Samay Hamed

برخی‌ها « دارا» هستند‌، برخی‌ها « نادار». این «دارا»‌ها در عمل «شریک بازرگانی‌» هم اند و اگر مخالفتی هم با یک‌دیگر دارند، در حد مخالفت روی منافع است؛ اما برای فریب «نادار»‌ها این مخالفت‌های خود را پوشش‌های رنگارنگ می‌دهند: گاه رهبر قومی می‌شوند‌، گاه رهبر سیاسی و زمانی هم مرشد دینی و… روسپی‌گری سیاسی خصوصیت این‌گونه «‌دارا»‌ها است… نه دشمنی‌شان دوام‌دار است، نه دوستی‌شان. داراها وقتی که باهم توافق کنند، همراهانِ نادار خود را با هم می‌خورند و هنگامی که مخالف اند، جدا جدا خون و استخوان تهی‌دستان را نوش جان می‌کنند. تا تفاوت «‌دارا» و «‌نادار» در این سطح است، دعوت به هر‌نوع مبارزه‌ای که آماج آن شکستاندن این تفاوت سنگین نباشد، فریب است. نادار باید بتواند «‌حق‌» خود را از دارا بگیرد، نه «‌خیرات‌» و «‌رشوت». این مبارزه نیاز به شعور و شور و شکیبایی دارد. نداشتن شکیبایی و برخورد بسیار احساساتی، ناشی از نبود شعورِ لازم است. در جامعه‌ی ما بافتار اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی به گونه‌ای است که مردم ما را «‌مجبور‌» می‌کند خود جلو «‌پیشرفت‌» خویش را بگیرند و بازیچه‌ی دیگران شوند. این بافتار را می‌توان با شعور و شکیبایی آهسته آهسته «‌تغییر» داد؛ اما همزمان نباید از برخی از موج‌های رادیکالی که گاه راه صد‌ساله را یک‌شبه می‌توانند بپیمایند نیز غافل ماند.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *