Samay Hamed

افغانستان وقتی می‌تواند آزاد و آباد باشد که هم‌وطنان ما بدون این‌که به « نتیجه» فکر کنند کاری را که درست فکر می‌کنند « انجام » دهند و منتظر نمانند که اول صد در صد دل شان « جمع» شود که مبارزهء شان « نتیجه » می‌دهد (آن‌هم در طول عمر خود شان) و بعد مبارزه کنند. ما باید « کار» خود را انجام دهیم و کمی هم که شده وضعیت را تغییر دهیم. شاید « نتیجه»اش را نسل‌های بعدی ما ببینند. در کشوری که طالب انتحاری دارد اگر « دانش‌جوی انقلابی» نداشته باشیم هرگر امکان ندارد که وضعیت دگرگون شود. حتا اگر در اثر معاملهء خارجی وضع تغییر کند و دیگر « طالب» نباشد بدون شک « طالبانیزم» خواهد ماند. دانش‌جوی انقلابی به این معنا نیست که حتما تفنگ بگیرد. باید به شکلی از اشکال در جامعهء مدنی فعال باشد. اگر نمی‌تواند جلو « بمب» را بگیرد بکوشد جلو « وحشت» را بگیرد. هدف پاکستان و بادارانش این است که ما « بترسیم». ما « وحشت» کنیم. ما « فرار» کنیم. اگر ما جلو این « وحشت» را نگیریم خواهی نخواهی در خدمت بیگانه هستیم. طالب جنگ‌جوی فزیکی او است و ما که « می‌ترسیم» چریک ِجنگ روانی او. ما باید در هر جای دنیا که هستیم به جای « نق نق » و « هق هق» در کنار مردم خود بایستیم و خود را به این فریب ندهیم که « دولت » نا کاره است. دولت اگر ناکاره و نا بکار هم است از ماست. باید با حرکت‌های مدنی خود از هرجای دنیا خواب را بر رهبران فاسد خودخواه دولتی حرام کنیم. مردم خود را تنها نگذاریم. امروز هرکس که فقط در جمع رفقا « انتقاد» می‌کند و کاری برای بیداری و هشیاری مردمی نمی‌کند « طالب» است. برای من فرقی بین طالب قاتل و هم‌وطن غافل نیست؛ هردو در بد کردن وضعیت نقش دارند.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *