Jafar Rasouli

نقد و نظر

این تعبیر را از آقای محمد ناطقی الگو برداری کردم با این تفاوت که ایشان در آخر نوشته ی خود”نقد و نظر” را می آورد و من در اول.
برای دوستان هزاره ی خود سه الگو پیشنهاد می کنم. بدون تردید مردم هزاره در دوره ی “رنسانس” خاص خود قرار دارند و تغییرات عظیم نیاز است. وجود الگو، باعث آسانی کار می شود و از هدر رفتن سرمایه های مادی و معنوی این مردم جلوگیری می کند.
1. سنت انتخاب زعیم سیاسی در هموطنان پشتون ما خیلی عملگرایانه است. آنها در پی یافتن “انسان کامل” وقت خود را تلف نمی کنند. افراد خیلی عادی را به جایگاه رهبری می رسانند و به سادگی هم تبدیل می کنند. روش آنها همیشه قابل تطبیق است. این شیوه از یک جهت به فرهنگ ممالک دموکرات شبیه است. مردم به آسانی رهبر سیاسی خود را بر می گزینند. آنها می دانند که امام و پیامبر انتخاب نمی کنند بلکه یک مدیریت سیاسی ایجاد می کنند که وظیفه او تنها حفاظت از منافع همین مردم است. هزاره ها با طرز تفکر فعلی هرگز دارای رهبری سیاسی موثر نخواهد شد. چند صد سال، در پی رهبری بودیم که خصوصیت امام علی (ع) را داشته باشد. کسی از خود نپرسید که او سالهای پیش از دنیا رفته است و دیگر باز نمی گردد.

فرهنگ کار اداری ملت تاجیک خیلی موثر اند. ما می توانیم در این قسمت از آنها بسیار الگو برداری کنیم. یک مامور تاجیک به ندرت به موفق خود “نه” می گوید. اگر یک مامور تاجیک و هزاره همزمان مقرر گردد؛ شاید در برابر دو ترفیع کارمند تاجیک، هزاره یک بار ترفیع کند. گره ی کار تنها در نژاد و مذهب هزاره نیست بلکه فرهنگ کار اداری مردم هزاره نیز موثر اند.
3. نظم و یار گیری درون قومی عزیران اسماعلیه ی ما بهترین می باشند. چرا در این عرصه به آنها اقتداء نکنیم؟ آنها موفق ترین مردم اند. با وجود جمعیت اندک، نقش مهم داشته اند. هیچ حکومتی آنها را نادیده نمی گیرد. بسیار اندک خود را گرفتار مجادلات غیر ضرور می سازند. نمونه ی یک اقلیت موفق اند.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *