1- تا طالب طالب است، باید از آنها معذرت بخواهیم. خدا را چه دیدید، شاید همین چند روز آینده معجزهای اتفاق افتاد و طالبان هم آدم شدند، آنوقت معذرتخواهی از طالبان مثل آن میماند که یک نفر را در کوچه ایستاد کرده، برایش بگوییم که تو خیلی مقبولی، فقط دماغت از شدت بلندی، نقش کوه نور را از دل من میزداید، بناءً تو مجبوری کمی دماغت را در شاهراه کابل-قندهار به اسارت بگذاری. یادت نرود، حتما بگذار! ورنه دفعهی بعد اگر با این دماغ گیرت کردم، هشت رقم مالیه از تو خواهم ستاند! دلتان به ناحق خوش یا خسته نشود، طالبان به این راحتیها آدمشدنی نیستند، پس با خیال راحت آمادهگی معذرتخواهی را بگیرید!
2- در مرحلهی بعد، اگر بلای آسمانیای نازل نشد و شما هنوز زنده بودید، از متجاوزان باید معذرتخواهی بکنیم. در اینجا چون تعداد افرادی که بر دختر، پسر، زن و کودک تجاوز نموده، خیلی زیاد است و بعضیهایشان هم فعلاً در قید حیات نیست تا استمرار خدمت مینمودند، بناءً باید اولویتبندی شوند. اول از آنعده مولویهای مساجد که بر کودکان تجاوز میکنند، معذرت بخواهیم؛ چون ممکن است دیر شود و حس تجاوز در آنها زایل شود. دوم، از متجاوزان گروهی که تا حالا اعدام شده، باید معذرت بخواهیم. ممکن است روح آنها بیدلیل به عذاب باشد. معذرتخواهی ما میتواند آنها را از عذاب برهاند! در قدم سوم، از آنعده قهرمانان گمنام که همیشه تجاوز میکنند؛ اما چون برادر، پسر، کاکا یا خالهزادهی یک رهبر قومی، متنفذ اجتماعی، وزیر یا وکیل، قوماندان جهادی یا هر آدم قدرتمند دیگری اند، هیچگاهی نامی از آنها گرفته نمیشوند. اصلاً خود وزیر و وکیل و قوماندان و رهبر را هم در همین گروه در نظر داشته باشید!
3- از مرحوم رییس خدایداد! البته احتیاط کنید که در جریان مراسم عذرخواهی از این مرحوم، زیاد کالای نو نپوشید. گفته میشود دوستداران رییس خدایداد هرجا حضور دارند و همه از دم به خاطر شادی روح آن مرحوم مظلوم، رییس خدایداد گشتهاند! اگر احیاناً هیچ کالای کهنهای ندارید، یگان بوجی خالی گندم را بر شانهی خود بیندازید و مراسم را انجام بدهید.
4- در این مرحله دولت و مردم افغانستان مکلف اند از فداکاران عرصهی انتخابات، بهخصوص آن امرخیل که بابا شد- بعداً شنیدیم که فعال مدنی شده، حالا هم معلوم نیست مشاور کدام وزیر شده باشد- و یاران باوفایش که خاطرات خوش از عید و براتها داشتند و هر عید، 60 کیلو کشمش سبز، 60 کیلو چاکلیت با طعم بزغالهی سگ برازیلی، 60 کیلو کیک و کلچهی ترکی که روی قابش باید عکس فاطمه گل باشد، 60 کیلو چای سبز و غیره مصرف میکردند و هنوز هم گلایه داشتند که هوا خراب است و آنها نمیتوانند چاق شوند. از یوسف نورستانی، آن مدیر مدبر، آن رییس بینظیر، آن سرلشکر یک گروه شریر، باید جداگانه عذرخواهی شود، در سرحد تفنگ و تیر! کمی شاعرانه شد، شما ببخشید!
