سارا عنان
طرح جدید سرشماری دولت ایران برای اخراج اجباری مهاجران افغانستانی عملا آغاز گردیده است. مطابق این برنامه، تمام مهاجران افغانستانی دارای برگه سبزرنگ سرشماری اعم از مجرد و فامیلی باید تا ۱۵ جوزای سال ۱۴۰۴ ایران را ترک و به کشورشان برگردند. برای افراد مجرد و سرپرست (مردان) خانواده از طرف دفتر کفالت در تهران، مکتوبی برای برگشت قانونی به ایران داده میشود. این مکتوب برای معرفی و سهولت دریافت ویزا از سفارت ایران در کابل یا قنسولگریهای آن کشور در سایر ولایتها است. این مکتوب در حالی از طرف دفتر کفالت در تهران برای مهاجران داده میشود که نمایندگیهای سیاسی ایران در افغانستان تا کنون از موجودیت چنین برنامهای اظهار بیخبری میکنند. از این موضوع وقتی پرده برداشته شده که تعدادی از مهاجران بازگرداندهشده به کشور به سفارت ایران در کابل مراجعه کردهاند. آنان که معرفینامهی صدرو ویزا را نیز با خود داشتهاند نهتنها مورد حمایت قرار نگرفته بلکه سفارت از موجودیت چنین برنامهای برای ارائهی ویزا انکار کرده است.
از همینرو، بسیاری از مهاجران افغانستانی در تهران که در مرحلهی نوبت و انتظار مراجعه به دفتر کفالت قرار دارند با تأیید این موضوع میگویند اگر هدف از طرح، این باشد که دولت ایران مهاجران را به افغانستان بفرستد و مکتوب معرفینامه هم اعتبار نداشته باشد، پس مراجعه به دفتر کفالت بیمعنا و برگشت به افغانستان برای ما دشوار است. اکرم، یکی از کسانی است که تاریخ مراجعه به دفتر کفالت هفتهی آینده برایش تعیین شده است. او حالا با آگاهی از این موضوع که مکتوب «معرفینامهی صدور روادید» در افغانستان اعتبار ندارد، حاضر نیست به افغانستان بر گردد. او گفت: «من به این امید به افغانستان میروم که بتوانم دوباره به ایران برگردم. چون پروژهی کاریای که من در تهران دارم، ۷۰ درصد کارش انجام شده و برای پایان کار، نزدیک یکسال دیگر زمان میبرد. ضمنا، من پول زیادی از کارفرما طلب هستم. چون کارفرما از نصف پول پروژهی انجامشده بدهکار است. همان قسم نیروی کار از من طلب دارند. باید پول را از کارفرما بگیرم تا حساب کارگران را پرداخت کنم. قرار است کارفرما، بخش زیادی از پول ما را در دو هفتهی پیشرو پرداخت کند. باقیمانده را وعده داده با فروش ملک تصفیه میکند.»

بهگفتهی اکرم، وقتی کارفرما بداند که دیگر برگشتی در کار نیست، قطعا از پرداخت پول امتناع میکند. نهتنها کارفرمایی من، بلکه اکثریت کارفرمایان دنبال چنین فرصتها و خلاهایی هستند تا وضعیت را به نفعشان مدیریت کنند. او گفت: «از دوستان نزدیک ما، با شروع طرح جدید، ثبت کرد. بهدنبال آن، زمان عزیمتاش در تهران تمام شد و ده روز قبل به کابل برگشت. هفتهی قبل بود که تماس گرفت. گفت به سفارت ایران در کابل مراجعه کرده تا مطابق نامهای که با خود داشته برای دریافت ویزا اقدام کند. وقتی آنجا رفته، کارمندان سفارت از موجودیت چنین برنامهای اظهار بیخبری کردهاند.»
برای اکرم، اگر قرار باشد نتواند دوباره به ایران برگردد، حاضر نیست به این طرح اهمیت بدهد. چون باور دارد که سیاست و رفتار دولت ایران در چهاردههی گذشته در برابر مهاجران افغانستانی، همین وضعیت را داشته است. اکرم در ادامه گفت: «مجبورم، برای نهایی کردن پروژه تا وقتی توسط پولیس گرفتار نشدم، در ایران بمانم. وقتی پولیس گرفت در نهایت اخراج خواهند کرد. بعد دوباره با ویزا به ایران برمیگردم.» از نظر اکرم، این طرح موضوع جدیدی برای او نیست. در نیمقرن گذشته، زندگی برای تمام مهاجران افغانستانی همین قسم گذشته است. نه در افغانستان زمینهی کار و اشتغال فراهم بوده و نه دولت ایران رویکرد واضحی برای مهاجران افغانستانی اتخاذ نموده است. و حالا هم بهگفتهی او، زندگی مهاجران افغانستانی در یک چرخ دلهرهآور و سرگردانی ادامه دارد.
وقتی طرح جدید برای اخراج مهاجران افغانستان شروع میشود، زاهد یکی از اولین کسانی است که برای مراجعه به دفتر کفالت، آنلاین نوبت میگیرد. او در تاریخ تعیینشده، به مرکز اتباع در ورامین مراجعه میکند. بعد از آن به دفتر کفالت معرفی میشود. دفتر کفالت برای زاهد دو نامه میدهد. یکی «مجوز بازگشت» که زمان بودوباش و عزیمت او را تنها در تهران الی زمان برگشت به افغانستان مشخص میکند، و دیگری نامه «معرفینامهی صدور روادید» است که مطابق آن وقتی به افغانستان برمیگردد به سفارت یا قنسولگری ایران مراجعه کند تا ویزای برگشت به ایران را بدون نوبت و تأخیر بگیرد. زاهد همهی این روند را به موقع دنبال میکند و به کشور میآید. چون پروژهی کاری ناتمام در ایران دارد، باید زود به ایران برگردد. محاسبات مالی پروژه با کارفرما و تصفیه حقوق کارگران نیز فشار برگشت به ایران را روی او چند برابر میسازد.

