مقدمه‌ای کوتاه بر فمینیسم (Feminism: A Very Short Introduction)

نویسنده: مارگارت والترز

انتشارات: آکسفورد

مترجم: معصومه عرفانی

بخش چهارم

ریشه‌‌های مذهبی فمینیسم-3

کیت توماس در مقال‌های تعدادی از این فرقه‌‌های مذهبی مستقل را نام برده است: «Baptists, Millenarians, Familists, Quakers, Seekers, Ranters». همه‌ی این گروه‌های مذهبی، با وجود تفاوت‌های ایدیولوژیک میان‌شان، به ضرورت بازسازی و احیای روحی و مذهبی در تک تک انسان‌ها اعتقاد داشتند. تجربه‌ی آنچه «کویکر»ها «نور درونی» می‌نامیدند، مهم‌تر از مشاهدات ظاهری دانسته می‌شد. و آن نور، هیچ تمایزی میان دو جنس قایل نیست؛ چنان‌که یکی از نویسندگان معاصر ادعا می‌کند: «یک مرد مؤمن و هم‌چنین یک زن مؤمن، می‌تواند به همان اندازه‌ی روحانیان در سراسر جهان سبب سعادت یا شقاوت شود».

اکثر این گروه‌های مذهبی مستقل، به زنان اجازه می‌دادند تا در بحث‌های عمومی سهم بگیرند و در مسایل مربوط به کلیسا رای بدهند. در دهه‌ی 1640، خصوصاً میان کویکرها، زنان به سهمی بیش‌تر از این دست یافتند. از میان آن زنان می‌توان از کاترین ایوان و سارا شیورز نام برد.

با وجود افزایش تعداد زنانی که تحت تأثیر الهام و انگیز‌ه‌ی الهی و مقدس احساس می‌کردند باید در جلسات و مراسم مذهبی سخن بگویند؛ اما آن‌ها با مخالفت‌های شدیدی روبه‌رو بودند؛ انتقادهایی مانند این‌که این زنان، «تحت تأثیر غرورشان دچار توهم شده‌اند»، یا «گرفتار تکبر و خودشیفتگی هستند». گاهی حتا بدتر از آن، به آن‌ها گفته می‌شد که «قدرت، اعتبار و جایگاه مردان را غصب کرده‌اند». به عنوان مثال، در 1646، جان ویکارز، به شکل زنند‌ه‌ای از «زنان خانه‌دار گستاخ خیره‌سر… بدون هیچ حجب و حیای زنانه که هر کاری را بدون اجازه انجام می‌دهند… پرحرفی می‌کنند و سخنان پوچ می‌گویند… کاملا برخلاف آنچه روحانیان ما آن‌ها را از آن منع کرده‌اند»، گله می‌کرد.

جان بونیان، نویسنده و مبلغ مذهبی، کاملاً مخالف اشتراک فعال زنان بود و استدلال می‌کرد که بدیهی‌ست که شیطان بیش‌تر از آدم تلاش می‌کرد حوا را اغوا کند؛ چرا که او ضعیف‌تر بود: «مردان در عبادت به عنوان هدایت‌گر قرار داده شده‌اند و حافظان باغ خداوند، بهشت، هستند». او به زنان با عبارت «آن جنس ضعیف و ساده‌لوح» اشاره می‌کرد و در یکی از نشست‌های مذهبی‌اش، با استناد به نخستین رساله، بیان داشت که «زنان به مانند مردان تمثالی از شکوه و جلال خداوند نیستند؛ آن‌ها در مقامی پایین‌تر قرار گرفته‌اند». او با برگزاری جلسات جداگانه‌ی زنان مخالف بود، با این استدلال که نتیجه‌ی آن چیزی جز تشویق آن‌ها به «سرکشی و نافرمانی» نیست. او هم‌چنان تأکید داشت، «من باور دارم که آن‌ها (زنان) نباید برای عبادت خداوند در مراسم نماز در مقابل کل کلیسا بایستند». و با حالتی طعنه‌آمیز افزود: «چرا که آن زمان، من باید رانتر (Ranter) یا کویکر (Quaker) به حساب بیایم». به باور بونیان، در اجتماعات عمومی «سهم زنان، نگه‌داشتن زبان‌شان و یادگیری در سکوت است».

در دهه‌ی 1670، مارگارت فیل، یکی از اعضای فرقه‌ی کویکر (Quaker)، با بی‌پروایی از نیاز به دفاع از استقلال وجدان و آگاهی زنان و حق آن‌ها برای داشتن نقشی فعال در عبادت خداوند سخن گفت. او در مقال‌های کوتاه، با تأکید این مسئله را به بحث می‌گیرد که آن‌هایی که با پذیرش حضور روح خدایی در زنان، تنها به علت جنس آن‌ها مخالفت می‌کنند و در مقابل آن می‌ایستند، در واقع علیه کلیسا و عقاید مذهبی‌شان ایستاده‌اند.

سخنان حضرت یوئیل (پیامبر قوم بنی اسراییل) گاهی در پاسخ به قوانین نهی‌کننده‌ی سنت پاول استفاده می‌شد:

«… و باشد که پسران و دختران شما نبوت کنند، پیران و جوانان شما رویاها ببینند. و در آن ایام، بر غلامان و کنیزان شما از روح خود بیفشانم. و در آسمان‌ها و زمین شگفتی‌ها برآورم از خون و آتش و ستون‌هایی از دود…»

دیدگاه یوئیل، برای بسیاری، خصوصاً با توجه به تحولاتی که در پی جنگ داخلی رخ داده بود و در دوران دولت موقت کاملا مناسب به نظر می‌آمد، این عقیده که تحقق مکاشفات یوحنا (رستاخیز) نزدیک است، به طور شایع وجود داشت. به عنوان مثال، فرقه‌ی مذهبی‌ای که خود را «امپراتوری پنجم» می‌نامید، باور داشت که با از میان رفتن چهار امپراتوری دنیایی (غیرمذهبی) بزرگ جهان-بابیلون، پارس، یونان و رم- اینک نوبت به پنجمین امپراتوری- سلطنت مسیح و قانون مقدس- رسیده است. در این وضعیت آشفته و خشونت‌بار، افرادی با ادعای پیام‌آوری و با عقایدی انقلابی سر برآوردند.

در چنین فضایی، انفعالی که به زنان نسبت داده می‌شد و تأثیرپذیری آن‌ها از محیط اطراف، به نوعی یک مزیت به حساب می‌آمد. زنان برای انتقال صدای خداوند، شنوندگان و پذیرفتگان بهتری دانسته می‌شدند. پیام‌آور بلژیکی، آنتونیا بوریگیو، که آثار او در انگلستان خوانندگان فراوانی داشت، توجیه دوپهلو، مبهم و نگران‌کنند‌ه‌ای را در این مورد ارائه کرد: «آن‌ها باید اجازه بدهند خدا به واسطه‌ی یک زن با آن‌ها سخن بگوید، اگر این خواست و رضایت اوست؛ چرا که در گذشته نیز به واسطه‌ی یک حیوان با پیامبر خود سخن گفته بود».

اما این مرز میان الهام قدسی و حماقت، میان تحت تسلط خدا یا شیطان‌بودن، مرز باریکی بود. در انگلستان قرن 17 میلادی، زنان هنوز به اتهام جادوگری محاکمه می‌شدند. علاوه بر این، زنان پیام‌رسان می‌توانستند به‌آسانی تنها به اتهام حماقت و ساده‌لوحی بی‌اعتبار شوند.