حق تعیین و حق اعتراض و حق مشورت، حق لجاجت، حق زورگویی، حق… همه محفوظ؛ اما جای تأسف است که بامیان حوزهی رقابت و میدان تمرین لجاجت شود. متأسفم!
مرکز فرهنگی سارک که روزگاری تمدنهای بزرگ بشری را پروراند، چگونه است که امروز آخرین مرز لجاجت و سماجت حزبی و شخصی میشود؟ مردمان آن اهل معامله نِیند و بزرگانشان در معادله نیستند. کسی به فکر آبروی این پایتخت فرهنگی نیست و اما آبروی همه به آن گره خورده است و برای بعضیها هم «حیثیتی» میشود.
اصل موضوع جنجال، موضوع بزرگی نیست؛ اما مشکل در صفرشدن ظرفیتهای گفتوگو و تفاهم معقول و کوتاهآمدن است. باید به مردم فکر کرد و گاهی هم خارج از تیوری توطئه اندیشید. این تندنویسیها جز خود ما، هیچکس دیگری را خرد نمیکند. میدان آزمون بزرگ برای رهبران سیاسی همین لحظات است که باید رهبرانه عمل کنند و امیدوارم که چنین کنند.
در این شرایط، پردهدری به نفع هیچکس نیست. ما باید تمام توان خود را برای یافتن راهحل سازنده و معقول برای مشکلاتمان که این یکی کوچکترین آن است، به خرج دهیم. مسئولیتهای دشوارتر و بزرگتر در برابر مردم هنوز باقی است. سارک را فقط افتتاح کردند و 9 برنامه تا پایان سر جای خود است. باید کار کرد تا فرصتهای بزرگ قربانی امور کوچک نشوند.