Photo: sent to Etilaatroz

افراطی‌گری خشونت‌زا

ریشه‌ها و راه‌های جلوگیری از آن

چه می‌شود که پناهندگان افغانستانی در خارج از کشور (مخصوصا در کشورهای غربی) به‌سوی افکار افراط‌گرایانه و خشونت‌زا کشانده می‌شوند؟ چه عوامل و زمینه‌هایی سبب می‌شوند که پیام‌های گروه‌های رادیکال در فضای عینی و مجازی از مخاطبان خود دل می‌ربایند و آنان را متقاعد می‌کنند که برخلاف فرهنگ غالب محیط زندگی خود، به افراطی‌گری و رفتارهای خشونت‌آلود ضداجتماعی رو کنند؟ مؤسسه‌ی جی‌بی‌آی یا ابتکار گلدن بریج (Golden Bridge Initiative)، نهاد غیرانتفاعی در ایالت کالیفرنیا در امریکا، اخیرا در سمیناری با عنوان «افراطیت خشونت‌گرا؛ ریشه‌ها و راه‌های جلوگیری از آن» همین پرسش‌ها را مورد بحث قرار داد. این مؤسسه از ۳۵ نفر اهل نظر تقاضا کرده بود که دیدگاه‌ها، تحلیل‌ها و پیشنهادهای خود در این زمینه را با هم در میان بگذارند.

غفار صفا، که جریان این سمینار را مدیریت می‌کرد، از رشد فزاینده‌ی افکار و گرایش‌های افراط‌گرایانه و خشونت‌زا در میان بخشی از جوامع مهاجر افغانستانی سخن گفت. به نظر او، این پدیده نه ‌تنها به هویت و همبستگی اجتماعی افغانستانی‌های بیرون از کشور آسیب می‌زند، بل‌که صلح و ثبات جوامعی را که ما اکنون بخشی از آن هستیم نیز تهدید می‌کند:

«اندیشه‌های رادیکال، از هر نوع آن، به‌واسطه‌ی سوءبرداشت‌ها، ناامیدی‌ها و بحران‌های هویتی در دیاسپورای ما گسترش می‌یابد. اما ما بر این باور هستیم که این افکار قابل مهار اند، و حتا می‌توان از دل همین بحران‌ها فرصت‌هایی برای تقویت ارزش‌های انسانی و صلح‌آمیز ایجاد کرد.»

این سمینار دو بخش داشت: بخش نخست اختصاص داشت به تعریف و شناخت افراطی‌گری خشونت‌زا و ریشه‌های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی آن. بخش دوم سمینار به راهکارهای جلوگیری از گسترش افکار و تمایلات افراطی‌گری خشونت‌زا پرداخت.

نخستین سخنران این سمینار خانم ناهید فتاحی، روان‌شناس و فعال اجتماعی بود. فتاحی در سخنرانی خود به نقش خانواده‌های افغانستانی در گسترش افکار و گرایش‌های افراطی، به‌عنوان یکی از منابع اولیه‌ی شکل‌گیری تبعیض جنسیتی و خشونت اشاره کرد.

او در بخشی از سخنان خود گفت: «تصور کنید که کودکی در خانه‌ای با قوانین سخت‌گیرانه زندگی می‌کند. جایی که سؤال پرسیدن ممنوع است، مخالفت کردن خطرناک است، و هرچیزی خارج از چارچوب‌های تعیین‌شده، تهدید تلقی می‌شود. این کودک هر روز شاهد خشونت است. شاید پدر از سر ناامیدی و فشار زندگی، پرخاشگر باشد. شاید مادر به‌دلیل فرهنگ حاکم، ساکت و تسلیم باشد. این کودک یاد می‌گیرد که خشم را در درون خود جمع کند، اما هرگز نمی‌آموزد که چگونه آن را مدیریت کند یا درباره‌ی آن صحبت کند.»