5- بعد از متقلبان انتخابات، طبق نوبت و در چارچوب شایستهسالاری، ملت و دولت افغانستان باید از اوباشان دینی-مذهبی و اوباشان درون شهرها معذرت بخواهند. اوباشان دینی-مذهبی، آنهایی که هر فاجعه را با دفاع از مقدسات توجیه میکنند؛ مثل قتل فرخنده! اوباشان درون شهرها، مثل آنهایی که فرخنده را کشتند و سوزاندند! در این زمینه، این اوباشان باید از خود بزرگی نشان بدهند و مردم و دولت را ببخشند، اگر نه خدا میداند سال آینده یک قطره باران ببارد یا نه، یکدانه برف فرود بیاید یا نه؟ معلوم نیست! تا این ملعونان ما را نبخشند، حتماً از این به بعد باید 300 متر حفر کنیم تا چاه آب بدهد!
6- وقتی توانستیم دل و دماغ این جماعت را به دست بیاوریم، قطعاً بیکار میشویم. خدا از آدم بیکار خوشش نمیآید. چنانچه در قدیم یک ضربالمثل عربی داشتیم، «الاحمار اشد من البیکار». یعنی مطابق به قانون، بیکاران باید به خران سلام بدهند! چون مسئله این نیست که در بازار کار ایجاد شود و هر روز تعداد بیکاران هم بیشتر خواهند شد، بناءً برای فرار از این عنوان زشت، تنها مردم مکلف اند که چهار طرف خویش، بگردند و دزد، قاتل، لچک، رشوهخوار، پدرنالد، بیناموس، حرامزاده را شناسایی کنند و از آنها معذرت بخواهند! اینگونه هم افغانستان به چهارراه ترانزیتی منطقه تبدیل میشود و هم کشور چین و پاکستان پویایی اقتصادشان را متوقف خواهند کرد. توجه امریکا اینگونه به کشور ما بیشتر خواهد شد!
7- نصف خانه و دارایی خویش را به عنوان غرامت به مولویان مساجدی که از قتل فرخنده خوش بودند و از فعالیت مدنی ناخوش شدند، هدیه کنیم! تردید نکنید، اگر اینها نباشند، شیطان خود برای بدبختی جامعهی ما دست به کار خواهد شد. آنوقت چهکسی توان برخورد با شیطان را دارد؟ با اینها که عملاً در جهنم زندگی میکنیم، شیطان را که به هیچ عنوان در بهشت راهی نیست! بناءً، خدا را شکر که شیطان فعلاً مصروف جاهای دیگر است و ما با اینها مصروفیم.
8- تا یادم نرفته، والیان شبیه موسیخان اکبرزاده هم نیاز به معذرتخواهی دارند و قطعاً خوشبختی مردم افغانستان به خوشنودی این دست والیان وابسته است. شایان ذکر است که تنها والیانی حق دارند ما از آنها معذرت بخواهیم که دستور شلیک راکت بر شهر و زندگی مردم را داده باشند، یا خودشان عملاً در قتل و کشتار دست داشته باشند، بقیه والله اگر به یک تایپر کانبیبی بیارزند!
9- از سفارتخانههای ایران و پاکستان هم معذرت بخواهیم. به آنها اجازه دهیم هرکاری دلشان خواست در مملکت ما بکنند. اصلاً بیاورند همان بمبهای اتمی خویش را در افغانستان، در کابل آزمایش کنند! ببینیم کلاهکهای هستهایشان هر دفعه چند صدهزار نفر را نابود میکنند! به هند اجازه ندهیم که یک نخود در افغانستان اینطرف و آنطرف کند!
10- از آنعده وکلای پارلمان که یک یا چند نفر را روز روشن در کابل کشته و هیچ اتفاقی برایشان نیفتاده، ما معذرت خواهیم خواست. آنها دل و دماغ قانون و قانونمداری این کشور اند. مرد باشد کسی طرفشان چپ سیل کند؟! مرد چه؟ اگر کسی هم طرف آنها چپ سیل کند، گوشش حتماً به مرور زمان دراز خواهد شد.
11- بقیه کسانی که ما باید از آنها معذرت بخواهیم، در راه اند…