امینه محمد، معاون دبیرکل سازمان ملل، گفته است که تعهدش در دفاع از حقوق زنان و دختران افغانستان، در چارچوب اسلام، «تزلزلناپذیر» است.
شما اگر با امینه محمد بنشینید و بحث کنید، آخر کار به همان نقطهای میرسید که اسمش را میتوان «بنبست تعلیق» گذاشت؛ یعنی جایی که امینه محمد به شما بگوید «اگر» تفسیر درستی از حقوق زنان در اسلام ارائه شود، زنان مسلمان (از جمله در افغانستان) به حقوق انسانی سزاوار خود دست مییابند. این «اگر» همان شرط یا حالت تعلیقی است که زنان مسلمانی چون امینه محمد به آن دل خوش کردهاند.
اگر تفسیر درست داشته باشیم
تاریخ چهارده قرنهی اسلام چیزی جز همین تاریخ تفسیرها نیست. در تمام این قرون، مسلمانان با هم بحث و مناقشه کردهاند تا معلوم کنند که یک مسلمان معتقد باید به چه چیزی باور داشته باشد، تا اعتقادش صحیح باشد. بعضی ماجرا را ساده کردند و به گمان خود به حل مساله نزدیک شدند. گفتند که بیایید همه چیز را کنار بگذاریم و ببینیم در قرآن کریم چه گفته شده. بعد، همان را برگیریم و دیگر جدل نکنیم. اما تا قرآن کریم را خواندند، باز تفسیر شروع شد. چارهای هم نبود و نیست. آدمی هیچ راهی برای فرار از معنا کردن و تعبیر کردن و تفسیر کردن ندارد. امکان ندارد یک میلیون آدم یک سخن را به یک نحو بفهمند و تعبیر کنند. این همه نزاع که فرقههای اسلامی دارند چیزی جز جنگ تفسیرها نیست. این البته در سطح رسمی فرقههاست. وگرنه، اگر به لایههای جزئیتر ماجرا برویم، پیروان یک فرقه هم به هیچ وجه بر سر تفسیر احکام و آیات و اقوال دینی توافق ندارند.
این ماجرا البته خاص مسلمانان نبوده و حالا هم نیست. غرب مسیحی نیز همین تجربه را از سر گذراند. در غرب، اتفاق متفاوتی که افتاد این بود که شهروندان این حوزهی تمدنی زودتر از مسلمانان دریافتند که رسیدن به یک تفسیر صحیح و فیصلهکن اصلا امکان ندارد. به بیانی دیگر، دیدند که هرچه بگویند «اگر تفسیر درست پیدا شود»، آن تفسیر درست هرگز پیدا نخواهد شد. دیدند که این حالت «تعلیق» بیپایان بُنبستی است که تا ابد خاتمه نخواهد یافت.
حقوق بشر بدون تفسیر
طرح شدن بحث حقوق بشر در حقیقت طرح شدن بحث حق بدون تفسیر است. به این معنا که اندیشهوران حقوق بشر به این نتیجه رسیدند که حقوق انسانی یک فرد را در خارج از تفسیر عقاید مطرح کنند و آن را از حالت تعلیق بیرون بیاورند. به همین خاطر، گفتند که هر انسان (فارغ از مذهب و زبان و رنگ و فرهنگ و دیگر قیود مشابه) از این جهت که انسان است، حقوقی دارد که غیرقابل نقض است. در سنت دینی میگفتند ما باید اول بررسی کنیم که تو عقاید درستی داری یا نه؛ بعد، تصمیم میگیریم که فلان حقوق را هم داری یا نه. در چارچوب حقوق بشر، بررسی عقاید کنار گذاشته شد. یعنی همین که به صورت انسان باشی (فارغ از این که عقایدت چیست)، واجد بعضی حقوق نقضناپذیر هستی. یعنی لازم نیست حقوقت معلق بماند تا کار بررسی عقایدت تمام شود.
اشتباه امینه محمد در کجاست؟
اشتباهی که امینه محمد و بسیاری چون او میکنند این است که جدلهای بیپایان چهارده قرن گذشته در اسلام را نمیبینند و فکر میکنند که حالا میتوان به تفسیر صحیح حقوق زنان در اسلام دست یافت. متوجه نیستند که از این کژراههی پیچدرپیچ به هیچ جا نمیتوان رسید. او میگوید که به دفاع از حقوق زنان افغانستان در چارچوب اسلام متعهد است. طالبان هم دقیقا همین را میگویند. حالا بیایید بحث کنیم که کی درست میگوید و کی برخطاست. مگر در چهارده قرن گذشته ماجرا همین نبوده است؟ مگر مسلمانان هرگز ممکن است بر سر این توافق کنند که حقوق زنان در این دین چیست؟ تعهد امینه محمد، و زنان دیگری که همفکر و همدین اویند، تعهد به یک تعلیق بیپایان است.
در برابر کژراههی منتهی به بنبستی که امینه محمد پیشنهاد میکند، یک راه ساده و روشن حقوق بشری هست: این که زنان افغانستان، فارغ از دین و باور و زبان و قوم و رنگ و جنسیت خود، انسان هستند و واجد حقوق نقضناپذیر انسانی. این راه ساده و روشن در ممالک بسیاری آزموده شده و نتیجه داده است. رفع هرگونه تبعیض علیه زنان رفع تبعیض علیه هر انسان است- تمام. اگر هر انسان در هر جای جهان، با هر دین و باور و رنگ و زبان و جنسیت، حق آموزش دارد، زنان افغانستان نیز انساناند و حق آموزش دارند. اگر هیچ کس حق ندارد آزادیهای مدنی هیچ انسانی را محدود یا سرکوب کند، زنان افغانستان نیز از این حق برخوردارند.
تنها در چارچوب «حقوق بشر» است که میتوان از حقوق زنان افغانستان دفاع کرد. پا گذاشتن در دایرهی تفسیر اسلامی از حقوق زنان پا گذاشتن در چرخاب بیانتهایی است که در آن طالب به همان اندازه حق تفسیر دارد که امینه محمد. خانم امینه محمد، با دریغ، تنها نیست. زنان مسلمان تحصیلکرده و صاحبمقام بسیاری هستند که دارو و درمان را از همان دستی میطلبند که مسمومشان کرده است.