قیمت گفت‌وگوها

منبع: فارن پالیسی

برگردان: حمید مهدوی

زمان آن گذشته تا نیرنگ دیگری را به خرچ دهیم که گویا گفت‌وگوها با طالبان افغانی می‌تواند زمینه‌ی پایان جنگ در افغانستان را فراهم کند. این باور که گویا با آوردن طالبان بر سر میز مذاکره، ‌چیزی را از دست نمی‌دهیم، درست نیست.

سه سال تلاش ایالات متحده‌ی امریکا در زمینه‌ی ادامه‌ی این گفت‌وگوها، نه تنها نتیجه‌ی مثبت در پی نداشته، بلکه نتایج منفی آن به مراتب بیش‌تر بوده است. این تلاش‌ها اذهان مردم را منحرف کرده و مردم دیگر به ضرورت اصلاحات در افغانستان نمی‌اندیشند‌. آن‌ها اعتماد‌شان نسبت به انتقال حساس امنیتی، سیاسی و اقتصادی که بعد از خروج نیروهای ایالات متحده‌ی امریکا و ناتو در سال 2014 در راه است را، از دست داده‌اند و نهایتا این تلاش‌ها به چشم‌انداز یک افغانستان باثبات که بتواند بعد از 2014 دوام بیاورد، به‌شدت آسیب رسانده است.

مسئول بیش‌تر این آسیب‌ها کسانی‌اند که فکر می‌کنند با طالبان به یک توافق‌ جامعی دست خواهند یافت. این کار نسبت به اراده‌ی ایالات متحده‌ی امریکا و روابط نه‌چندان خوب واشنگتن و رییس جمهور کرزی، تردید ایجاد کرده است.

آقای کرزی و مشاوران نزدیک به او، اقدام دیپلوماتیک امریکا در زمینه‌ی آغاز گفت‌وگوها را یک امر عمدی واشگنتن به منظور منزوی ساختن دولت افغانستان تلقی کردند. این ترس که گویا ایالات متحده با پاکستان روی برنامه‌‌ای برای معامله با طالبان که منجره به تجزیه‌ی افغانستان خواهد شد، کار می‌کنند و این امر روابط تند کابل و اسلا‌ آباد را بد‌تر ساخته است.

گفت‌وگوهای صلحی که توسط دولت افغانستان راه‌اندازی شده است، هم بر اختلافات میان افغانستان و پاکستان افزوده است؛ چون دولت افغانستان فکر می‌کند که پاکستان مانع اشتراک طالبان در این گفت‌وگوهای صلح به رهبری دولت افغانستان می‌شود. بعید است دیدار اخیر حامد کرزی از پاکستان به این سو‌ ظن پایان دهد.

اما این گفت‌وگوهای ناقص و بی‌اساس، آثار تخریب کننده‌ا‌ی بر مردم افغانستان بر‌جای گذاشته است؛ صرف یک بخش کوچکی از مردم افغانستان از برگشت طالبان حمایت می‌کنند. سخن از برگشت دوباره‌ی طالبان به قدرت، تنش‌های قومی‌ در افغانستان را بر‌انگیخته است. اما شهروندان بخش‌های شمالی کشور، به‌ویژه این گفت‌وگوها را، برنامه‌ا‌ی از سوی پاکستان می‌دانند که جنوب و شرق کشور را به طالبان و‌اگذار خواهند کرد و اگر چنین شود، مسلما سایر نقاط کشور از دست طالبان در امان نخواهد ماند.

روی هم رفته، سخن از احتمال برگشت طالبان به قدرت، مردم افغانستان را پریشان ساخته و برنامه‌ریزی‌های تدارکاتی مردم در افغانستان را تشدید ساخته است. سرمایه‌گذاری‌های داخلی و خارجی کاهش یافته و برعکس فرار نیروی انسانی و سرمایه‌ی فزیکی شدت بیش‌تری گرفته است.

افغان‌هایی که در ولایت‌ها و ولسوالی‌ها زندگی می‌کنند، در حالت دمدمی ‌به سر می‌برند و برای فاصله گرفتن‌شان از کابل دلیل خوبی دارند. رهبران افغانستان به دنبال راه‌حل سیاسی‌اند و از نیروهای امنیتی خواسته شده است تا برای مبارزه با افزایش احتمالی شورش‌گری آماده باشند. تلاش برای یک راه‌حل سیاسی در افغانستان، شاید برای امریکایی‌ها و دیگران قابل درک باشد. در یک جمله می‌توان گفت که پیروزی نظامی ‌علیه طالبان بعید به نظر می‌رسد و شورشی‌ها نیز برای حاکمیت بر تمام افغانستان کار آسانی نخواهند داشت. این همان چیزی است که ما را اغوا می‌کند که گویا هردو طرف آماده‌ی پذیرش گفت‌وگوهای صلح هستند.

