منابع طبیعی و خشونت
وقتی گزارشهای متعددی در مورد ذخایر میلیاردی منابع طبیعی افغانستان منتشر شد، همگی از شادمانی در پوست خود نمیگنجیدند. دولت و مردم تصور میکردند که با اینهمه منابع طبیعی میتوان افغانستان ویران امروز را تبدیل به کشور ثروتمند فردا کرد. اما بیخبر از اینکه «اقتصاد سیاسی نفرین منابع» دقیقا نقطهی عکس ماجرا را به تصویر میکشد؛ جنگهای ویرانگر در آفریقا روی کنترول منابع طبیعی، صدها هزار کشته، زخمی و آواره برجا گذاشتهاند. نفت، بزرگترین پشتوانه را برای تداوم قدرت منفورترین دیکتاتوران در حوزهی کشورهای خلیج فارس ایجاد کرده و همین منابع، کشورهای زیادی را به «بیماری هالندی» گرفتار کرده است. نتیجه اینکه در اکثریتی از کشورهای جهان، منابع طبیعی نه تنها باعث رشد و توسعهی اقتصادی نشده، بلکه عامل اصلی منازعه، جنگ، خشونت و ویرانگری بوده است.
اینک اما نوبت افغانستان است. افغانستان از یک طرف دارای منابع سرشار طبیعی است و از طرف دیگر، دچار ضعف مدیریت، آسیبپذیری ثبات سیاسی و فساد گستردهی اداری. با این حساب، منابع سرشار طبیعی، کم کم بلای جان مردم ما میشوند. جنگ روی منابع در بدخشان، جنگ روی مسیرهای ترانزیت مواد مخدر در جنوب و کشمکشهای فراوان روی کنترول و قاچاق منابع طبیعی در اکثر نقاط کشور، نشانههای محکم برای اثبات این ادعا اند.
نگرانی اصلی این است که اگر دولت نتواند روند استفاده از منابع طبیعی را درست مدیریت کند، دیری نخواهد گذشت که جنگ مافیایی اقتصادی برای کنترول این منابع، تبدیل به تهدید جدیتر از طالبان شود.