نمونه معرفینامهی صدور روادید (ویزا) عکس: اطلاعات روز
زاهد گفت: «ده روز بعد از برگشت به افغانستان به سفارت ایران در کابل مراجعه کردم. معرفینامهی صدور روادید (ویزا) را نیز با خود داشتم. فکر میکردم با ارائهی آن، بهزودی میتوانم ویزا بگیرم و به ایران برگردم. بر خلاف انتظار، در سفارت با برخورد غیرقابل انتظاری از سوی کارمندان مواجه شدم. مکتوب معرفینامهی صدور روادید را اول هیچکسی حاضر نبود تحویل بگیرد. بلاخره یکی پیدا شد که آن را بخواند. خواند با تمسخر بهسویم نگاه کرد، گفت که سفارت ایران در کابل چنین برنامهای تا هنوز روی دست ندارد. تعجب کردم. نزد کارمند بعدی سفارت رفتم. اصرار کردم که مطابق مکتوب برایم ویزا بدهند. برایش گفتم که این مکتوب را دولت ایران (دفتر کفالت تهران) برای مهاجران افغانستانی میدهد. شما چرا پاسخگو نیستید؟ آن کارمند نیز از موجودیت چنین برنامهای اظهار بیاطلاعی کرد. وقتی دیدم اصرار هیچ فایدهای ندارد، آنجا را با دل نگران و ناامیدی ترک کردم.
از سوی دیگر، رفیعالله نیز که توسط همین طرح به کابل برگشته، از ابهام و رفتار دوگانهی دائمی دولت ایران در قبال مهاجران افغانستانی سخن میگوید. بهگفتهی او، ایران در نیمقرن گذشته قصدا نخواسته برای این جمعیت بیصدا، سیاست شفاف و مطابق استاندارد جهانی را روی دست بگیرد. رفیعالله گفت: «ایران، در این مدت همیشه از سیاست “تشویق و تنبیه” بر علیه مهاجران استفاده کرده و برای گرفتن نتیجهی مطلوب از هر فرصتی بهرهبرداری کرده است. از آنطرف، مهاجران را در ترس و ناآرامی نگهداشته و فرصت خلق چشمانداز و سرمایهگذاری را به آنان نداده است. مهاجران افغانستانی برای دولت ایران فقط در سطح یک نیروی کار اهمیت دارد. آنهم کارهایی که هیچ ایرانی حاضر نیست آن را انجام بدهد. یا توانی برای انجام آن کار طاقتفرسا ندارند. حتا بعضی از ایرانیها به کاری که یک ایرانی انجام میدهد اعتماد ندارند. به مهاجران افغانستانی اعتماد میکنند.»
افزون بر این، از آنطرف حکومت طالبان است که همیشه تأکید بر برگشت مهاجران به داخل کشور دارد. نشستهای متمادی که مقامهای این گروه با همتایان ایرانیشان دارند، از همدستی و توافق برای برگشت مهاجران به افغانستان سخن میگویند. از اینرو، رفیعالله نیز عنوان میکند که وقتی وضعیت اقتصادی در افغانستان به بحرانیترین سطح خودش قرار دارد، دلیل حکومت طالبان برای برگشتن مهاجران به کشور چیست؟ بهباور او، تصور میشود که حکومت طالبان ضعیف است و توانایی رد مطالبات و انتظارات دولت ایران را ندارد.
قابل یادآوری است که در نزدیک به چهار سال حاکمیت طالبان، دولت ایران سه رویکرد متفاوت برخورد با مهاجران افغانستانی را روی دست گرفته است، بدون اینکه حکومت طالبان، واکنش جدی به این رویکردها داشته باشد. در شروع سال ۱۴۰۱، وزارت داخلهی ایران «برگه سبزرنگ» سرشماری را برای مهاجران بهعنوان مدرک شناسایی موقت و ثبت اطلاعات افراد توزیع کرد. اعتبار آن در ماه هفتم آن سال ختم شد اما پولیس، بدون هیچگونه اقدام عملی زمان اعتبار آن را تا آخر همان سال تمدید کرد. این وضعیت ادامه داشت تا اینکه در سال ۱۴۰۳، موج گستردهای از مهاجرستیزی را شاهد بودیم. همزمان با آن و اخراج و بازگشت مهاجران توسط پولیس طرح سرمایهگذاری ۱۰۰ میلیون تومانی برای مهاجران افغانستانی به میدان آورده شد. تعداد زیادی از مهاجران حتا پولهایشان را در بانک تحویل دادند. از این طرح نیز دو-سه ماه نگذشت و روند توقف شد. در تازهترین مورد، اخراج اجباری مهاجران افغانستانی و خانوادههای آنان آغاز شده است. روندی که در همین آغاز، با ابهام و پرسشهای زیادی مواجه است.
یادداشت: اسامی در گزارش بهخاطر مصونیت افراد، مستعار هستند.