چند سوال و یک پاسخ!

به هیچ عنوان قصد توهین به شعور کسی را ندارم، منتهی ما بی‌شعور هم زیاد داریم.

1- اگر دو شیخ روی مسئله‌ای اختلاف نظر داشته باشد، از قضا یکی عمامه‌ی سفید به سر کند و دیگری عمامه‌ی سیاه، چه چیزی باعث می‌شود که پسر و نواسه‌ی یکی از شیوخ، لشکری گرد بیاورد و بر حریم خصوصی شیخ عمامه‌سیاه حمله کرده، هم حرمت خانه‌اش را بشکند و هم یکی از انگشتانش را؟ چه‌قدر از میزان رمانتیک‌بودن این سناریو کم کنیم که به بیست نفر مسلح برسیم؟ خون کدام یکی رنگین‌تر است؟ شرم از کجای یکی از این طرفین، باید فوران کند؟ به خاطری که یکی حق و دیگری ناحق است.

2- گیریم که پسر و نواسه و مریدان شیخ عمامه‌سفید، خودسرانه بر منزل عمامه‌سیاه لطف کرده حمله کرده باشند، آیا معلوم است که خبر اختلاف نظر را به پسر و نواسه‌ی اوباش این شیخ، چه کسی رسانده؟ خودشان در مجلس علما حضور داشته؟ اگر بلی، چه کسی اجازه‌ی حضور اوباشان به مجلس علما را صادر کرده؟ اگر خیر، چه کسی به آن‌ها خبر را رسانده؟ خود شیخ یا عالم دیگری؟ اگر خود شیخ، نوش جانش! زور دارد، مرد هستید راهش را بگیرید. این عالم فتنه‌انگیز را چه‌گونه کشف و خنثا کنیم؟

3- شیخی که لت‌و‌کوب شده، از خانه‌اش به قصد معذرت‌خواهی جبری از شیخ عمامه‌سفید، بیرون آورده می‌شود. خود شیخ مدعی است که فرصت ندادند، لباسم را عوض کنم. با لباسی که معمولاً موقع استراحت می‌پوشیم، بیرونم آوردند. نگذاشتند کفش‌هایم را بپوشم. اما یکی از رییسان اوباشان یا بهتر است بگویم فعالان بدنی دربار شیخ عمامه‌سفید، مدعی است که او خودش به رضا و رغبت خود، البته بعد از این‌که ما در خانه‌اش فیر کردیم و جراحت و شکستگی انگشت و دست را تقدیمش نمودیم، حاضر شد سوار موتر ما شود و خرامان خرامان طرف آرگاه شیخ عمامه‌سفید بیاید تا معذرت‌خواهی کند. پیش دروازه که رسیدیم، یک دفعه ذهنیتش تغییر کرد و گفت، مرا حوزه‌ی سه ببرید، بهتر است از آن‌جا معذرتم را بخواهم. حالا کدام طرف راست می‌گوید؟

4- قرار بود آقایان اشرف غنی و عبدالله عبدالله به کانادا بروند. زمزمه است که دعوت‌شان کنسل شده. چرا؟ لطفاً نگویید که هردو نفر از خجالت اقارب‌شان درآمده نتوانسته و مقام‌های آن‌طرف (کانادا) یا این‌طرف (افغانستان) این سفر را به دلیل زیاد‌بودن ‌همراهان، لغوانده‌اند. هیأت همراه رییس جمهور در سفرهای رسمی، باید چند طیاره آدم شود؟ اگر به حساب طیاره خوب نمی‌فهمید، باید بگویم که مرز لشکرکشی‌های رییس جمهور، به چندها نفر باید برسد تا دعوت یا سفر لغو نشود؟

5- تا هنوز چند‌بار در فیس‌بوک خود نوشته‌اید که بغلان در غمت شریکم! سرپل در غمت شریکم! بامیان در غمت شریکم! بدخشان در غمت شریکم! پکتیا در غمت شریکم! غزنی در غمت شریکم! کابل در غمت شریکم! پنجشیر در غمت شریکم! دایکندی در غمت شریکم! میدان‌وردک در غمت شریکم! هزاره در غمت شریکم! تاجیک در غمت شریکم! پشتون در غمت شریکم! اوزبیک در غمت شریکم! فلانی در غمت شریکم! بی‌مدانی در غمت شریکم!؟ چند بار؟ به‌راستی ما شریک غم هم‌دیگر هستیم؟

6- اگر از تلویزیون دیدید و شنیدید که نامزدوزیر وزارت انرژی و آب، با آب‌و‌تاب می‌فرماید که بنده یکی از اولویت‌هایم رشد رسانه‌ها از طریق وزارت اطلاعات و فرهنگ است، دوست دارید با چه خودکشی کنید؟ با طناب، با ایزاربند ساخت پاکستان؟ با آب میوه‌ی مرچ! با مرگ موش یا دوست دارید با یک انتحاری رفیق شوید و درست همان روز و ساعتی که او خود را انتحار می‌کند، شما کنارش باشید و برای هم از بهشت صحبت کنید؟ (داعش کجایی؟! بیا مرا گردن بزن: ارسالی یک دوست).

7- اشرف غنی در برابر جنایت‌های گروه‌های جانی سکوت استراتژیک کرده. حقش است. اما عبدالله به چه حقی در برابر اشرف غنی سکوت می‌کند؟ کمی واضح می‌کنم، به شرطی که خدا ریا نکند. در منتخب‌بودن اشرف غنی، همه مشکوکیم. می‌فرمایید چطور؟ ما یک بحث داریم که من فلانه چیز را نظر به قراین گفتم، شنیده‌اید؟ حالا، تک‌روی‌ها و زور نشان‌دادن‌های اشرف غنی این روزها، نشان می‌دهند که اگر ایشان برای رییس جمهور‌ شدن رای لازم را به دست می‌آورد، کسی حتا نمی‌توانست عبدالله را بیرون از خانه‌اش ببیند. حالا که او حاضر شده با عبدالله عبدالله حکومت وحدت ملی را شکل بدهد، به این معناست که رای مردم را با خود نداشته. این‌که می‌گویم او حق دارد در قبال جنایت‌ها سکوت استراتژیک کند، به همین معناست. نه رای شما را داشت، نه غم شما را دارد. خوب، عبدالله چرا سکوت می‌کند، نکند عبدالله هم رای مردم را با خود نداشت؟

8- مسئله‌‌ی 31 مسافر اسیر را دیگر نمی‌پرسم. همه اشرف غنی را ملامت می‌کنند. اما آیا کسی است که شریک استراتژیکش، آقای اتمر را هم در تمام این بدبختی‌ها و سیه‌روزی‌ها شریک بداند؟ خبر دارید که مادر یکی از اسیران، همین که شنید پسرش از مسیر راه ربوده شده، جان را به جان‌آفرین تسلیم کرد؟

9- چه‌قدر دیگر سر سربازان اردو و پولیس را ببرند تا ناکامی صلح با تروریستان برای این‌ها ثابت شو‌د؟

جواب: ما از خدا صلح می‌خواهیم! مولوی هم بد کرده که گفته از خود بطلب هر آن‌چه خواهی که تویی!