شهریار فرهمند
شکست سنگین نیروهای امنیتی در ولسوالی جرم بدخشان، فاجعهای بزرگ بود. عمق این فاجعه زیاد و گسترهی آن وسیع و دارای ابعاد و زوایای پیچیده میباشد. هرچند که سقوط چند پاسگاه و کشتهشدن چند سرباز ارتش توان دولت افغانستان و نیروهای ارتش را در برابر دشمن تضعیف نمیتواند؛ اما این رویداد بر روحیهی نیروهای امنیتی و مردم افغانستان ضربهی سنگینی وارد کرد. دهها سرباز ارتش به شکل بیرحمانه و فجیعی از سوی تروریستان کشته شدند و چندین پاسگاه آنها با تعدادی تانک و رنجر به دست مخالفان افتادند.
عمق این فاجعه در روزهای نخست به گونهی کامل به مردم افغانستان روشن نشده بود؛ اما اکنون با گذشت هر روز ابعاد و زوایای تازهی آن آشکار میشوند. سخنگوی ولایت بدخشان گفته که در این جنگ 18 سرباز ارتش کشته شده؛ اما نمایندگان مردم بدخشان میگویند، در حدود شصت سرباز ارتش در این جنگ کشته شدهاند.
غفلت و بیاعتنایی مسئولان امنیتی در این ولایت و کمبود تجهیزات ارتش، خصوصا در بخش هوایی، تا کنون به عنوان دو دلیل اصلی وقوع این رویداد ذکر میشوند.
اما غفلت و ناکارآمدی مسئولان امنیتی در این ولایت بیش از دیگر عوامل برجسته مینماید. رییس عمومی امنیت ملی امروز در مجلس نمایندگان گفت که آنها اخیرا هفت بار به فرمانده این کندک از احتمال انجام چنین حملهای خبر داده بودند و در آخرین مورد در شانزدهم حمل او را از برنامهی جدی مخالفان برای حمله بر آنها آگاه ساخته بودند؛ اما با آنهم وی به شکل مشکوکی در هجدهم حمل به کابل میآید. همچنان فرمانده پولیس بدخشان و فرمانده قول اردوی 209 شاهین که مسئولیت امنیت شمال کشور را دارد، با انتقادهای جدی روبهرو اند. گفته میشود در روز حمله این دو مسئول امنیتی شمال هردو در کابل بوده و به هشدارهای پیهم نمایندگان بدخشان و گزارشهای کشفی نهادهای امنیتی در مورد این ولایت، اعتنایی نکردهاند.
بدون تردید، غفلت و ناکارآمدی آنها موجب وقوع این فاجعه شده است. سهلانگاری چند مقام بیمسئولیت سبب شده که دهها سرباز ارتش غافلگیرانه به دست دشمن بیافتند و به شکلی بیرحمانه و فجیع کشته شوند. اکنون باید این مقامها مورد بازپرسی قرار بگیرند. نه تنها که این افراد برکنار شوند، بلکه تحت پیگرد عدلی قرار گرفته و در مورد آنچه که به خاطر بیکفایتی و غفلتشان پیش آمده، پاسخ بگویند.
این احتمال وجود دارد که این افراد با مخالفان تبانی و هماهنگی داشته باشند و زمینهی چنین فاجعهای را فراهم کرده باشند. شماری از نمایندگان بدخشان در شورای ملی نیز این گمانه را تأیید کردهاند. آنها فرمانده پولیس بدخشان را متهم به فساد کرده و گفتهاند، فرمانده کندکی که در آن فاجعه رخ داده، با مخالفان معامله کرده است. این گمانهها و اتهامها باید جدی گرفته شوند. اگر چنین اتهامی صادق باشد، باید در سطح رهبری ارتش نظارت جدی صورت بگیرد. فساد مالی و معاملهی فرماندهان امنیتی با دشمن، زمینهی هرگونه فاجعه و شکستی را در نیروهای امنیتی فراهم میسازد.
ریختن هر قطره خون سربازان امنیتی کشور برای مردم افغانستان متأثرکننده است؛ اما دردآورتر این است که دهها سرباز شجاع و صادق کشور به خاطر غفلت و بیکفایتی یا معاملهی یک یا دو جنرال نالایق و معاملهگر به دست دشمن بیافتند و بیرحمانه کشته شوند.
رویداد بدخشان و خصوصا عواملی که باعث وقوع این فاجعه شدند، باید بررسی شوند. مسئولانی که با سهلانگاری و غفلت آنها این فاجعه اتفاق افتاد، باید برکنار و محاکمه گردند و زمینههایی که دشمن از آنها برای صدمهزدن به نیروهای امنیتی استفاده کردند، شناسایی و رفع شوند. دردِ مرگِ سربازان شهید در بدخشان، بهراحتی تسکین نمیگردد؛ اما برکناری و محاکمهی فرماندهان نالایق میتواند اندک التیامی بر دردها باشد.