هنرپیشهها و گروههای مشخص، مردم زندگی ساده دارند؛ لباس خیلی راحت میپوشند؛ تعارفات مصنوعی در روابطشان خیلی کم دیده میشوند. رُک هستند که در فرهنگ ما به گستاخی میماند.
در ادارات هیچ جایی برای مذاکره و بحثهایی که در ادارات ایران یا افغانستان دیده بودم، شاهد نبودهام. کاری که قانونی است انجام میشود، غیرقانونی است انجام نمیشود. مأمور که در پشت میز نشسته، تنها به صفحهی کمپیوتر خود نگاه میکند و جواب میدهد و دیگر جایی برای چانهزنی هم نیست.
بسیار عملگرا هستند. نتیجه برایشان خیلی مهم است.