به نظر خانم فتاحی، زنان به‌عنوان مهم‌ترین قربانیان خشونت‌های خانوادگی، می‌توانند این حس سرکوب و محرومیت را به فرزندان خود منتقل کنند. در عین حال، زنان می‌توانند عاملان تغییر نیز باشند. او تأکید کرد که تغییر را باید از خانواده‌های خود و محیط زیست خود آغاز کنیم؛ از طریق اجازه دادن به پرسش‌های کودکان، توجه به عامل پرخاشگری، رعایت حق تصمیم‌گیری برای زنان در خانواده، فراهم‌آوری محیط محبت‌آمیز برای اعضای خانواده، تقویت و آموزش ارزش‌هایی مانند احترام به تفاوت‌ها و گسترش تفکر انتقادی.

اسماعیل درمان، روان‌شناس، نویسنده و فعال اجتماعی، «روان‌شناسی تندروی» را مورد بحث قرار داد. سخنرانی آقای درمان متمرکز بر سه پرسش اساسی بود: اول، کدام عوامل و پتانسیل‌ها باعث گرایش افراد به‌سوی تندروی و جذب شان به گروه‌های تندرو و خشونت‌گرا می‌شوند؟

او توضیح داد که این عوامل و پتانسیل‌ها عبارت اند از حس هویت، حس تعلق و پذیرش، تروما یا زخم‌های روانی و عاطفی، حس بی‌عدالتی و سرکوب شدن، و روش‌های نادرست تربیتی.

دوم، گروه‌های تندرو چه چیزهایی را ارائه می‌کنند یا روایت‌هایی را خلق می‌کنند؟

به نظر آقای درمان، این روایت‌ها شامل معنادهی به زندگی فردی و اجتماعی، قدرت‌دهی و حس برترشدن و برتربودن، ماجراجویی و قهرمانی، حس تعلق به یک هویت، عدالت‌خواهی و عدالت‌جویی اند.

سوم، تندروان از چه روش‌هایی برای رساندن پیام‌های خود و جذب افکار استفاده می‌کنند؟

درمان در پاسخ به این سؤال گفت که تندروان از روش‌هایی مانند انسانیت‌زدایی از دیگران، ساده کردن دنیای پیچیده به یک باور ساده و سیاه و سفید، استفاده از ابزار و تکنولوژی مدرن (رسانه‌ها و پلتفرم‌های اجتماعی)، تولید محتوا و هدف قرار دادن افراد تلقین‌پذیر و دور کردن افراد از خانواده و اجتماع، وسیعا استفاده می‌کنند.  

به‌باور داکتر درمان، پیش‌گیری از این پدیده نیازمند یک رویکرد استراتژیک، درازمدت و فراگیر و چندبعدی است.

پرویز دانشمند، فعال اجتماعی و عضو بورد اجرایی مؤسسه‌ی جی‌بی‌آی، سخنران دیگر این سمینار بود که در مورد نقش آموزه‌های دینی در ترویج فرهنگ افراطی‌گیری و خشونت، صحبت کرد. به‌باور آقای دانشمند، پاره‌هایی از آموزه‌های دینی ما ظرفیت خشونت‌پروری دارند که متأسفانه به دلایل سیاسی، اقتصادی و فرهنگی این آموزه‌ها برجسته شده و برخی از آموزه‌های آن که تأکید بر صلح، همزیستی و رواداری دارند، کنار گذاشته شده‌اند.

او تأکید کرد: «افراط‌گرایی مذهبی و خشونت‌گرا، یک پدیده‌ی پیچیده و چندبعدی است و صرفا به دین نیز مربوط نمی‌شود، بل‌که در ترکیبی از عوامل اجتماعی، سیاسی و اقتصادی به‌وجود می‌آید. بنابراین، برای مقابله‌ی مؤثر با این پدیده، به ترکیبی از راهکارها مانند آموزش، تأمین عدالت اجتماعی، گفت‌وگو‌های فرهنگی و تلاش‌های جهانی نیاز داریم.»

