جنرال حمیدگل زنده است!

جنرال حمیدگل، رییس سابق سازمان استخباراتی پاکستان، فوت کرد. مرگ حمیدگل، واکنش‌های گسترده‌ی کاربران شبکه‌های اجتماعی و جوانان افغانستان را در پی داشت. هرچند که سیاست‌مداران و دولت افغانستان، واکنشی درمورد مرگ او نداشتند، اما مردم افغانستان، در شبکه‌های اجتماعی و در شماری از شهرها، مرگ او را جشن گرفتند.

خوشحالی افغان‌ها از مرگ حمیدگل، بیشتر به‌دلیل مداخلات عریان او در جنگ افغانستان و حمایت صریح او از جنگ، خشونت و تروریزم در افغانستان ناشی می‌شود. حمیدگل از زمان حکومت مجاهدین، با رویدادها و تحولات افغانستان درگیر شد. او در زمان حکومت مجاهدین و امارت اسلامی طالبان، یکی از تاثیرگذارترین سیاست‌مداران خارجی بود که عملا در سیاست و بازی‌های سیاسی افغانستان نقشی برجسته داشت. حمیدگل از معدود چهره‌های پاکستانی است که بسیاری از رهبرانِ سه دهه‌ی اخیر افغانستان، با او عکس یادگاری دارند. حمیدگل به لطف خاستگاه قومی و ارتباطات سیاسی‌اش، سال‌ها رشته‌دار روابط حکومت پاکستان و سازمان استخباراتی این کشور، با گروه‌های جهادی و رهبران قومی در افغانستان بوده است. حمیدگل به لطف موقعیت دولتی و روابط تنگاتنگ سیاسی‌اش با رهبران سیاسی افغانستان، به‌عنوان بازیگری فعال و تاثیرگذار در روابط افغانستان و پاکستان شناخته می‌شد. او سال‌ها برای تامین منافع ملی پاکستان، جنگ و خشونت را در افغانستان فعال نگه داشت و تا پایان عمرش برای برافروختن جنگ در افغانستان، تلاش کرد.

اینک اما، پرسش اساسی این است که مرگ جنرال حمیدگل، باتوجه به تاثیراتی که در تحولات دو دهه‌ی افغانستان داشته، چه پیامدی برای افغانستان و مناسبات این کشور با پاکستان دارد؟

یکم: جنرال حمیدگل، از زمانی که به‌عنوان یک کارآزموده‌ی نظامی و سیاست‌مداری تندرو، وارد مناسبت قدرت و سیاست در درون نظام شد، حامی سرسخت بنیادگرایی اسلامی بود. او جریان‌های بنیادگرای اسلامی در افغانستان و پاکستان را حمایت کرده و سال‌ها برای تقویت آن‌‌ها تلاش می‌کرد. روابط گسترده‌ی او با رهبران دوران جهاد در افغانستان و حمایت‌های او از رهبران قبیله‌ای و امارت اسلامی طالبان، همه و همه براساس باورهای او برای فعال‌سازی جریان‌های بنیادگرای اسلامی در منطقه صورت گرفت. حمیدگل با حمایت از جریان‌های بنیادگرای اسلامی، تاثیرات ویران‌گر و درازمدتی بر فرهنگ و اجتماع و باورهای اجتماعی-سیاسی منطقه گذاشته است.

حمایت او از رهبران جهادی و حکومت طالبان، به رشد اسلام سیاسی و قدرت‌مندشدن بنیادگرایان دینی در افغانستان کمک کرد. بزرگ‌ترین تاثیر حمیدگل در افغانستان نیز برمی‌گردد به تحولی که باعث شد مجاهدین، زمام امور و دولت‌داری را در اختیار بگیرند. حمیدگل برای براندازی نجیب و نظام کمونیستی، مجاهدین را حمایت کرده و در گرفتن قدرت برای مجاهدین، به‌عنوان گروه‌های اسلام‌گرا، نقش برجسته‌ای داشت. او از تاثیرگذارترین سیاست‌مداران پاکستان در وادارکردن دولت این کشور به فعال‌سازی جریان‌های اسلام‌گرا و حمایت از این جریان‌ها است. حمیدگل در نهادینه‌سازی سیاست حمایت از جریان‌های اسلام‌گرا در درون نهادهای امنیتی و سیاست خارجی پاکستان، تاثیرات برجسته‌ای برجا گذاشته است. بنابراین، حمیدگل دو کار مهم انجام داد: به‌قدرت‌رساندن جریان‌های بنیادگرا در افغانستان و نهادینه‌سای حمایت از این جریان‌ها در مراجع تصمیم‌گیری در پاکستان.

