Asad Buda

خیابانْ قلبِ بزرگ دارد. بی‌طرف است؛ زیرا قرار است هر مسافری را در بر گیرد و به مقصد برساند. حتا در شلوغ‌ترین لحظه‌ها گشاده‌رو و صمیمی است و هرگز دچارِ اضطراب نمی‌شود. ‌بی‌توجهیِ اگزیستنسیال، ذاتِ خیابان است. شاید عابران با هم درگیر شوند. تصادف کنند. بر سر و روی هم‌دیگر زخم بزنند و حتا هم‌دیگر را از پای درآورند. خیابان اما بی‌طرف است و به حال زخمی‌شدگان آغوشش افسوس می‌خورد و کوشش می‌کند آن‌ها را زودتر به جای امن منتقل کند. خیابان کین‌توز نیست. چاپلوسی را هم یاد ندارد. دوستیِ خیابانْ عمیق‌ترین شکلِ دوستی است: دل‌کندن و به‌مقصد رسانیدن. واماندن و دل‌نکندن از افراد و اشیا و حقیقت‌های در حالِ گذر، به بن‌بست‌رسیدن است. خیابان اما نمی‌خواهد به بن‌بست برسد. باید اشیا و افراد بسیاری را از خود عبور دهد و به خانه/ مقصد برساند. خیابان نماد خودْ همچون دیگری است و هرگز چیزی را برای خود نمی‌خواهد.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *