پس از بازگشت طالبان به قدرت در افغانستان، زنان این کشور بار دیگر در برابر محدودیتهای شدید اجتماعی و حقوقی قرار گرفتند. این محدودیتها که اغلب بهبهانههای مذهبی و سنتی تحمیل شدهاند، زنان را از حقوق اساسیشان محروم کرده است؛ اما همانند تاریخ پر افتخار مبارزات زنان در دودههی گذشته، آنان بار دیگر ابزارهای گوناگونی را برای مقاومت انتخاب کردهاند. اعتراضات خیابانی و دادخواهی جهانی از جمله راههایی است که زنان افغانستان با آنها در برابر سرکوب ایستادگی میکنند. این اعتراضات، هرچند نماد شجاعت و اتحاد زنان افغانستان است، بهدلیل سرکوب شدید و خطرات فراوان، همچنان با موانع بسیاری روبهرو است.
و اما؛ یکی از اساسیترین و مؤثرترین ابزارهای مقاومت زنان در افغانستان، رویآوردن به هنرهای دستی و تولیدات فرهنگی است. پس از تسلط مجدد طالبان، محدودیتهای شدید بر آزادی زنان آنان را از حضور در عرصههای اجتماعی، تحصیلی و اقتصادی محروم کرده است. زنان نمیتوانند به محیطهای کاری بروند، دختران از تحصیل در مکاتب متوسطه و عالی بازماندهاند و بسیاری از خانوادهها بهدلیل از دست دادن درآمد اصلی خود در بحران اقتصادی گرفتار شدهاند. این محدودیتها، زنان را به سمت جستوجوی راههایی سوق داده است که بتوانند از خانه و در چارچوب شرایط موجود، استقلال مالی خود را حفظ کنند. هنرهای دستی مانند گلدوزی، خیاطی، قالینبافی و ساخت زیورآلات، یکی از معدود فرصتهایی است که در این وضعیت دشوار برای آنان باقی مانده است.
دلایل اصلی رویآوردن زنان افغانستان به هنرهای دستی را میتوان در چند بخش بررسی کرد.
نخست، این هنرها منبعی برای تأمین درآمد در شرایطی است که زنان از سایر فرصتهای اقتصادی محروم شدهاند. بسیاری از زنان، بهویژه آنانی که سرپرست خانواده هستند یا در خانوادههایی با محدودیت اقتصادی زندگی میکنند، از طریق فروش تولیدات دستی خود هزینههای زندگی روزمره را تأمین میکنند. این درآمد برای تأمین نیازهای اساسی خانوادهها حیاتی است، بهویژه در شرایطی که نرخ بیکاری در کشور بهشدت بالا رفته است.
دوم، هنرهای دستی بهعنوان ابزاری برای تأمین امکانات اولیه تحصیل دختران بازمانده از مکاتب، نقش حیاتی ایفا میکنند. بسیاری از زنان درآمد حاصل از کار خود را برای فراهم کردن امکانات آموزش آنلاین مانند خرید گوشیهای هوشمند، اینترنت و سایر ابزارهای آموزشی صرف میکنند. این تلاشها به دخترانی که از تحصیل محروم شدهاند، فرصت ادامهی دسترسی به آموزش آنلاین را میدهد و به آنان این امکان را میدهد که از طریق تکنولوژی، شکافهای آموزشی را کاهش دهند.
سوم، تأثیر روانی این فعالیتها بر زنان افغانستان نیز قابلتوجه است. کار با هنرهای دستی برای بسیاری از زنان نه تنها یک منبع درآمد است، بلکه نوعی پناهگاهی است که زنان را در برابر فشارهای روانی ناشی از مشکلات اجتماعی و اقتصادی مصون نگه میدارد. این فعالیتها به زنان احساس ارزشمندی، خودکفایی و ارتباط با هویت فرهنگیشان را میدهد.
چهارم، تولیدات هنری زنان افغانستان به حفظ و ترویج فرهنگ و هویت آنان کمک میکند. در شرایطی که طالبان تلاش میکنند فرهنگ و تاریخ افغانستان را نادیده بگیرند و زنان را از عرصههای اجتماعی و اقتصادی حذف نمایند، زنان با ادامهی تولید صنایع دستی، هویت فرهنگی خود را زنده نگه میدارند. و از این طریق برای بقا تلاش مینمایند. این محصولات نه تنها نیازهای فرهنگی مهاجران افغانستان در سراسر جهان را برآورده میسازد، بلکه به حفظ ارتباط میان نسلهای مختلف افغانستان نیز کمک میکند.
در نهایت، حمایت از کسبوکارهایی که محصولات زنان افغانستان را به بازارهای جهانی معرفی میکنند، نقش مهمی در توانمندسازی آنان دارد. در این میان زنان بیجاشده برای حمایت و همکاری هنرمندان زن در افغانستان کاروبارهای تجاری راهاندازی نمودهاند تا بتوانند در شرایط سخت همراه و همکار دختران بازمانده از تحصیل و زنان بیکار باشند. این شرکتها با ایجاد فرصتهای اقتصادی و فرهنگی، به زنان این امکان را میدهند که داستان مقاومت خود را به گوش جهانیان برسانند. این شرکتها پل ارتباطی میان زنان افغانستان و بازارهای بینالمللی هستند و با معرفی و فروش محصولات آنان، به تقویت موقعیت مالی و اجتماعی زنان کمک میکنند.
این رشتهای از مقاومت از طریق هنرهای دستی، نمادی از ایستادگی، خلاقیت و امید در برابر محدودیتها است. این زنان با تکیه بر هنرهای خود، نه تنها از خانوادههایشان حمایت میکنند، بلکه به حفظ فرهنگ، ترویج عدالت و نشان دادن ظرفیتهای زنان افغانستان در برابر جهان میپردازند. حمایت از این حرکت، گامی مهم در جهت تقویت حقوق زنان و حفظ فرهنگ افغانستان برای نسلهای آینده است.