آخرین حلقه‌ی زنجیر ستم بر زنان، به دست زنان می‌شکند ‌(به مناسبت هشتم مارچ، روز جهانی زن)

از هشتم مارچ، روز جهانی هم‌بستگی زنان همه‌ساله در سراسر جهان تجلیل می‌شود. این مناسبت بهانه‌ای است که از مقام انسانی زن گرامی داشته شده و از رنج‌ها و دشواری‌هایی که زنان با آن رو‌به‌رو اند، یادآوری شود. این روز به خاطری روز زن نام گرفته شده که برای اولین بار در سال 1875 میلادی زنان کارگر یک شرکت نساجی در شهر نیویارک ایالات متحده به خاطر شرایط سخت کاری و دست‌مزد کم، به طور دسته‌جمعی اعتراض کردند. پس از آن با گذشت پنجاه سال از این تاریخ، در سال 1908 در همین روز (هشتم مارچ) تعدادی از زنان کارکر یک شرکت نساجی کتان نیز در شهر نیویارک به بخاطر حقوق کم و تبعیض علیه‌شان دست به اعتراض جمعی زدند. اما صاحب کارخانه و نگهبابان آن تلاش کردند، این اعتراض زنان کارگر‌ در میان کارگران بخش‌های دیگر گسترش پیدا نکند. این زنان معترض را در محل کارشان حبس کردند. اما به دلایل نامعلوم، این کارخانه‌ آتش گرفت و 129 کارگر زن در این حادثه جان باختند و تعداد کم آن‌ها توانستند خود را نجات دهند. به این صورت، هشتم مارچ در تاریخ به عنوان روز اعتراض و هم‌بستگی زنان علیه نابرابری‌ها و تبعیض با زنان مبدل شد. در نهایت به پیش‌نهاد خانم كلارا زتكين در دومین کنفرانس سوسیالیستی زنان که در 27 آگست سال 1910 در شهر کپنهاگن آلمان برگزار شده بود، هشتم مارچ به عنوان «روز جهانی زن» معرفی شد. از این تاریخ به بعد در سراسر جهان از هشتم مارچ به عنوان روز زن و دفاع از حقوق زنان و اعتراض در برابر تبعیض و نابرابری علیه زنان، تجلیل می‌شود.

زنان در سراسر جهان به نحوی با محدودیت‌ها و نقض حقوق‌شان‌ رو‌به‌رو اند. اما در این میان زنان در جوامع توسعه‌نیافته با ساختار طبقاتی و فرهنگ سنتی، بیش‌تر با ستم و تبعیض مواجه اند. هرچه ساختار جامعه بسته و طبقاتی باشد و از نظر فرهنگی در سطح پایین‌تری قرار داشته باشد و فرهنگ و ارزش‌های مردسالارانه در آن‌ حاکم باشد، در آن جامعه ستم و محدودیت علیه زنان ساختاری‌تر و ریشه‌دارتر می‌باشد.

از هشتم مارچ در افغانستان نیز تجلیل می‌شود. زنان فعال و نهادهای مدافع حقوق زن در این روز با برپایی مراسم و همایش‌هایی، از نابرابری در حق زنان و رنج‌ها و ستم‌هایی که زنان با آن روبه‌رو اند، یاد‌آوری می‌کنند. ستم و تبعیض علیه زنان در جامعه‌ی افغانستان به گونه‌‌ی گسترده و با ابعاد و اشکال مختلف صورت می‌گیرد. زمینه‌های نقض حقوق زنان در جامعه‌ی افغانستان ریشه در ساختار بسته‌ی اجتماعی، هنجارهای جنسیتی و ارزش‌هایی مردسالارانه دارد. این عوامل باعث می‌شوند که فرصت تواناشدن را از زنان بگیرند و آن‌ها را در چرخه‌ی روابط بسته‌ی زناشویی و بودن در خانه محدود کنند و توجیه‌گر خشونت و محدودیت بر رفتار و فعالیت زنان گردند.

تاریخ مبارزات آزادی‌خواهانه‌ی زنان، حکایت‌گر این واقعیت است که ناتوانی زنان، علت اساسی ستم و نقض حقوق زنان بوده و روایت‌ها و تعریف‌های نادرست از شخصیت زن را توجیه‌پذیر می‌سازد. اولین گام، برای رهای زنان از ستم و خشونت این است که ساختارها و مناسبات نابرابر در جامعه شکسته شوند و زمینه‌های رشد و توان‌مندی برای افراد جامعه آماده شوند و جنبش دادخواهی زنان توسط خود زنان شکل بگیردو رهبری شود و زنان برای توان‌مند‌شدن و گرفتن حقوق‌شان، مبارزه‌ی دوام‌دار کنند.

مردان که شریک زندگی زنان اند هم نقش تحکیم‌کننده‌ی مناسبات ستم‌گرایانه علیه زنان را می‌توانند داشته باشند و اقتدار ظالمانه بر زندگی زنان را حاکم سازند و هم می‌توانند برای ایجاد یک جامعه‌ی انسانی، زنان را برای رهایی از هنجار‌ها و قیودات نابرابر اجتماعی، یاری رسانند. نقشی را که مردان می‌توانند برای شکستن هنجارها و مناسبات نابرابر جنسیتی در جامعه ایفا کنند، این است که زنان را برای توان‌مند‌شدن‌شان یاری رسانند. رسالت انسانی مردان در قبال زنانِ نزدیک به خودشان (دختر، خواهر، مادر…) این است که با آن‌ها برخورد انسانی داشته باشند و حقوق انسانی آن‌ها را رعایت کنند. برای توان‌مند‌شدن این زنان از زمینه‌ها‌ و امکاناتی که در اختیار دارند، استفاده کنند. در جامعه حق انسانی زنان را نقض نکنند و با آن‌ها برخورد شایسته داشته باشند. این عقلانی‌ترین کنشی است که مردان می‌توانند برای دفاع از شخصیت و حقوق انسانی زنان، ایفا کنند. اما در نهایت این زنان هستند که می‌توانند قهرمان آزادی‌شان باشند و زنجیر نهایی ستم و نابرابری علیه‌شان را بشکنند.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *