پیکر سوختهی فرخنده، دیروز با اشراک گستردهی زنان و مردان تشییع شد و در قبرستان نزدیک خانهاش به خاک سپرده شد. فرخنده دختری 27 ساله، عصر روز پنجشنبه، 29 حوت، زمانی که برای اجرای مراسم مذهبی به زیارت شاه دوشمشیرهی کابل رفته بود، به دلیل پخش شایعهای از سوی ملای تعویذنویس مبنی بر سوختاندن قرآن، از سوی مردم احساساتی، بدون تأمل، به قتل رسید و سپس شوزانده شد. به دنبال پخش این شایعهی ملا، همه با سنگ، مشت و هرچیزی که به دست آوردند، بر او تاختند. به فریادهای «من قرآن را نسوزاندهام، من مسلمانم…» فرخنده کسی اعتنا نمیکند. یکی او را امریکایی و خارجی خطاب میکند و متهم میسازد که او به دستور خارجیها به قرآن اهانت کرده و بر او وحشیانه حمله میکند. کسانی داد میزنند که او را بکشید و بر او حمله کنید.
این چنین مردان خشمگین، فرخنده را فجیغانه به قتل رساندند و جسد بیروح او را زیر موتر انداختند در آتش سوزاندند و به گودال خشک دریای کابل انداختند. ننگینتر اینکه کسانی در مقام پاسداری از فرهنگ و مذهب با این عمل فجیعانه و ننگین همسو شدند و آن را نشان افتخار و بیداری دینی خواندند. نیروهای پولیس به جای اینکه از بروز این حادثه جلوگیری کنند، تعدادشان با کسانی که به فرخنده هجوم آوردند، همدست شدند و در قتل فرخنده سهم گرفتند. قتل مظلونهی فرخنده و عمل ننگین قاتلان او واکنش گسترهای را در افغانستان و جهان به دنبال داشت. کاربران شبکههای اجتماعی این عمل مردان خشمگین را نکوهش کردند و واکنشهای ناسنجیدهی کسانی را که این عمل را توجیه کردند، مورد نقد قرار دادند. اما بعد از گذشت یک روز از این حادثه، وزارت داخله اعلام کرد، تحقیقاتی را که انجام داده است، نشان میدهند فرخنده قرآن را آتش نزده است. در پیوند به این حادثه، شماری از افرادی را که در آن دست داشتهاند، بازداشت کرده و نیز و ظیفهی تعدادی از مسئولان حوزهی دوم امنیتی کابل را که از مسئولیتشان غفلت کردهاند، به حالت تعلیق درآورده است.
در مراسم خاکسپاری فرخنده زنان و مردان شرکت داشتند. شرکتکنندگان مراسم تدفین او از آمدن مولوی ایاز نیازی که یک روز قبل از قتل او، عمل قاتلان او را به نحوی ستوده بود و میخواست در مراسم جنازهی او شرکت کند، مخالفت کردند. پیکر فرخنده بر بازوان دختران جوان کابلی حمل و تشییع شد و زنان بر گور او ناله و فریاد کردند و از ناهنجاری و فرهنگ زنستیزانهی حاکم در جامعه، شکوه و اعتراض کردند. زنی به مردان اطرافش، از دشواریهای زندگی و بیدادگریهایی که زنان را قربانی میسازد، چنین گفت: «همین جامعهی انسانی است که دختری را بیگناه میکشید؟ یکیتان به این وضعیت اعتراض نمیکنید. یک مرد، چهار زن میگیرد و بر یک دختر سهساله سه مرد تجاوز میکنند. شرافت این ملت به کجا رفته است؟ انسانیت در این جامعه مرده است. امروز دختر او (مادر فرخنده) به این حالت رسید، فردا دختر شما به این حالت میرسد. من دیگر میشرمم که فرزند به دنیا بیاورم. میشرمم که دختری را به دنیا بیاورم که شما سرش تجاوز کنید. تا وقتی که به خانه میآییم، با هزار خطر مواجهیم. این محیط را شما برای ما ایجاد کردهاید». این سوال باید پاسخ داده شود که چرا شرافت و انسانیت زیر نام دفاع از مذهب و مقدسات، این چنین قربانی میشود؟