توافق بر سر تقسیم قدرت شاید از ادامه‌ی کشمکش‌ها و جنگ داخلی احتمالی در این کشور جلوگیری کند. گفت‌وگوها ظاهرا به مردم این نوید را می‌دهند که با وجود طالبان و هم‌پیمانان‌شان در روند سیاسی در افغانستان، یک دولت همه‌شمول و با ثبات در این کشور به میان خواهد آمد. مصالحه با طالبان کشور را به سوی یک دولتی که از نظر مذهبی محافظه‌کار‌تر است، ‌هدایت می‌کند؛ اما در نتیجه‌ی یک توافق می‌توان امید‌وار بود که قانون اساسی و دست‌آوردهای اقتصادی و اجتماعی دوازده سال گذشته محفوظ خواهند ماند.

مردم افغانستان مشتاق دیدن روزی است که جنگ‌های مدام 35 ساله در این کشور پایان یابد. با خروج نیروهای ائتلاف از افغانستان، اگر این کشور به ‌یک توافق سیاسی دست یابد، مسئله‌ی ارزیابی توانایی نیروهای امنیتی افغانستان در دفع شورش‌گری بی‌مفهوم خواهد بود. در صورت رسیدن به ‌یک توافق، امریکا نیز از انتقادی که گویا مردم افغانستان را به حالت خود واگذار کرده است، مبرا است. با و‌جود ناکامی‌های زیاد، این کشورها سال‌ها درگیری نظامی‌‌اش‌ را با دلیل ایجاد زمینه برای یک صلح پایدار در افغانستان، توجیه خواهد کرد.

کشورهای هم‌سایه که نگران جنگ‌های احتمالی داخلی بعد از خروج خارجی از افغانستان‌اند هم مشتاق یک راه‌حل سیاسی در افغانستان‌اند. هیچ‌کشوری نسبت به پیروزی نظامی ‌طالبان که زمینه را برای نشر افکار افراطی و تقویت زندگی ملیشه‌ای در طول مرزهای آن‌ها فراهم خواهد کرد، خوش‌بین نیست. حتا پاکستان منافع خود را در یک راه‌حل سیاسی در افغانستان می‌بیند، با وجودی که این کشور تاسال 2001 از طالبان برای چیره شدن بر تمام افغانستان به شکل جدی حمایت کرد؛ اما آن زمانی بود که این کشور باید علیه شورش‌گری که خود درگیر آن بود، مبارزه می‌کرد.

به نظر می‌رسد تمام راه‌هایی که ایالات متحده آن‌ها را استخدام کرده تا طالبان را وادار به گفت‌وگو کند، انگیزه‌ی قوی برای پایان جنگ ندارند. باتلاش‌های خستگی ناپذیر ایالات متحده‌ی امریکا در راستای از سرگیری گفت‌وگوها، شورشی‌ها فکر خواهند کرد که استراتژی فعلی آن‌ها مؤثر است و آن را دوام خواهند داد. باوجودی که غربی‌ها نسبت به راه‌حل نظامی ‌در افغانستان شک دارند، شورشی‌ها هنوز پیروزی نظامی ‌را یگانه راه‌حل می‌دانند.

با وجودی که در میان طالبان گروه‌های هستند که از گفت‌وگوهای صلح حمایت می‌کنند؛ ‌اما آن‌ها در گفت‌وگوهای شخصی گفته‌اند که بعید است طالبان آتش‌بس و خلع سلاح را بپذیرند و آن‌ها با برخی از مهم‌ترین اصول قانون اساسی افغانستان مخالف‌اند. طالبان نسبت به گفت‌وگوی مستقیم با دولت آقای کرزی هیچ‌تمایلی از خود نشان نداده‌اند و بعید است آن‌ها حضور هیچ‌نظامی ‌امریکایی را بعد از سال 2014 در افغانستان بپذیرند.

نماینده‌های طالبان که هنگام گشایش دفتر طالبان در قطر حضور داشتند، ثابت کردند که آن‌ها اساسا خواهان آزادی زندانیان‌شان از زندان گوانتانامو و کسب مشروعیت برای شورش‌گری بودند. اکنون زمان آن است که ایالات متحده‌ی امریکا و هم‌پیمان‌هایش درک کنند که راه میان‌بر برای خروج از افغانستان، راه مناسبی نیست و برعکس، آن‌ها باید در افغانستان بمانند و با دولت افغانستان در راستای تقویت حکومت‌داری، کمک با نیروهای امنیتی و روند انکشاف در این کشور کار کنند.

راه‌حل سیاسی صرف زمانی وجود خواهد داشت که شورشی‌ها ببینند که ایالات متحده و هم‌پیمان‌هایش در افغانستان خواهند ماند و درک کنند که حالا زمان مناسبی برای مناسبی برای تسلط یافتن بر افغانستان نیست. در این صورت صلح به‌تدریج با پیوستن صدها گروه‌های کوچک به این روند تحقق خواهد یافت، نه دور یک میز در قطر.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *