Photo: Anadolu

سوریه و آغاز شکست نکتایی از ریش

یادداشت روز

گروه‌های تندروی که پس از سرنگونی حکومت بشار اسد بر سوریه حاکم شده‌اند، «اسلامی‌سازی» نصاب تعلیمی و نهادهای آموزشی آن کشور را آغاز کرده‌اند. طبق گزارش‌ها، افراطیان حاکم به جای دفاع از ملت دفاع از الله گذاشته‌اند و مضامین علمی مرتبط با نظریه‌ی تطور طبیعی را نیز از نصاب تعلیمی حذف کرده‌اند.

وقتی احمد شرع، رهبر هیأت تحریر شام، با چهره‌ی متبسم، ریش بلند و نکتایی در رسانه‌ها ظاهر شد و سخنانی نرم و معقول گفت، ناظران مردد شدند که آن ریش را بیشتر باور کنند یا آن نکتایی را. وقتی یک فرد تحصیل‌کرده‌ی خوش‌لباس وزیر خارجه‌ی نظام جدید شد، این امید در دل مردم سوریه و حتا مردمان کشورهای دیگر پیدا شد که سوریه به یک افغانستان دیگر تبدیل نخواهد شد. منصوب شدن دو زن در مقام‌های مهم حکومتی دیگر شکی باقی نگذاشت که افراطیان به‌قدرت‌رسیده در سوریه واقعا افراطی نیستند و اگر در گذشته افراطی هم بوده‌اند دیگر متحول شده‌اند.

اما سوال، هم در آغاز به قدرت رسیدن افراطیان و هم اکنون، این بود و هست که نیروهای مسلمان رادیکالی که تا یک سال پیش همرزم داعش و القاعده بودند، چه‌گونه با این سرعت متحول می‌شوند؟ به بیانی دیگر، آن چیزی که ما را متقاعد می‌کند که این «تحول» اتفاق افتاده چیست؟

این نخستین بار نیست که یک رهبر انقلابی مسلمان پس از پیروزی با چهره‌ی موجهی در میان مردم ظاهر می‌شود و سخنان دل‌نشینی می‌گوید. در سال ۱۳۵۸ شمسی، آیت‌الله خمینی در یک سخنرانی مهم اعلام کرد که میزان رای ملت است. گفت:

«یک نفر چه حقی دارد برای ۵۳ میلیون جمعیت رأی بدهد؟ پنجاه نفر -یا شش صد نفر- چه حقی دارد برای یک ملت ۵۳ میلیونی رأی بدهد؟ این حق برای این است که شما می‌خواهید رأی بدهید. رأی شماست. میزان، رأی ملت است. ملت یک وقت خودش رأی می‌دهد. یک وقت عده‌ای را تعیین می‌کند که آن‌ها رأی بدهند: آن در مرتبه‌ی دوم صحیح است. و الّا مرتبه‌ی اول، حق مال خود ملت است.»

بسیاری از مردم در این سخنان خمینی آینده‌ی یک نظام نمایندگی-انتخاباتی را می‌دیدند. شاه رفته بود و خاطرات فشارهایی که مردم در زمان او دیده بودند، هنوز تازه بود. حالا مردی آمده بود که میزان جدیدی برای مشروعیت حکومت و نظام معرفی می‌کرد: رای مردم. چه چیزی بهتر از این؟ اما در ایران به زودی روشن شد که سخن گفتن از رای مردم ظاهر قضیه است و تحمیل حکومت دینی (با محوریت ولایت فقیه) اصل ماجرا. حالا بیش از چهار دهه است که مردم ایران در سایه‌ی سنگین نظامی زندگی می‌کنند که سخنان دموکراتیک بنیان‌گذارش در روزهای اول پیروزی دل عالم و عامی را برده بود.

در سوریه نیز به احتمال قوی وضعیت همین مسیر را طی خواهد کرد؛ یعنی دیری نخواهد گذشت که ریش بر نکتایی پیروز شود (حتا اگر نکتایی همچنان بر گردن احمد شرع آویزان بماند). دلیلش این است که حتا اگر خود رهبر مخالفان به دریافت‌های جدیدی رسیده باشد، یعنی دست از افراطی‌گری به رسم داعش و القاعده برداشته باشد، بعید است که نیروهای همراه با او نیز، بدون علت یا دلیل خاصی، اندیشه‌ی برپا کردن یک حکومت اسلامی خلوص‌گرا را از دست نهاده و یکباره متحول شده باشند. دستکاری در نصاب آموزشی سوریه و به جای «دفاع از ملت» عبارت «دفاع از الله» را گذاشتن فقط نشانه‌های ابتدایی از آن چیزی است که بعدا خواهد آمد. بنیادگرایان مسلمان (همان اعضای قبلی القاعده و داعش) برای اولین بار توانسته‌اند در همان منطقه‌ای که مورد نظرشان بود، حکومتی را ساقط کنند و به جایش نظام دلخواه خود را برپا سازند. آن وقت، پس از این توفیق بزرگ، دست از اندیشه‌ی برپا کردن حکومت اسلامی خلافتی تندرو بر می‌دارند و حکومتی شبیه همان حکومتی می‌سازند که ساقطش کرده‌اند؟ چه چیزی باید ما را متقاعد کند که چنین روندی در حال وقوع است؟ چه‌گونه می‌توان پذیرفت که همان ایدئولوژی و باور و راه و رسمی که در ایران جمهوری اسلامی را برپا کرد و در افغانستان امارت اسلامی را ساخت، در سوریه یک نظم دموکراتیک معطوف به آزادی‌های مدنی را در میان بیاورد؟ طالبان نیز در دور دوم به قدرت رسیدن خود گفتند که متحول شده‌اند و به حقوق مدنی و آزادی‌های اساسی مردم افغانستان کاری ندارند. حاصل این “کار نداشتن” است که امروز به شکل بازگشت افغانستان به چهارده قرن پیش در برابر چشم ماست. از دموکراسی خمینی و «میزان رای مردم است» او آنچه در نظام ایران باقی مانده این است که ولی فقیه اعضای شورایی را انتخاب می‌کند تا بعد آن شورا به مردم بگوید که به چه کسی می‌توانند رای بدهند و چه کسانی اساسا حق نامزد شدن در انتخابات را ندارند. بعید است که نکتایی احمد الشرع معجزه کند، اما خیلی محتمل است که ریشش معیار اسلامیت شود.