محمدسرور حسینی، رییس اجرایی جی‌بی‌آی به ریشه‌های مشکل مورد بحث و راهکارهای مبارزه با افکار و تمایلات افراط‌گرایانه‌ی خشونت‌زا پرداخت. وی در سخنان خود سعی کرد به این پرسش‌ها پاسخ دهد: افراط‌گرایی خشونت‌آمیز چیست؟ عوامل کلی گرایش به افراط‌گرایی خشونت‌آمیز کدام‌ها اند؟ فرآیند شکل‌گیری افراط‌گرایی خشونت‌آمیز چیست؟ منابع معلوماتی و آموزشی و بسترهای انتقال ایدئولوژی و فرهنگ در میان اقوام کدام‌ها اند؟ شیوه‌ها‌ی یک‌جانبه‌ و بسته‌ی یادگیری و دریافت معلومات در پیدایش گرایش‌های افراط‌گرایانه چه نقشی بازی می‌کنند؟ ابعاد و لایه‌های فرهنگ و هویت جمعی مانند باورهای دینی، هنر و ادبیات، تاریخ، نهادها، زبان، دست‌آوردهای علمی و تکنولوژی چه نقشی دارند؟ چگونه از افراطیت خشونت‌آمیز جلوگیری و با آن مبارزه کنیم؟

کمال پژواک، رییس انجمن سنایی غزنوی در سخنان خود تأکید کرد که افراطی‌گری خشونت‌زا تنها محصول محدودیت‌های ایدئولوژیک و آموزه‌های دینی نیست، بل‌که تمام ایدئولوژی‌ها در طول تاریخ چنین ظرفیتی را از خود نشان داده‌اند. به‌گونه‌ی مثال، حاکمیت حزب دموکراتیک خلق که معتقد به ایدئولوژی کمونیستی بود، برای سرکوب مخالفان خود دست به کشتارهای وحشیانه‌ای زد و باعث شد تا یک نسل دیگر در واکنش با آن به ایدئولوژی‌ها و رویکردهای خشونت‌آمیز رو کنند، و تا امروز این چرخه‌ی خشونت ادامه دارد.

عزت‌الله نوری، سخنران دیگر این سمینار بخشی از روند تکوین افراطی‌گری را به دوره‌ی جنگ سرد میان قدرت‌های بزرگ جهانی نسبت داد و گفت که در جریان سال‌های جنگ سرد، رویکردهای امنیتی سیاست خارجی ایالات متحده منجر به پیدایش گروه‌های افراط‌گرای دینی در خاور میانه و سپس افغانستان شد.

در بخش دوم، شرکت‌کنندگان این سمینار در مورد راهکارهای عملی برای مقابله با پدیده‌ی افراطی‌گری در میان مهاجران افغانستانی بحث کردند و به‌صورت مشخص این پرسش‌ها را در مورد دیاسپورای مهاجر در ایالت کالیفرنیا مطرح کردند: آیا در محیط زیست شما برنامه‌ها یا مراکزی وجود دارند که به درک و انتقال معلومات و آموزه‌های فرهنگی و هم‌افزایی فرهنگی به افراد جوامع تحت پوشش کمک کند؟ چه اصلاحات یا برنامه‌ها و یا فعالیت‌هایی را پیشنهاد می‌کنید که عملی و کارآمد باشد و هدف فوق را به‌گونه‌ی دومدار بر آورده سازد؟

حاصل بحث در این بخش این بود که از آن‌جا که مراکز دینی و مساجد ارتباط فعال و مستقیم با جامعه و مردم دارند، تغییر رویکردهای آموزشی-تبلیغی در این نهادها یکی از مهم‌ترین گام‌ها برای کند کردن روند گرایش جوانان و نوجوانان به افکار و اعمال افراطی است. اشتراک‌کنندگان تأکید داشتند که این نهادهای اجتماعی باید در روش‌های آموزش و نصاب‌های تعلیمی خود تجدیدنظر کنند؛ محدودیت‌های قومی، سنی و جنسیتی را رفع کنند؛ سخنرانی‌های یک‌جانبه را تعدیل کرده و به دیدگاه‌های متعدد و مختلف اجازه‌ی ابراز نظر بدهند تا کسانی که با این نهادها در ارتباط هستند (مخصوصا جوانان و نوجوانان) تفکر انتقادی را بیاموزند و تمرین کنند و به سادگی در دام گروه‌های تبلیغ‌کننده‌ی رادیکالیسم خشونت‌زا نیفتند.