“به مناسبت نود و ششمین سالروز استقلال افغانستان”
دولت افغانستان، چهارشنبهی این هفته، از نود و ششمین سالروز استقلال افغانستان تجلیل میکند. بیست و هشتم اسد هر سال، برای بسیاری افغانها روزی تاریخی و ارزشمند است. 96 سال قبل، افغانستان در زمان شاه امانالله، استقلال خود را از بریتانیا گرفت و بهعنوان یک کشور مستقل شناخته شد. اینک، پس از 96 سال، بیست و هشتم اسد، برای مقامات دولت افغانستان، روزی پرشکوه است. شورای وزیران حکومت وحدت ملی، چندی قبل فیصله کردند که شناسنامههای الکترونیکی باید توزیع شوند و تاریخ توزیع این شناسنامهها را روزی انتخاب کردند که مطابق با تقویم رسمی کشور، رخصتی عمومی است. اما شورای وزیران، از آنجا که باور دارند بیست و هشتم اسد، یک روز تاریخی و ارزشمند است و نیز برای خرسندساختن هرچهبیشتر ملت، بیان کردند که توزیع شناسنامهها باید در سالروز استقلال کشور آغاز شود. پس این روز همچنان برای افغانها ارزشمند است.
دراینمیان اما، تعدادی از افغانها باور دارند که افغانستان هنوز در جایگاهی قرار دارد که 96 سال قبل قرار داشت. اشارهی منتقدان، به حاکمیت ملی و وابستگیهای خارجی کشور است. استقلال، مفهومی سیاسی و فرهنگی است. عمومیترین تعریف برای استقلال، همان مفهوم تامین حاکمیت ملی در حوزهی سیاست خارجی است. براین اساس، استقلال یعنی آزادی در تعیین سرنوشت و رهایی از اعمال هرگونه سلطه و زور. اما همزمان با اینکه سالهای بیشتری از عمر استعمار میگذرد، مفهوم استقلال نیز دچار تحول میشود. این مفهوم، اکنون تنها دارای بار سیاسی نیست بلکه اقتصاد، فرهنگ و روابط بینالمللی کشورها را در بر میگیرد و حتا حوزهی داخلی یک کشور را نیز شامل میشود.
اما استقلال برای افغانها، هنوز هم همان مفهوم قدیمی را دارد. افغانها، صرفا به این دلیل که نام افغانستان در میان کشورهای جهان ثبت است، از روز استقلال خود تجلیل میکنند. از این منظر، افغانستان هنوز مستقل است. اما مفهوم جدید استقلال وتفسیر جدید از این واژه، به این خلاصه نمیشود. اگر گستردهترین معنای از استقلال، حاکمیت ملی و رهایی از جبر و سلطه است، اکنون، حاکمیت ملی حق مردم است. مردم باید تعیین کنند که دایرهی مسئولیتها و مکلفیتها کجاست و نظام روابط و قدرت چهگونه باید باشد. مردم باید تعیین کنند چه نظامی را برگزینند و اولویتهایشان برای رفاه و زندگی چه باشد. اگر استقلال چنین مفهومی دارد، ما افغانها در تعیین کدامیک از این موارد نقش داریم؟ آیا تعیین نظام و رییس جمهور نقشی حقیقی داریم؟ آیا بر تعیین سیاست خارجی، حاکمیت ملی و منافع ملی خود تاثیرگذار هستیم؟ پاسخ تمام این سوالات منفی است.
حقیقت این است که افغانستان، پس از 96 سال، هنوز کشوری وابسته است. این وابستگی از حوزهی اقتصاد و تجارت آغاز شده و سیاست و فرهنگ را نیز دربر میگیرد. استقلال به معنای داشتن دولت ملی، قدرت ملی، منافع ملی، حاکمیت ملی و تمامیت ارضی و آزادی است. ما نه حکومتی منتخب داریم، نه دولتی پاسخگو. نه بر سر منافع ملی توافق میکنیم و نه توان پاسداری از آن را داریم. حاکمیت ملی ما بهدست مردم نیست و تمامیت ارضی ما نیز هر روز نقض میشود. نه از آزادی به مفهوم واقعی آن برخورداریم و نه آزادیهای اندکی که داریم مصئون هستند. تمام این مسایل نشان میدهند که افغانستان هنوز مستقل نیست.
استعمار، رنجی بزرگ، محدودیتی بر آزادی و زندگی زیر سلطهی خشونت و زور بود. اما این آزادی هنوز هم وجود ندارد و حکومت هنوز با محدودکردن انسانهای این سرزمین، فرمانروایی میکند. حاکمیت ملی را مردم تعیین نکردهاند. حاکمیتی که از آنِ مردم بود، با جعل و تقلب دزدیده شد و حکومتی که باید مردم تعیین میکردند، با مداخلهی آشکار نمایندهی آمریکا، جان کری، و جامعهی جهانی تعیین شد.
96 سال پس از استقلال، هنوز قادر به تولید کفشهایمان نیستیم. لباسهای ما از چین وارد میشود، غذای ما از پاکستان و تفنگ ما از روسیه. در عرصهی داخلی، رفاه و خدمات اجتماعی و شهری، هنوز با استعمار قومی تعیین می شود و جایگاه قومی شهروندان، میزان بهرهبرداری آنها از خدمات دولتی را تعیین میکند. فرصتهای شغلی، به تناسب جایگاه قومی و قدرتی که این جایگاه میدهد قابل دسترس هستند. اگر استقلال زدودن زور و سلطه و اجبار و تحمیل از زندگی انسانهاست، ما چهگونه ادعای داشتن استقلال داریم؟
حقیقت این است که ساکنان این سرزمین هنوز مستقل نیستند و کشورشان بیشتر از خود آنها وابسته است. معاش ماموران دولتی هنوز هم بهکمک کشورهای خارجی تامین میشود، سیاست خارجی ما در بسیاری موارد، توسط کشورهای خارجی بر ما تحمیل میشود و رفتار سیاسی ما در داخل و خارج، تابع مداخلات و ملاحظات خارجیهاست. آیا کاهش رابطهی ما با هند انتخاب خودِ ما بود؟ افزایش ارتباطات خارجی با عربستان و پاکستان و انگلستان، انتخاب مردمِ ما بود؟
افغانستان، هنوز راه درازی تا بهدستآوردن استقلال دارد. مردم و دولت، باید همراه با هم، مسیری طولانی را تا رسیدن به استقلال بپیمایند.