دوم: حمیدگل برای بسیاری از افغان‌ها، فقط تصویری از یک دشمن است. بسیاری از مردم افغانستان، با واکنش‌های گسترده‌ای در شبکه‌های اجتماعی، نشان دادند که از مرگ او خوشنودند و او را دشمن خطرناک افغانستان می‌دانستند. یادداشت‌های کوتاه و بلند کاربران شبکه‌های اجتماعی، از گروه‌های سنی و درجه‌های تحصیلی متفاوت، نشان می‌دهد که بسیاری از جوانان افغانستان، بدون این‌که درکی و آگاهی کارهای این جنرال و تاثیرات کارهای او بر تحولات افغانستان و ملاحظه و سخنی بر آن داشته باشند، تنها از مرگ او شاد هستند.

تاثیرات مرگ حمیدگل، باید باتوجه به کارکردهای او در گذشته سنجیده شود نه بر این اساس که او دیروز مرده است. حمیدگل از لحاظ تاثیرگذاری سیاسی، سال‌ها قبل مرده بود. او از ریاست آی‌اس‌آی، به‌جای این‌که هر روز به قدرت و نفوذ بیشتری دست یابد، از لحاظ سیاسی منزوی‌تر شد. او سال‌ها قبل تاثیرگذاری‌اش در مناسبت قدرت در درون پاکستان را از دست داده بود و هم‌چنین، دیگر نقش فعالی در تحولات افغانستان نداشت. اما تاثیرگذاری  حمیدگل بر تحولات افغانستان، از ابتدای فعالیت مجاهدین آغاز شد؛ او طالبان را شکل داد و این ماندگارترین تاثیر او است.

سوم: باتوجه به دو مورد بالا، مرگ حمیدگل، تاثیر فوری بر خشونت و تضعیف شبکه‌های تروریستی فعال در افغانستان و پاکستان ندارد. حمیدگل، اسلام‌گرایان افراطی را در منطقه به قدرت رساند. رهبران اسلام‌گرای تندرو در منطقه را برجسته ساخت و در مدیریت مدرسه و مسجد و فعالیت‌های بنیادگرایانه، نقش مهمی داشت. اینک، هرچند که حمیدگل مرده است، اما تاثیرات او بر نوعیت قدرت، کاربرد قدرت، و تحولات سیاسی منطقه، سال‌های سال حکم‌روایی خواهد کرد. افغانستان، هنوز در کام تندروی اسلامی می‌سوزد و پاکستان نیز از بنیادگرایی که حمیدگل از آن حمایت می‌کرد، به ستوه آمده است. پس او چه‌گونه مرده است و چه‌گونه مرگ او باعث این خوشبینی می‌شود که تاثیرات مخرب او کاهش خواهد یافت؟

حمیدگل زنده است. مرگ او هیچ تاثیری در کاهش خشونت، افزایش ترور، انسانی‌شدن قدرت و تضعیف شبکه‌های تروریستی و جریان‌های بنیادگرای اسلامی برجای نخواهد گذاشت. حمیدگل، کاری را که می‌توانست انجام دهد، سه دهه قبل انجام داد و تاثیرات کارهای او، سه دهه است که منطقه را، از کشمیر و وزیرستان و از وزیرستان تا نقاط دوردست افغانستان، در آتش ترور و خشونت درگیر کرده است.

مرگ جنرال حمیدگل، اتفاق میمونی است؛ با این‌حال این مرگ، تاثیر چشم‌گیری بر تحولات منطقه و افغانستان، و به‌ویژه بر طالبان، برجای نخواهد گذاشت.